خرده نکتههایی در باب اخلاق تجارت (the ethics of business)
1. تجارت، نحوهای کار (work) است و در بادی امر (prima facie) اینگونه به نظر میرسد که هدف از آن صرفا تامین معاش مادی برای گذران زندگی است. لازمهی چنین نوع نگاهی به کار، این است که اگر فرضا بتوان بدون کار کردن یا بدون کار کردن متناسب با در آمد، در آمدی کسب کرد، از آنجا که هدف کار صرفا کسب در آمد است، این کار رواست. در حالی که شهود اخلاقی (moral intution) چنین لازمهای را روا نمیداند. بنا بر این بر اساس قاعدهی اللازم باطل فالملزوم مثله، آن تعریف از کار، اخلاقا درست نیست.
2. بر اساس نگاه وجودی (existential) به کار، و مثلا براساس تعریف میگل د. اونامونو، الاهیدان، رماننویس و فیلسوف معاصر اسپانیایی، «کار، عملیترین تسلای اندوه به دنیا آمدن است» بر این اساس حتی اگر کسی فرضا مشکلی برای گذران وجه مادی زندگی نیز نداشت، کار امری لازم و روا بود زیرا کار کردن نحوهای مواجهه با هستی است.
3. از تامل بر روی خود کار که بگذریم و مشخصا وارد کار تجاری که بشویم، میتوان گفت که اخلاق در تجارت صرفا موقعی معنا مییابد که ما رویکرد خود را به اخلاق مشخص کرده باشیم. مثلا بر اساس اخلاق پیامدگرا (consequentialist) عملی اخلاقی است که پیامدهای خوبی داشته باشد، اینکه این پیامد خوب باید برای چه کسی باشد (خود فرد یا جامعه) بستگی به آرای مختلفی دارد که در میان پیامدگرایان اخلاقی وجود دارد. نیز بر اساس اخلاق وظیفهگرا (deontologist) (که نا پیامدگراست) عملی خوب است که مطابق وظیفه باشد و بر اساس این تلقی از اخلاق، ما مامور به وظیفهایم و نه نتیجه.
4. با این حال توجه به این نکته بایسته است که عملی واحد هم میتواند از سوی وظیفهگرایان، اخلاقی یا غیر اخلاقی شمرده شود و هم از سوی پیامدگرایان. مثلا خودکشی میتواند از سوی هر دو گروه غیر اخلاقی شمرده شود.
5. حرص و طمع و تلاش بیوقفه برای افزودن سرمایه از طریق گسترش کار تجاری، از اصول قطعی و دائمی اخلاق کار تجاری است (این اصل را زین پس «اصل اخلاق کار تجاری» مینامیم). از سوی دیگر، در اخلاق سنتی همهی ادیان و مذاهب، بر پرهیز از حرص و طمع سخن رفته است و گنج حقیقی، قناعت دانسته شده است. بر این اساس، تعارضی میان اخلاق سنتی و اصل اخلاق کار تجاری ایجاد میشود. آیا این تعارض رفع شدنی است؟ توصیهی اخلاق سنتی، توصیهای ایدهآل و اصل اخلاق کار تجاری، اصلی واقعی است.