معماري سلجوقي موقر و نيرومند و داراي ساختاري بغرنج بود. ولي اينهمه نه ناگهاني بودند و نه تصادفي، بلكه تجلي متعالي يك رستاخيز ايراني بود كه در اوايل سده دهم با سامانيان آغاز شد. اين رستاخيز در زمان سلجوقيان به اوج خود سيد، چون هرچند ايجاد آثار هنري پس از سده دوازدهم نيز ادامه يافت، الخطاطي مشهود در نيروي خلاق پديدار گرديد. اين مساله اغلب وقتي صادق است كه نيروي جنبش يك عصر بزرگ به نهايت مي رسد و گرايش به ايجاد بناهاي تاريخي و كارهاي پهلواني جاي خود را به داستانسرايي و يادآوري گذشتگان مي دهد.
زمينه فرهنگي
ايران علاوه بر منابع دايمي خود مقدار زيادي از ثروت اقتصادي و معنوي قلمرو و عباسيان برخوردار بود كه در اواسط سده هشتم در تحت تسلط ايرانيان در بغداد ايجاد شد. انگيزه هاي خلاق جامعه هاي متفاوت و غالباً رقيب، پيوسته حيات فرهنگي و تفكر اسلامي را گسترده و تقويت مي كرد و محتوي غني تر و سرمشقهاي تازهتر زيباشناختي و معنوي فراهم مي ساخت. مهمترين آنها تناسب سازي و حفظ فرهنگ يوناني بود. علم و حكمت يوناني، از طريق ترجمه هاي سازمان يافته با سرمايه مامون عباسي (813-833) در ايران شناخته شد. و در آنجا هم درست مانند پيدايش رستاخيز در اروپا، تاثيري قاطع داشت. آثار جالينوس، افلاطون و ارسطو به وسيله همه رهبران فكري ايران با پيگيري مطالعه شد. به علاوه، خلفاي عباسي علاقه عميقي به معارفدر جدي ترين شكل آن داشتند. (اطلبوالعلم ولو بالعين) سفارش پيامبر اسلام بود و بعد از عبادت، كسب معرفت مقدسترين كار تلقي مي شد، كه حتي برايمان بي دليل ترجيح داشت.