ضرورت تشكيلات
مقدمه انسان، موجودي است سرشار از استعدادها ونيروهاي خلاق، درعين حال، وجودي انسان مجموعه اي است از تمايلات انساني و حيواني هر دو.
روشن است كه آن استعدادها و اين تمايلات (چه انساني و چه حيواني) بايد درجهت صحيح قرار گيرند تا انسان موجودي با رورو مثبت باشد، و اگر وسيله اي براي پرورش استعدادها و جهت دادن به تمايلات مختلف انسان وجود نداشته باشد، چه بسا اين موجود كه خدا او را بهترين مخلوقات ميداند در مسيري قرار گيرد كه نه تنها منطبق با مسير صحيح انسانيت نيست، بلكه با آن درتضاد هم هست.
فلسفه ارسال رسل از سوي خداي تعالي همين است. پيامبران كارشان اين است كه انسان را در مسير حق قرار مي دهند و با شكوفا كردن استعدادهاي او جهت دادن به تمايلاتش به او كمك مي كنند تا همه نيروها و توانش را بر اساسي صحيح و متعادل و متناسب با آفرينش و قوانين الهي بكار گيرد و موجودي باشد قائو به قسط.[1]
در ادامه راه پيامبران كسانيكه مي خواهند انسانها همواره از حداقل توان و استعداد خود حداكثر بهره برداريها را به عمل آورند و نگذارند ذره اي از اين نيروها هدر بروند بايد بدنبال ابزاري باشند كه قدرت شكل دادن به نيروها را داشته باشد و بتواند ازكنار هم قرار دادن قطره ها دريايي پديد آورد زيرا كنده ها اجتماعي بسازد.اين بس نيست كه به استعدادهاي آدمي شكوفائي و به تمايلات انسانها جهت داده شود. بايد استعدادهاي شكوفا شده و تمايلات جهت داده شده را شكل داد و از مجموعه متشكل اين استعدادها ونيروها كه همچون قطره هاي پراكنده هستند و از هر كدام جدا جدا كاري ساخته نيست دريايي بوجود آورد كه دشتهاي تشنه را سيرب مي كند و سيلي پديدار كرد كه خروشان ميرود و همه موانع را از سر راه انسان و تكامل جامعه بشري بر مي دارد.