تفکر اشاعره در قرن 5 و 6
مقدمه
اشعری
اشاعره
پيروان ابوالحسن اشعري بودند و اعتقاد داشتند: ايمان
تصديق به قلب است و اقرار به زبان و عمل به اركان از فروع آن است.
صاحب گناه كبيره اگر بدون توبه بميرد، حق تعالي
او را شامل مغفرت مي كند يا اينكه به شفاعت رسول اكرم مي بخشد يا آنكه به مقدار جرمش
او راعذاب مي دهد؛ اما اگر با توبه بميرد عفو او بر حق تعالي واجب نيست؛ چون خداوند
موجب است و چيزي بر او واجب نمي شود.
حق تعالي مالك خلايق است و آنچه اراده اش باشد،
انجام مي دهد و فرمان مي دهد. چنانچه جميع خلايق را به بهشت ببرد يا همه را در آتش
جهنم بيندازد، خطايي مرتكب نشده است؛ چون او مالك مطلق است.
هر چه موجود باشد مرئي است؛ بنا بر اين حق تعالي
ديده خواهد شد؛ همچنانكه در قرآن كريم آمده: وجوهٌ يومئذٍ ناضره الي ربها ناظره
افكاري كه منجر به مكتب اعتزال گشت از نيمه دوم
قرن اول هجرى آغاز شد. روش اعتزال در حقيقت عبارت بود از به كاربردن نوعى منطق و استدلال
در فهم و درك اصول دين. بديهى است كه در چنين روشى اولين شرط، اعتقاد به حجيت و حريت
و استقلال عقل است. و نيز بديهى است كه عامه مردم كه اهل تعقل و تفكر و تجزيه و تحليل
نيستند، همواره «تدين» را مساوى با «تعبد» و تسليم فكرى به ظواهر آيات و احاديث -
و مخصوصا احاديث - مىدانند و هر تفكر و اجتهادى را نوعى طغيان و عصيان عليه دين تلقى
مىنمايند، خصوصا اگر سياست وقت بنا به مصالح خودش از آن حمايت كند و بالاخص اگر برخى
از علماء دين و مذهب اين طرز تفكر را تبليغ نمايند، و بالاخص اگر اين علماء خود واقعا
به ظاهرگرايى خويش مؤمن و معتقد باشند و عملا تعصب و تصلب بورزند. حملات اخباريين عليه
اصوليين و مجتهدين، و حملات برخى از فقهاء و محدثين عليه فلاسفه در جهان اسلامى از
چنين امرى ريشه مىگيرد.