فرمت فایل: word
تعداد صفحات: 38
به طور كلي ميتوان گفت كه مفهوم «كيفيت محيط زندگي» و يا «كيفيت زندگي روستايي» با هدف اصلاح و تكامل مفهوم توسعه از توسعه صرف كمي و اقتصادي به توسعه پايدار روستايي مطرح و مورد توجه قرار گرفت. در واقع اين مفهوم پاسخي به توسعه صرف اقتصادي در مقياس ملي و توسعه صرف كالبدي در مقياس روستايي بود و به نوعي مويد توجه به شاخص ها و معيارهاي اجتماعي، كيفي و اقتصادي پايدار در عرصه برنامهريزي روستايي و در تعامل با شاخص هاي كالبدي كاركردي است (مهديزاده 1382: 294).
مفهوم كيفيت در مقابل مفهوم كميت قرار مي گيرد.كميت را يك مفهوم فيزيكي و قابل برآورد دانسته و كيفيت را مفهومي انتزاعي مي دانند. به طوري كلي كيفيت و كميت دو روي يك سكهاند كه از يك طرف با هم در تضاد هستند و از طرف ديگر نمي توان يكي را بدون ديگري تصور کرد. اندازه، ميزان و جنسيت پديده و يا سامانه و. .. كه قابل اندازه گيري است و با اعداد بيان ميشود را كميت گويند. به عبارت ديگر كميت هر پديده، تظاهر بيروني و خنثاي آن ميباشد. اما كيفيت چگونگي يك پديده است كه تأثير عاطفي و عقلاني خاصي بر انسان ميگذارد و خاصيتها و ويژگيهاي اصلي يك چيز را بيان ميكند (کوکبي و همکاران 1384)
واژه کيفيت زندگي سرچشمه روشني ندارد. کيفيت زندگي اگر چه جذابيت و معني عام دارد، يک تعريف پذيرفته عام ندارد. هر عبارتي که در تعريف کيفيت زندگي به کار رود، کيفيت زندگي يک فرد به حقايق عيني و خارجي زندگياش و دريافت ها و ادراکات دروني و ذهني او از اين عوامل و نيز از خودش وابسته است (لطفي 1388).
مفهوم کيفيت زندگي چند مشخصه جالب توجه دارد: الف: تنها به زندگي انساني ارجاع دارد. ب: به ندرت در (صيغه) جمع به کار رفته (يعني به صورت کيفيات زندگي) است. ج: به عنوان يک عبارت عام و غير قابل تقسيم مي باشد که معنايش مي تواند ناب و خالص باشد. د: مشکل است که آن را به هر رده مجزا از علوم مرتبط با جامعه شناسي طبقه بندي نمود (لطفي 1388).
اصولا، كيفيت زندگي، واژهاي پيچيده، چندبعدي و كيفي در رابطه با شرايط و وضعيت جمعيت، در يك مقياس جغرافيايي خاص (روستا ،شهر، منطقه، محله، بخش و...) است كه هم متكي به شاخصهاي ذهني يا كيفي و هم متكي به شاخص هاي عيني يا كمي است (وظيفهدوست و اميني 1388). كيفيت زندگي از ديدگاه هاي متفاوتي تعريف شده است و اگرچه اجماع بسيار كمي درباره تعريف كيفيت زندگي وجود دارد اما بعضي از مهم ترين اين تعاريف به شرح زير هستند:
- كيفيت زندگي يك مفهوم پهناور است كه در بردارنده برداشتهايي از يك زندگي خوب و داراي رضايتمندي و شادماني است. اغلب مفهوم زندگي رضايتمند و زندگي شاد، در مفهوم رفاه يا خوشي كه در بردارنده رضايت از زندگي و احساسات مثبت و منفي است، تركيب ميشود.
- برخي اين واژه را مترادف با رفاه مي دانند. ديگران آن را بياني از رفاه ميدانند كه به وسيله مقدار كالاهاي عمومي و پراكنش آن ها مشخص ميشوند (مک کريا[1] و همکاران 2004)
- مقوله كيفيت زندگي به شكل وسيعي با مفهوم رفاه ارتباط پيدا مي كند. رفاه مفهومي است كه توصيفكننده بهزيستي، تأمين زندگي و فقر زدايي است و لذا در ارتباط تنگاتنگي با مفاهيمي همچون عدالت اجتماعي قرار مي گيرد (باري 1380: 6).
- كيفيت زندگي، واژهاي پيچيده در ارتباط با شرايط و وضعيت جمعيت، در يك ناحيه است. در برگيرندهي ابعاد رواني است كه شاخص هايي هم چون رضايت، شادماني و امنيت را در بر ميگيرد (شاخصهاي ذهني). در برخي موارد، رضايت هاي اجتماعي نيز ناميده ميشود. همچنين در برگيرنده ابعادي محيطي كه در برگيرنده سنجه هايي هم چون مسكن، دسترسي به خدمات و امنيت محيطي است (شاخصهاي عيني). در برگيرنده جنبههاي ديگري چون توجه به فرصتهاي اجتماعي، اميدهاي اشتغال، ثروت و اوقات فراغت است. برخي آن را مترادف با رفاه ميدانند (سيف الديني 1381: 375).
- کيفيت زندگي، يک مفهوم کلي است که تمام جنبه هاي زيستي را، شامل رضايت مادي، نيازهاي حياتي، به علاوه جنبههاي انتقالي زندگي نظير توسعه فردي، خودشناسي و بهداشت اکوسيستم را پوشش ميدهد (دوب[2] 1377: 92).
- يک تعريف ساده و عملي از کيفيت زندگي اين است که افراد به طور کلي از زندگيشان رضايت داشته باشند، به عبارت ديگر کيفيت زندگي معادل احساس رضايت کلي از زندگي گرفته شده است (کوکبي و همکاران 1384).
[1] McCrea
[2] -dob
فهرست مطالب
پيشينه تحقیق:
تحقيقات داخلي
تحقيقات خارجي
نظريه سرمايه اجتماعي:
تاثير سرمايه اجتماعي بر کيفيت زندگي :
نظريه ويژگيهاي پايگاهي (منزلت نقشي)
نظريه احساس محروميت نسبي :
الگوي تحليلي :
منابع فارسي:
علوم اجتماعی