سایت کاریابی جویا کار

پاورپوینت هوش هیجانی و کاربردهای آن

دسته بندي: مقالات / پاور پوینت
13 خرداد
هوش هیجانی چیست؟
از سالها پیش روان شناسان متوجه شده اند که برای کسب موفقیت تنها دارا بودن ظرفیتهای هوش عقلانی قوی (IQ) کفایت نمی کند. مطالعات نشان می دهد ، تعداد زیادی از افراد دارای هوش عقلانی و شناختی بالا نتوانسته اند در زمینه شغلی ، زندگی زناشویی ، ایجاد روابط با دیگران و حتی زمینه های تحصیلی موفق باشند. پس از آن نظر دانشمندان از جمله پیتر سالوی و جان مایر به توانمندیهای دیگری جلب شد که بیشتر از جنس هیجانات بودند تا شناختها. این توانمندی که از این پس هوش هیجانی نامیده می شود به توانایی های آموخته شده ای اشاره دارد که به ما کمک می کند تا احساسات و هیجانات خود را درک کرده و کنترل نماییم تا به نفع ما کار کنند نه بر علیه ما.
گاه از خود می پرسیم ، چگونه می توان در کارکنان ایجاد انگیزه کرد؟ یا تحت چه شرایطی می توان دراعضا یک مجموعه کاری یا سازمان، شور و اشتیاق برای بهتر کار کردن را افزایش داد؟ چگونه می توان اعتماد کرد و اعتماد را جلب کرد؟ امید به آینده را چگونه بالا ببریم؟ اضطراب را با چه روشی کاهش دهیم؟ و سوالاتی از این قبیل.
با نگاهی به عبارات انگیزه ، شور و اشتیاق ، اعتماد ، امید،‌اضطراب و لغات مشابه آن متوجه می شوم ، در باره مقولاتی از جنس هیجانات یا عواطف فکر می کنم نه مولفه های شناختی و عقلانی. یا بهتر بگویم ، به جای صحبت از IQ از ظرفیت دیگری به نام EQ یا چیزی که امروزه هوش هیجانی (Emotional Intelligence = EI) نامیده می شود بحث می کنیم.
هوش هیجانی از پنج مهارت تشکیل شده :
۱ مهارت خود آگاهی:
شناخت احساسات و هیجانات خود به طور آنی و عمیق و استفاده از آن برای راهنمایی در تصمیم گیری های مناسب.
۲ مهارت خود نظم دهی:
توانایی مهار و مدیریت هیجانات و حفظ آرامش برای کمک به تصمیم گیری و بهره گیری از توانمندیهای شناختی به نحو مناسب. هماهنگی با هیجاناتمان به نحوی که به جای اختلال در کارها ، در تسهیل آن به ما یاری رساند.
۳ مهارت خود انگیختگی:
استفاده از عمیقترین علایق خود برای حرکت دادن و هدایت به سمت اهداف تا کمک کند پیش قدم شده و در جهت تکامل و پیشرفت تلاش کنیم ، نه اینکه منتظر مانده تا یک واقعه یا شخص باعث ایجاد انگیزه و حرکت در ما گردد.
۴ مهارت همدلی:
درک آنچه افراد احساس می کنند ، توانایی در نظر گرفتن دیدگاه های دیگران و توسعه حسن تفاهم و هماهنگی با انسان های گوناگون به منظور ارتقای کار گروهی بویژه در محیط کاری و سازمانی
۵ مهارت های اجتماعی:
در روابط با دیگران ، به خوبی کنار آمدن با عواطف خود و دیگران. فهم دقیق موقعیتها و شبکه های اجتماعی. مهارت خوب گوش کردن، و خوب ابراز وجود کردن ، حل تضادها و تعارض ها و استفاده از این مهارتها برای متقاعد سازی ، رهبری و مدیریت.
هوش هیجانی یعنی صداقت، یعنی آگاهی نسبت به احساسات خودمان و دیگران. دکتر دانیل
گلدمن در کتابش به نام کارکردن با هوش هیجانی می‌گوید «هوش هیجانی مشتمل بر پنج
قابلیت است که سه قابلیت آن در رابطه با تعامل فرد با خودش (درون‌فردی) و دو قابلیت
دیگر در رابطه با نحوه ِ برخورد فرد با دیگران (برون‌فردی) است».
این پنج قابلیت عبارتند از:
خودآگاهی: هوش هیجانی با خودآگاهی آغاز می‌شود که ارتباط نزدیکی با ارزش‌ها،
نقاط قوت و ضعف شما دارد تا بتوانید هم‌زمان از طریق روش مناسب و سازنده احساسات
خود را ابراز کنید.
خودگردانی (مدیریت برخورد): خودگردانی عامل اصلی در پذیرش مسوولیت اعمالی‌ست
که انجام می‌دهیم. مدیریت بر احساس خودتان باعث می‌شود وقتی با هیجانی روبرو
می‌شوید با انتخابی منطقی و دلایل کافی رفتاری صحیح در پیش گیرید.
خودانگیزشی: تشویق و ترغیب افراد به تلاش بیشتر و مقاومت در مقابل افکار
مایوس‌کننده است. بر اساس نظریه ِ دانیل گلدمن، مجریان و کارگزاران برتر بر موانع
موجود غلبه کرده و می‌توانند بر محیط و شرایط موجود تاثیرگذار باشند.
همدلی: توجه به احساسات دیگران. هم‌دلی فرد را وادار می‌کند که دنیا را از
دریچه ِ چشم دیگران ببیند. به طور خلاصه، هم‌دلی نیازمند درک، شناخت و پاسخ مناسب
به هیجان‌های دیگران است.
روابط موثر: این‌ قابلیت، مجموعه‌ای از چهار مهارت هوش هیجانی ذکرشده است که
به فرد کمک می‌کند به طور دائم و مستمر و به طور مثبت با دیگران ازتباط برقرار کند.
روابط موثر، موجب اجماع و توافق عمومی شده و از اهداف گروه‌ها حمایت می‌کند.
هوش هیجانی می‌تواند در شرکت‌های مختلف موجب موفقیت‌های کاری شود.
من از این نظریه دفاع می‌کنم که هوش هیجانی منافع فردی زیادی در بر دارد، شامل
موفقیت در مسیرهای شغلی، تقویت روابط فردی، افزایش خوش‌بینی، اعتماد به نفس و
سلامتی.
هوش هیجانی ضمن کاهش فشار روانی (استرس)، محیطی به وجود می‌آورد که به حفظ سلامت
جسمی و تندرستی بهتر کمک می‌کند، به‌خصوص روی مفهوم دستيابی به سلامت جسمی و
تندرستی بهتر تاكيد می‌كنم.
وقتی دچار فشار روانی می‌شويم اين احساسات از سمت كمر حركت و تا دست‌ها امتداد
می‌يابد و آن‌ها را تحت تاثير قرار می‌دهد.
افرادی كه به دليل فشار روانی برای مشاوره مراجعه می‌كردند افرادی نااميد بوده كه
دست از همه ِ احساسات خود كشيده بودند، حالتی خميده داشته و برای پاسخ دادن به هر
سوالی فقط شانه‌های خود را بالا می‌انداختند. هوش هيجانی می‌تواند مزايای شغلی فراوانی از قبيل بهبود ارتباطات و كاهش تعارضات در محيط كار به دنبال داشته باشد. با برقراری ارتباط می‌توانيد اعتماد افراد را به دستآوريد. در محيط كار، اول نيازمند اعتمادسازی هستيد.
تاثير رفتار و حركات، به مراتب بيشتر از ادای كلمات است. بيش از 65 درصد ارتباطات
را علايم تن‌گفتاری (زبان بدن) تشكيل می‌دهد. ارسال پيام‌ها صرفا در قالب كلمات
صورت نمی‌گيرد بلكه می‌تواند به وسيله ِ حركات بدن نيز ارسال شود، لذا هوش هيجانی
كمك می‌كند تا پيام‌ها را بهتر مديريت كنيد.
هوش هيجانی در محيط كار می‌تواند به عنوان يك مزيت تلقی شود. ارتقاء شغلی هر فرد
بستگی به مهارت‌های هوش هيجانی دارد. بنابراين هوش شناختی (IQ) نمی‌تواند
پيش‌بينی‌كننده ِ خوبی برای موفقيت‌های شغلی فرد باشد.
هوش شناختی می‌تواند فرد را تا دم درب موفقيت ببرد ولی اين هوش هيجانی‌ست كه از
ابتدا می‌تواند از شما يك مجری و كارگزار برتر بسازد.
به هنگام استخدام كاركنان به مهارت‌های فنی آنان نيازمند هستيد اما موضوع به
همين‌جا ختم نمی‌شود، چون اگر اين افراد دارای بهترين مهارت‌های فنی هم باشند ولی
عنان خود را به دست روزگار بسپارند و كنترلی بر هيجان‌های خود نداشته باشند در
انجام وظايف حتما شكست می‌خورند.
داشتن مهارت‌های فنی برای انجام كار مهم هستند، مشاغلی مانند حسابداری، هتل‌داری،
امور اداری و تحقيق و پژوهش نيازمند مهارت‌های خاصی هستند، اما بايد بدانيم برای
انجام وظايف به انسان نياز داريم و مهم است كه بپذيريم همه ِ ما دارای هيجان‌هايی
هستيم.
بنابراين هوش هيجانی عامل مهمی در تحقق اهداف تجاری‌ست و موجب افزايش بهره‌وری،
كاهش اتلاف زمان و غيبت‌های ناشی از بيماری كاركنان می‌شود
هوش هيجانی موجب افزايش چرخه ِ نوآوری ميان كاركنانی می‌شود كه ايده‌های جديد را
مطرح می‌کنند، بهبود می‌بخشند و يا در نهايت اجرا می‌كنند.
وقتی به دنبال دليل غيبت دانشجويان در آزمايشگاه بودم، متوجه شدم دانشجويان به اين
دليل از كار در آزمايشگاه خودداری می‌کردند كه اساتيد از هوش هيجانی پائين‌تری نسبت
به دانشجويان برخوردار بودند.
به صراحت می‌گويم هوش هيجانی نوعی رفتار يا انتخابی در زمينه ِ كسب‌وكار است. ما
بايد برای گسترش فرهنگ كاری بر مبنای هوش هيجانی كه بسيار فراگير است تلاش كنيم.
در ارتباط با ديگران در محيط كار يا خانواده مهم نيست چه جملاتی می‌گوييد بلكه مهم،
چگونه گفتن آن جمله است. هوش هيجانی در محيط كار كمك می‌كند تا بهتر بتوانيم
احساسات خودمان را ابراز كنيم و مكنونات قلبی‌مان را در قالب كلمات بهتر ادا كنيم
تا برای ديگران قابل فهم‌تر باشد.
در خاتمه اين جمله را از دانيل گلدمن نقل می‌كنم كه "در زندگی هيچ چيز بزرگی تا
كنون به دست نيامده است مگر آن‌كه پشت آن قدرت هيجان نهفته باشد".
هوش عاطفی، هوش احساسی یا هوش هیجانی (به انگلیسی: Emotional intelligence | EI) شامل شناخت و کنترل عواطف و هیجان‌های خود است. به عبارت دیگر، شخصی که EI بالایی دارد، سه مؤلفه هیجان‌ها را به طور موفقیت آمیزی با یکدیگر تلفیق می‌کند: مؤلفه شناختی، مؤلفهٔفیزیولوژیکی و مؤلفه رفتاری. متونِ علم مدیریت بر این باورند که رهبران و مدیران، با هوش‌های هیجانیِ بالاتر، توان بیشتری برای هدایتِ سازمانِ تحت کنترل‌شان دارند. یافته‌های جدید نشان می‌دهد کارکنانی که دارای وجدان کاری و احساس وظیفه شناسی بالایی هستند، اما فاقدِ هوش هیجانی و اجتماعی اند، در مقایسه با کارکنان مشابهی که از هوش هیجانی بالایی برخوردارند، عملکرد ضعیف تری دارند. از مقالاتِ پژوهشی برخی دانشمندان این اینگونه بر می‌آید که، کسانی که از هوش هیجانی برخوردارند می‌توانند عواطف خود و دیگران را کنترل کرده، بینِ پیامدهای مثبت و منفی عواطف تمایز گذارند و از اطلاعاتِ عاطفی برای راهنمایی فرایندِ تفکر و اقدامات شخصی استفاده کنند. هوش هیجانی، اصطلاحِ فراگیری است که مجموعه گسترده‌ای از مهارت‌ها و خصوصیات فردی را دربرگرفته و به طور معمول به آن دسته مهارت‌های درون فردی و بین فردی گفته می‌شود که فراتر از دایره مشخصی از دانش‌های پیشین، چون بهرهٔ هوشی و مهارت‌های فنی یا حرفه‌ای است.
با عضويت ويژه در سايت کندو فايل ها را با 50% تخفيف خريداري نماييد. جهت عضويت کليک کنيد
قيمت فايل:10000 تومان
تعداد اسلايدها:60
خريد فايل پاورپوينت
دسته بندی ها
تبلیغات متنی