مقدمه:
زيگموند فرويد (1856-1939)، روانشناس متخصص اعصاب
و اهل فرايبورگ اتريش بود (اين شهر كه اكنون جزء چكسلواكي است و پس از استقرار
حكومت سوسياليستي به نام استالين ناميده مي شد، اينك به نام فرويد خوانده مي شود).
فرويد يهودي بود و در آن زمان تنها مشاغلي كه يهوديان حق اشتغال به آنها را
داشتند، عبارت بود از: بازرگاني، پزشكي، و امور اقتصادي. فرويد رشتة پزشكي را
انتخاب كرد و در پاييز سال 1873 وارد دانشگاه وين شد. او براي تكميل مطالعات پزشكي
در سال 1885 به فرانسه رفت تا در محضر شاركو و برنهايم تلمّذ كند. در بازگشت به
وين، با همكاري دكتر بروئر، به مطالعه در زمينة هيستري پرداخت. چون فرويد اعتقاد
پيدا كرده بود كه علت پيدايش روان نژنديها آسيبهاي هيجاني فراموش شده است نه صدمات
جسماني و اندامي. از اين رو، به جستجوي روشي پرداخت كه ريشة درد را بيابد. به همين
منظور روش خواب مصنوعي و تداعي آزاد را به كار برد. دربارة رؤياها تحقيق كرد و به
مفاهيم سانسور و واپسزدگي و ليبيدو و ضمير ناخودآگاه رسيد و روانشناسي جديد را، كه
روانكاوي ناميده مي شود، پايه گذاري كرد. اِدوار كلاپارد، روانشناس سويسي در
ارزيابي كارهاي علمي او گفت: «ثمرات و اثرات آثار و نظريات فرويد چنان است كه
تاكنون در علم نفس نظير آن ديده نشده است». از آثار عمدة فرويد مي توان از علم
رؤياها و مقدمه اي بر روانكاوي نام برد.