عنوان:
فرمت فایل: word
تعداد صفحات: 60
برند قرنهاست كه در اطراف ما به عنوان وسیلهای برای تشخیص كالاهای یك تولیدكننده از تولیدكننده دیگر وجود دارد. كلمه برند ریشه در كلمه اسكاندیناوی برندر[1] دارد. در واقع در آن زمان برند وسیلهای برای تشخیص صاحبان اصلی حیوانات به حساب میآمد؛ و صاحبان حیوانات با سوزاندن تن آنها به شكل یك علامت ویژه، آنها را علامتگذاری میكردند؛ در واقع این نشانه ها اولین شكلهای دیداری برند را تشكیل میدادند (بلاکت[2]، 2003).گفته میشود که کلمه برند[3] زندگیاش را به عنوان اسم در زمان نوردیکهای باستان (ساکنان قدیمی اسکاندیناوی) آغاز کرده و به تدریج به فعل تبدیل شده است. هزاران سال قبل کشتی سازان وایکینگ کشتیهایی را که میساختند نام گذاری میکردند (کومبر[4]، 2002، 18). نامگذاری همچنین در زمانهای قبل برای علامتگذاری احشام به منظور اظهار مالکیت آنها استفاده میشده است. آنها طرح هایی را بر روی پوست حیوانات داغ میکردند (مونیز [5]، 2000، 133). در حال حاضر نیز یکی از معانی برند در دیکشنری آکسفورد، داغ نهادن میباشد. اینگونه استعمال از نام و نشان تجاری (برند) شبیه چیزی بود که اکنون ما آنرا علامت تجاری[6] مینامیم. این داغ نهادن به زودی تبدیل به سمبولی به مالکیت شد، چرا که خریداران احشام عاقبت به نام و نشان به عنوان اطمینان از کیفیت نگاه میکردند. این علایم، خصیصهها و شهرت صاحبان احشام را انتقال میداد (کومبر، 200، 18).
سفالگران مصری و سوری نیز برای شناسایی آجر و کوزه های خود از نام و نشان استفاده میکردند، برای مثال یک سفالگر از طریق گذاشتن اثر انگشت خود یا هر نشانه دیگری به روی گل رس در انتهای ظرف ساخته شده محصول خود را نشانه گذاری می کرد (رابرتس[7] ، 2004، 25). در زمان روم باستان صنعت گران محصولات خود را امضا و یا به هر طریق دیگر علامتگذاری میکردند تا مشتریان بتوانند آنها را شناسایی کنند (قدرتمندترین شکل تبلیغات) و یا محصولی را که قبلاً انتخاب کرده و از آن رضایت داشتند، مجددًا خریداری کنند. بنابراین کارکرد واقعی برنددر قرون وسطی برای آنان به عنوان یک عامل تسهیل کننده انتخاب بود (بیکر[8] ،1999، 376). عملکرد و شهرت بازرگانان و مشتریان راضی، کیفیت کالا را تضمین میکرد. کلیسا هم برای تایید دو شکل از دارایی های معنوی که یکی محصول و طراحی آن، و دیگری شهرت تولید کننده یا فروشنده محصول بود، دو دادگاه برای برخورد با مشکلاتی که از دو شکل دارایی های معنوی به وجود می آمد تشکیل می داد و حق برخورد با خدشه دار کردن شهرت را برای خود محفوظ نگه میداشت. در واقع خدشه دار کردن شهرت تجاری فرد یک گناه محسوب می شد (کومبر، 2002، 19). تنها در نیمه دوم قرن 19 میلادی بود که استفاده از برند به عنوان وسیله پیشرفته بازاریابی تکامل پیدا کرد. انقلاب صنعتی و سیستمهای جدید ارتباطی این امکان را برای شرکتها به وجود آورد تا برند خود را در مناطق گسترده تری تبلیغ کنند (مونیز، 2000، 134).
در اواخر قرن 19 کامیون ها، در حالیکه مملو از انواع مختلف و شناخته شده دارو بودند به حومه شهرهای آمریکا حرکت کردند. این داروها اگرچه محتویات نسبتاً یکسان داشتند، اما نقش آنها در موفقیت نامهای تجاری غیرقابل اغماض است. به تدریج برندها به جای محدود ماندن در قیمت پایین و توزیع محلی جهشی بزرگ را به سمت کالاهای با کیفیت در بازارهای انبوه تجربه کردند. فرآیند تولید و بسته بندی بهبود یافت و تبلیغات بسیار زیاد شد. تغییراتی هم در قانون علامت تجاری ایجاد شد. اما با وجود این که برند گسترش یافت، مدیریت آن به همان شکل ثابت ماند و مالکین و مدیران شرکتها مسئولیت آن را به عهده داشتند (کومبر، 2002، 20). تا همین اواخر هم (حدود دهه 1940) برند غالباً برای تشخیص دادن محصول A از Bاستفاده میشد. در دوره بعد از جنگ جهانی اول برندها در جایگاه واقعی خود قرار گرفتند؛ تبلیغات به طور روزافزون افزایش یافت و برندها با موفقیت خلق شدند. در این دوره مصرفکنندگان فورد را میخواستند نه وسیله حمل و نقل موتوری. آنها بیشتر از سیرز[9] خرید میکردند تا جاهای دیگر. کمکم شرکتها شروع کردند به تملک تعدادی از برندها که قادر بودند به صورت انبوه تولید، توزیع و فروخته شوند و جدایی وظایف تولید، بازاریابی و فروش از یکدیگر به شدت تشویق میشد.هنری فورد معتقد بود مدیران باید به صورت جدا کار کنند تا مشکلات همراه آنها دامنگیرشان نشود و به راحتی روی کاری که برای آن استخدام شدهاند تمرکز کنند. در آن زمان جنرال موتورز[10] متشکل از شرکتهایی بود که هشت مدل از خودروهای آنها با هم و نیز با فورد رقابت میکردند. مدیر جنرال موتورز تصمیم گرفت مدل ها را به چهار مدل[11] کاهش دهد، و هر یک را متمرکز بر روی بخش خاصی از بازار کند. اما فورد همچنان معتقد به جدایی وظایف و تولید انبوه یک مدل بود. در سال 1925، این شرکت با سازماندهی جدید و تعهد به تغییرات سالانه در مدلها، شرکت فورد را به زیر کشید. حالا همه میدانستند کسی که سوار بر پونتیاک است چه شخصیتی دارد (کومبر، 2002، 20).
[1] Brander
[2] Blackett
[3] Brand
[4] Coomber
[5] Muniz
[6] Trade Mark
[7] Roberts
[8] Baker
[9] Sears
[10] GM: General Motors
[11] Chevrolet, Oldsmobile, Buick, Cadillac
فهرست مطالب
تاریخچه برند
مفهوم برند
اهمیت برند
انواع برند
مدیریت برند
استراتژی های برند
نقشهای برند
ارزش ویژه برند
عناصر سازنده ارزش ویژه برند
ابعاد ارزش ویژه برند
آگاهی از برند
کیفیت ادارک شده از برند
وفاداری به برند
تداعی گرهای برند
رویکردها و دیدگاههای پیرامون سنجش ارزش ویژه برند
دیدگاه مبتنی بر مشتری
دیدگاه مالی
دیدگاه ترکیبی یا جامع
مفهوم رفتار مصرفکننده
الگوی رفتار مصرفکننده
دیدگاههای مختلف در مورد تصمیمگیرندۀ خرید
انسان اقتصادی
انسان منفعل
انسان شناختگرا
انسان احساسی
دیدگاههای تصمیمگیری مصرفکننده
دیدگاه پردازش اطلاعات
دیدگاه تجربی
دیدگاه تأثیر رفتاری
فرایند تصمیم گیری خرید مصرف کننده
تأثیر ارزش ویژه برند بر رفتار و پاسخ های مصرفکننده
خلق ارزش بوسیله آگاهی از برند
خلق ارزش به وسیله کیفیت ادراک شده
ابعاد کیفیت درک شده
خلق ارزش بوسیله وفاداری نسبت به برند
رویکردهای رفتاری نسبت به وفاداری به برند
سنجههای نگرش وفاداری به برند
وفاداری، خرید جبری و حساسیت به برند
هرم وفاداری
ارزش استراتژیک یک پایگاه مشتری
خلق ارزش بوسیله تداعی، تصویر و جایگاه برند
نقش تداعیها و جایگاهها
انواع تداعی ها
گسترش دامنه (تعمیم) برند
برند و فرآیند خرید مصرفکنندگان
آثار ارزش ویژه برند بر رفتار مصرفکننده و پاسخ های مصرفکننده
پیشینه پژوهش
منابع
مدیریت