وزارتآموزش و پرورش گزینهای پیشنهادی خود را شناخت. سید محمد بطحایی از سال ۱۳۹۲ تا سال ۱۳۹۵ معاون پشتیبانی و توسعه مدیریت وزارت آموزش و پرورش و دست راست علیاصغر فانی وزیر سابق آموزش و پرورش بود. او پس از برکناری فانی مدتی سرپرست این وزارتخانه شد و همان زمان ناماو به عنوان یکی از گزینههای جایگزینی فانی مطرح شد اما قرعه به نام او نیفتاد و فخرالدین دانشآشتیانی به عنوان گزینه پیشنهادی وزارت آموزش و پرورش به مجلس معرفی شد.
پس از رای اعتماد دانش آشتیانی بطحایی به دلیل مشکلاتی که با ستاد مدیریتی آموزش و پرورش داشت، از معاونت پشتیبانی و توسعه مدیریت به عنوان یکی از مهمترین معاونتهای وزارت آموزش و پرورش کنار رفت و به واسطه حمایت نوبخت از او به سازمان مدیریت و برنامهریزی بودجه رفت و رئیس مرکز ملی نظارت راهبردی سازمان برنامه و بودجه کشور شد. انتخاب او به عنوان وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش اما در شرایطی است که گفته میشود بسیاری از گزینهها بدلیل شرایط نابسامانی که وزارت آموزش و پرورش در شرایطی کنونی دارد، خیال وزارت را از سر خارج کردهاند و او به همراه زرافشان معاون کنونی آموزش متوسطه وزارتآموزش و پرورش تنها گزینههای موجود شدند.
بطحایی ۵۴ ساله است و دارای مدرک کارشناسی ارشد مدیریت دولتی است و تخصص او در مدیریت مربوط به مدیریت منابع مالی و نیروی انسانی میشود. دو زمینهای که چالشهای وزارت آموزش و پرورش از آنجا نشات میگیرد. با این حال حضور او در وزارت آموزش و پرورش در شرایطی است که این وزارتخانه شرایط به سامانی ندارد.
وزارتخانهای بیثبات
بررسیها نشان از آن دارد که از 13 وزير آموزش وپرورش پس از انقلاب اسلامي، تنها پنج وزير توانسته اند دوره چهارساله خود را بدون استيضاح و برکناري تمام کنند.
اين مسئله نشان از صندلي لرزان وزارت در آموزش وپرورش دارد. صندلي اي که پس از ثبات هشت ساله آن در دولت سازندگي و در زمان وزارت محمدعلي نجفي، از دولت اصلاحات در سال ١٣٧٦ تابه امروز، رنگي از ثبات به خود نديده است. وزيران آن يا از سوي مجلس شوراي اسلامي در معرض استيضاح قرار مي گيرند، يا مانند اولين وزير آموزش وپرورش دولت احمدي نژاد، يعني محمود فرشيدي در اوايل راه از کار برکنار مي شوند.
دراين ميان، اما سهم استيضاح شده ها بيشتر است. مسئله اي که گريبان وزير آموزش وپرورش در دولت روحاني را هم گرفت. اینطور که علی اصغر فانی وزیر سابق آموزش و پرورش گزینه ترمیم کابینه شد و از سوی دیگر شواهد نشان میدهد فخرالدین دانش آشتیانی وزیر کنونی آموزش و پرورش نیز در دولت بعدی حضور ندارد.
علاوه بر این رفتن دانش آشتیانی از وزارت آموزش و پرورش نیز بر این بیثباتی میافزاید. چرا که او پس از سیاسیکاریها در مناظرههای ریاستجمهوری به مهرهای سوخته در آموزش و پرورش تبدیل شد و این در حالی بود که کارشناسان حضور او در صدر مدیریت آموزش و پرورش را منشا تحولاتی در آموزش و پرورش میدانستند که محقق نشد.
در واقع حجم بالای چالشها در آموزش و پرورش نیز باعث شده حضور در این وزارتخانه نیز خواهان زیادی نداشته باشد. چالش مدیریت منابع مالی، مدیریت منابع انسانی، کسری بودجههای شکننده در این وزارتخانه، تخصیص بالای 90 درصد بودجه آموزش و پرورش به حقوق پرسنل و گره کور دغدغههای معیشتی باعث شده هر مدیر استراتژیک با شک به حضور در این وزارتخانه نگاه کند.
در رابطه با چرايي در معرض استيضاح قرار گرفتن وزراي آموزش وپرورش در ٢٠ سال اخير، بحث هاي متناقضي مطرح مي شود؛ برخي تمرکز بالاي وزارت آموزش وپرورش در مسائل اجرائي تعليم و تربيت و برخورد سليقه اي نمايندگان مجلس با اين تمرکزگرايي را دليلي بر حجم بالاي استيضاح در آموزش وپرورش مي دانند، اما طيفي ديگر دليل اين مسئله را ضعف وزراي آموزش وپرورش پس از علي اکبر پرورش (١٣٦٠-١٣٦٤) و محمدعلي نجفي (١٣٧٦ - ١٣٦٨) مي دانند، به طوري که نحوه انتخاب تمامي وزراي آموزش وپرورش از سال ١٣٧٦ تاکنون، با انتقاد فرهنگيان و کارشناسان آموزش وپرورش همراه بوده است.
برای عضویت در کانال فرهنگیان در تلگرام کلیک کنید