قسمتی ازین مجموعه
نحوهٔ کشف و مشخصات
لکههای خورشیدی در خورشیدگرفتگی ۱ خرداد ۱۳۹۱
قبل از سال ۱۶۱۵ میلادی اروپاییان عقیده داشتند که خورشید یک کره تابناک وبی لکه باشد.
درآن سال گالیله پیک نجومی خود را چاپ کرد که در آن وجود لکههای تاریک (لکههای خورشیدی) در سطح خورشید را گزارش نمود. لکههای خورشیدی پدیدههای شید سپهری (سطح مریی خورشید) میباشند؛ که از اطراف شید سپهر تاریک تر هستند. تاریکترین قسمت یعنی ناحیه مرکزی تمام سایه را میسازد. لکههای خورشیدی کوچک از روزنههایی که بزرگتر از سطوح تاریک معمول بین دانههای روشن هستند گسترش مییابند. اگر چه بیشتر روزنهها و لکههای کوچک خیلی زود تجزیه میشوند اما بعضی از آنها به لکههای واقعی عظیم تبدیل میگردند بزرگترین لکه تاریک دارای قطر تمام سایه ۳۰۰۰۰km و قطرهای ناحیه نیم سایه بیشتر از دو برابر این مقدار است. از این رو گاهی هنگام غروب آفتاب که خورشید رنگ پریده میگردد میتوان با چشم غیر مسلح هم به وجود این لکهها پی برد.
هر لکه از دو قسمت تشکیل میشود. یک قسمت مرکزی که رنگ آن تیره است ودیگری اطراف لکه که رنگ آن نسبت به مرکز روشن تراست. ظهور هر لکه در سطح خورشید موقتی است و با ایجاد و وسعت عمل آن در یک مدت زمانی به تدریج محو میشود. نحوه از بین رفتن آن به این ترتیب است که روشنی اطراف لکه، به تدریج هسته آن را احاطه کرده و به مرکز نزدیک میشود و کاملاً منطقه تیره رنگ را نابود مینماید.
درمورد لکههای خورشیدی نظرهای گوناگونی ارائه شده است که مهمترین آنها تئوری اورشید دانشمند معروف سوئدی است. بر اساس این نظریه، قسمتی از داخل خورشید، به شکل یک جریان به سمت خارج آن حرکت میکند و پس از رسیدن به سطح، مانند چتری پراکنده میشود و چون بر اثر این عمل فشار و حرارت آن کاسته میشود، کمی فشرده و سرد گشته و به شکل لکههای تیره رنگی در سطح خورشید باقی میمانند و به تدریج از بین میروند.