فرمت فایل: word
تعداد صفحات: 40
2-2-1) مفهوم سکوت سازمانی
کارایی و توسعه هر سازمان تا حد زیادي به کاربرد صحیح نیروي انسانی بستگی دارد. هرقدر که شرکتها و سازمانها، بزرگتر می شوند بالطبع به مشکلات این نیروي عظیم نیز اضافه میشود. مدیران در ارتباط با مسائل گوناگون سعی در کنترل مداوم کارکنان خود دارند. بعضی از مدیران بر روي این مساله که رضایت کارکنان را میتوان از طریق پاداش و ترغیب به انجام کار افزایش داد، پافشاري می کنند. شاید تصورشان این است که کارکنان، زیردستان آنها هستند و باید فرامین آنها را بپذیرند.
اگرچه امروزه به دلیل اینکه کارکنان تحت فشار مالی زیادي به سر میبرند، بیشتر توجه و تمایل آنها به مسائل اقتصادي کار است، ولی به تدریج کارکنان علاقه مند به انجام کارهاي با مفهوم و خواهان استقلال شغلی بیشتري در کار خود هستند، تا بدین طریق احساس ارزشمندي به آنها دست دهد و اگر این کارکنان با موانعی در زمینه خواسته هاي شغلی خود روبهرو شوند یا به عبارتی از طرف مدیران تحویل گرفته نشوند، دچار سرخوردگیهاي شغلی و گوشه گیري در سازمان خود خواهند شد که این امر به نوبه خود منجر به پدیدههایی همچون سکوت سازمانی میشود. علیرغم وجود این واقعیت که سکوت کارمندان به صورت پدیدهاي شایع در سازمانها در آمده است، اما مفهومی است که چندان شناخته نشده و تحقیقات علمی کمی بر روي آن صورت گرفته است.
پیندر و هارلوز[6]سکوت سازمانی را خودداري کارکنان از بیان ارزیابیهاي رفتاري، شناختی و اثربخش در مورد موقعیتهاي سازمان، تعریف میکنند(پیندر و هارلوز،2001).
موریسون و میلیکان[7] نیز، سکوت سازمانی را بعنوان پدیدهاي اجتماعی در نظر میگیرندکه کارمندان در آن از ارائه نظرات و نگرانیهاي خود در مورد مشکلات سازمانی امتناع می ورزند.
سکوت، توسط بسیاری از ویژگیهای سازمانی تحت تاثیر قرار میگیرد. این ویژگیها شامل فرایندهای تصمیمگیری، فرایندهای مدیریت فرهنگ و ادراکات کارکنان از عوامل موثر بر سکوت است(دیمیتریس و واکولا[1]،2007)
اما در عین حال دو عامل اصلی که سبب سکوت کارمندان در سازمان میگردد عبارتند از:
ترس مدیریت از بازخورهای منفی از سوی کارمندان به دلیل به خطر افتادن منافع و موقعیتشان
ادراک کارکنان از باورهای ضمنی مدیریت در مورد آنها.
این باورهای ضمنی شامل برخی تفکرات مدیریت است مبنی بر اینکه کارمندان فقط منافع شخصی خود را در نظر میگیرند، مدیریت سازمان بیشتر از همه میفهمد و بهترینها را میداند و اینکه اختلاف عقیده ها ماهیتاً مسائل مضری برای سازمان است. این مسائل اگرچه باورهای مدیریت هستند و ممکن است هیچیک در سازمان واقعیت نداشته باشند اما عواطف و احساسات مخربی را هم چون ترس، فریب و خشم در کارکنان سازمان بوجود می آورد و در نهایت سبب ایجاد سکوت کارکنان می گردد.(اسلاد[2]،2008)
سکوت سازمانی، با محدود کردن اظهار نظرکارکنان، سبب کاهش اثربخشی تصمیمگیریهای سازمانی و فرایندهای تغییر میگردد و این موضوعی است که بسیاری از سازمانها از آن گله دارند. همچنین این پدیده رفتاری به وسیله ممانعت از بازخور منفی، مانع تحول و توسعه سازمانی موثر میشود، از این رو سازمان توانایی بررسی و تصحیح خطاها را از دست میدهد. بنابراین توجه به این مشکل رایج در سازمانها، از اهمیت (, زیادی برخوردار است.(پیرلو[3]،2003)
با توجه به اینکه موضوع سکوت سازمانی در جوامع علمی و سازمانی ایران موضوعی جدید و ناآشنا به شمار می آید و کمتر ادبیات و پژوهشی را در این خصوص میتوان یافت، این مقاله به دنبال آن است تا با مرور تاریخچه و ادبیات سکوت سازمانی، مفهوم
سکوت و آوای سازمانی[4] را تعریف و تبیین نموده، انواع مختلف و انگیزههای متفاوت افراد در ارائه هریک از آنها را بررسی، تا بتواند عوامل سازمانی، مدیریتی و فردی موثر در بروز سکوت سازمانی و پیامدهای ناشی از آن را در سازمان شناسایی، دسته بندی و در نهایت راهکارهایی برای کاهش سکوت سازمانی ارائه نماید. از آنجا که پدیده سکوت سازمانی میتواند مانعی برای ابراز ایدهها و نظرات افراد در سازمان باشد، شناسایی عوامل موثر بر آن و تلاش به منظور رفع آنها، میتواند شرایط ابراز عقاید، بیان ایدهها و ارائه نظرات کارکنان را تسهیل نموده، قدرت خلاقیت آنها را افزایش داده و بالطبع سازمانها با بهرهمندی از مشارکت فعالانه و آگاهانه کارکنان، مسیر رشد، تعالی و موفقیت خود را با سرعت بیشتری طی کنند.
[1]Dimitris & Vakola
[2]Slade
[3]Perlow
[4]Voice
[1]Brinsfield
[2]Tulubas & Celep
[3]Tangirala & Ramanujam
[4]Pinder & Harlos
[5]Dimitris, And Vokala
[6]Pinder & Harlos
[7]Morrison & Milliken
فهرست مطالب
مفهوم سکوت سازمانی
انگیزه های سکوت و آوای سازمانی
انواع سکوت
سکوت مطیع
سکوت تدافعی
سکوت نوع دوستانه
آواي کارکنان و انواع آن
آواي نوع دوستانه
آواي تدافعی
آواي مطیع
عوامل موثر در پیدایش سکوت سازمانی
ترس مدیران از دریافت بازخور منفی
باورهاي ضمنی مدیران نسبت به سکوت سازمانی
شرایط تقویت کنندة باورهاي ضمنی مدیران
ساختارها و سیاستهاي سازمانی و رفتارهاي مدیریتی
ایجاد برداشت هاي مشترك از طریق مفهومسازي جمعی
عدم تشابه جمعیت شناختی
پیامدهاي سکوت در سازمانها
پیامدهاي سکوت بر تصمیم گیري سازمانی و فرآیندهاي تغییر
پیامدهاي سکوت سازمانی بر احساسات و واکنشهاي رفتاري کارکنان
شخصیت
مدل پنج عاملي شخصيت
سكوت سازماني و ابعاد شخصيت
پيشينه تحقيقاتي
منابع:
مدیریت