(فصل دوم تحقیق)
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
نوع فایل:wordوقابل ویرایش
- معانی و مفاهیم صبر
« صبر» بر وزن فَعل مصدر ثلاثی مجرد است به معنی خویشتن داری و اصل آن به معنی «حبس» است. دركتاب «مفردات» ذیل واژه «صبر» چنین آمده است: «صبر» در لغت عرب به معنای حبس و در تنگنا و محدودیت قرار دادن است. برخی نیز آن را بازداشتن نفس از اظهار بیتابی و بی قراری دانستهاند.» (راغب اصفهانی: ص 474)
صبر در معنای اسمی نام درختی است كه شیره تلخی دارد . ودر مثلی كه می گویند : «صبر هرچند تلخ است ولی میوة شیرین دارد» به نام این درخت ایهام دارد .
در كتاب قاموس قرآن قرشی ذیل صبر آمده است: «صبر در لغت به معنای حبس است. در اقرب الموارد آمده است: «صبرالدابة» یعنی حیوان را بدون علف نگه داشت.صبر به معنی خویشتن داری و حبس نفس از چیزی است كه شرع و عقل از آن نهی میكند، صبر به حسب اختلاف موارد فرق میكند. اگر خویشتن داری در مصیبت باشد، آنرا صبر میگویند اگر در جنگ باشد شجاعت نامند و اگر در حوادث باشد آن را سعهٔ صدر مینامند. در تفسیر عیاشی از حضرت صادق (ع) نقل شده است: «... اصبروا عَلَی الفرائض و صابروا علی المصائب و رابطوا علی الائمة» (قرشی، 1388، ج 4/ 106)
علی اكبردهخدا، در كتاب لغتنامه این واژه را در زیر مدخل صبر چنین معنی میكند: «صبر. َ (ع مص، اِمص) شکیبیدن. شکیبایی. شکیبایی کردن. پائیدن. نقیض جزع. و درکشاف اصطلاحات الفنون آرد: صبر بفتح و سکون به معنی شکیبایی است. سالکان گفتهاند: تصبر واداشتن نفس است بر مکاره و تجرع مرارت؛ یعنی اگر آدمی صبر را مالک نبود بایست که بکوشد و نفس خود را بصبر وادارد و صبر ترک شکایت است جز بسوی خدا. سهل گوید صبر انتظار فرج خداست و آن فاضلترین خدمت و برترین آن است، و جز سهل گوید: صبر آن است که در صبر صابر باشی و معنی آن اینکه؛ در بلاها و شدائد خروج از آن نبینی. و گفتهاند صبر آن است که بنده را اگر بلا برسد ننالد، و رضا آنکه بنده را اگر بلا برسد ناخوش نگردد. دهنده و ستاننده خداست ترا در این میان چکار است. و بعضی گویند اهل صبر بر سه مقامند: اول ترک شکایت و این درجة تائبان است دوم رضا بمقدور و این درجة زاهدان است سوم محبت؛ آن است، که مولی با وی کند و این درجة صدیقان است و گفتهاند صبر ترک شکایت از الم بلوی است جز بسوی خدا چه خدا ایوب را بر صبری که کرد ثنا فرستاد و فرمود: انا وجدناه صابراً (قرآن كریم38-44) و ایوب در دفع مضرت از خود شکایت بخدا برده بود که فرماید: إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ (قرآن كریم 21-83) و در تفسیر کبیر در ذیل قول خدا و بشر الصابرین (قرآن كریم2-155 )آرد که صبر دو قسم است یکی بدنی و آن تحمل بدن است مشقات را و دیگر نفسانی و آن بازداشتن نفس است از مشتهیات طبع؛ و این قسم اگرصبر از شهوت باشد آن را عفت نامند و اگر بر احتمال مکروه باشد اسامی مختلف دارد چنان که صبر در مصیبت را صبر نامند و اگر صبر در حال غنی باشد آن را ضبط نفس نامند و اگر در نبرد باشد شجاعت خوانند و اگر در کظم غیظ بود حلم نامند و اگر در نوائب باشد سعة صدر گویند و اگر در اخفاء کلام بود کتمان سر نامند و اگر در فضول عیش باشد زهد گویند و اگر بر مقدار کمی از مال بود قناعت خوانند و این همه را صبر نامند. قال اﷲ تعالی: و الصابرین فی البأساء و الضراء و حین البأس (قرآن كریم،2-77 ) غزالی گوید: صبر از خواص آدمی است و بهایم را صبر نبود چه شهوت بر آنها مسلط است و عقلی که با شهوت معارضه کند ندارند و در ملائکه نیز صبر متصور نیست چه آنان شوق مجرد به حضرت ربوبیتاند و شهوت بر ایشان مسلط نیست تا آنان را از شوق بحق و میل بدرجة قرب بازدارد اما در آدمی شهوت و عقل هر دو موجود است و با یکدیگر معارض و هرگاه عقل سد راه شهوت شود آن را صبر نامند.» (دهخدا، 1377: ذیل صبر)
در تمام كتابهاى آسمانى و گفتار همه پیامبران و اولیاء خدا و امامان(ع) با تاكیدهاى فراوان به صبر و استقامت سفارش شده است به طوریکه آن را اكسیر اعظم و كیمیاى كلیدى مشكلات دانستهاند و ضد آن را موجب انحرافات و بدبختیهاى ویرانگر مىدانند. به قول مولانا:
« صد هزاران كیمیا حق آفرید كیمیایى همچو صبر آدم ندید»
- معانی و مفاهیم صبر
« صبر» بر وزن فَعل مصدر ثلاثی مجرد است به معنی خویشتن داری و اصل آن به معنی «حبس» است. دركتاب «مفردات» ذیل واژه «صبر» چنین آمده است: «صبر» در لغت عرب به معنای حبس و در تنگنا و محدودیت قرار دادن است. برخی نیز آن را بازداشتن نفس از اظهار بیتابی و بی قراری دانستهاند.» (راغب اصفهانی: ص 474)
صبر در معنای اسمی نام درختی است كه شیره تلخی دارد . ودر مثلی كه می گویند : «صبر هرچند تلخ است ولی میوة شیرین دارد» به نام این درخت ایهام دارد .
در كتاب قاموس قرآن قرشی ذیل صبر آمده است: «صبر در لغت به معنای حبس است. در اقرب الموارد آمده است: «صبرالدابة» یعنی حیوان را بدون علف نگه داشت.صبر به معنی خویشتن داری و حبس نفس از چیزی است كه شرع و عقل از آن نهی میكند، صبر به حسب اختلاف موارد فرق میكند. اگر خویشتن داری در مصیبت باشد، آنرا صبر میگویند اگر در جنگ باشد شجاعت نامند و اگر در حوادث باشد آن را سعهٔ صدر مینامند. در تفسیر عیاشی از حضرت صادق (ع) نقل شده است: «... اصبروا عَلَی الفرائض و صابروا علی المصائب و رابطوا علی الائمة» (قرشی، 1388، ج 4/ 106)
علی اكبردهخدا، در كتاب لغتنامه این واژه را در زیر مدخل صبر چنین معنی میكند: «صبر. َ (ع مص، اِمص) شکیبیدن. شکیبایی. شکیبایی کردن. پائیدن. نقیض جزع. و درکشاف اصطلاحات الفنون آرد: صبر بفتح و سکون به معنی شکیبایی است. سالکان گفتهاند: تصبر واداشتن نفس است بر مکاره و تجرع مرارت؛ یعنی اگر آدمی صبر را مالک نبود بایست که بکوشد و نفس خود را بصبر وادارد و صبر ترک شکایت است جز بسوی خدا. سهل گوید صبر انتظار فرج خداست و آن فاضلترین خدمت و برترین آن است، و جز سهل گوید: صبر آن است که در صبر صابر باشی و معنی آن اینکه؛ در بلاها و شدائد خروج از آن نبینی. و گفتهاند صبر آن است که بنده را اگر بلا برسد ننالد، و رضا آنکه بنده را اگر بلا برسد ناخوش نگردد. دهنده و ستاننده خداست ترا در این میان چکار است. و بعضی گویند اهل صبر بر سه مقامند: اول ترک شکایت و این درجة تائبان است دوم رضا بمقدور و این درجة زاهدان است سوم محبت؛ آن است، که مولی با وی کند و این درجة صدیقان است و گفتهاند صبر ترک شکایت از الم بلوی است جز بسوی خدا چه خدا ایوب را بر صبری که کرد ثنا فرستاد و فرمود: انا وجدناه صابراً (قرآن كریم38-44) و ایوب در دفع مضرت از خود شکایت بخدا برده بود که فرماید: إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ (قرآن كریم 21-83) و در تفسیر کبیر در ذیل قول خدا و بشر الصابرین (قرآن كریم2-155 )آرد که صبر دو قسم است یکی بدنی و آن تحمل بدن است مشقات را و دیگر نفسانی و آن بازداشتن نفس است از مشتهیات طبع؛ و این قسم اگرصبر از شهوت باشد آن را عفت نامند و اگر بر احتمال مکروه باشد اسامی مختلف دارد چنان که صبر در مصیبت را صبر نامند و اگر صبر در حال غنی باشد آن را ضبط نفس نامند و اگر در نبرد باشد شجاعت خوانند و اگر در کظم غیظ بود حلم نامند و اگر در نوائب باشد سعة صدر گویند و اگر در اخفاء کلام بود کتمان سر نامند و اگر در فضول عیش باشد زهد گویند و اگر بر مقدار کمی از مال بود قناعت خوانند و این همه را صبر نامند. قال اﷲ تعالی: و الصابرین فی البأساء و الضراء و حین البأس (قرآن كریم،2-77 ) غزالی گوید: صبر از خواص آدمی است و بهایم را صبر نبود چه شهوت بر آنها مسلط است و عقلی که با شهوت معارضه کند ندارند و در ملائکه نیز صبر متصور نیست چه آنان شوق مجرد به حضرت ربوبیتاند و شهوت بر ایشان مسلط نیست تا آنان را از شوق بحق و میل بدرجة قرب بازدارد اما در آدمی شهوت و عقل هر دو موجود است و با یکدیگر معارض و هرگاه عقل سد راه شهوت شود آن را صبر نامند.» (دهخدا، 1377: ذیل صبر)
در تمام كتابهاى آسمانى و گفتار همه پیامبران و اولیاء خدا و امامان(ع) با تاكیدهاى فراوان به صبر و استقامت سفارش شده است به طوریکه آن را اكسیر اعظم و كیمیاى كلیدى مشكلات دانستهاند و ضد آن را موجب انحرافات و بدبختیهاى ویرانگر مىدانند. به قول مولانا:
« صد هزاران كیمیا حق آفرید كیمیایى همچو صبر آدم ندید»
علوم انسانی