مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
نوع فایل:wordوقابل ویرایش
قلمرو اختیارات رهبری در احكام شرعی
مسئلهیی ولایت مطلقه فقیه سابقه ای به درازی تاریخ اسلام به خصوص تاریخ عمر شیعه كه با تاریخ اسلام شكل گرفته دارد. و فقهای شیعه با نظرات مختلف و تفسیرهای گوناگون النهایت روی مبحث حاكمیت مطلقه ی ولی فقیه درزمان عدم حضور و یا غیبت امام معصوم علیه السلام اتفاق نظر و اجماع دارند.چون ولایت و مدیریت جوامع بشری همراه و همزاد با زندگی اجتماعی بشر از حضرت آدم ابوالبشر شروع گردیده و تولد یافته است. پیامبر(ص) فرمود: «خَلَقَ اللهُ آدَمَ و أقطَعَهُ الدّنیا قطیعةً فما كان لآدَمَ فَلِرَسولِ اللهِ و ما كانَ لِرَسولِ اللهِ فَحصوَ لِلأَئمَّةِ (ع)»( اصول كافی عربی-جان آخوندی ج1،ص409،روایت 7).
خداوند آدم (ع) را خلق كرد و تمام دنیا و آن چه در اوست را در اختیار آدم (ع) گذاشت و سپس به پیامبر اكرم (ص) واگذار نمود و پیامبر (ص) به ائمهی علیه السلام واگذار كرد.
بنابر این اصل حكومت و مدیریت جامعه یك اصل عقلی ، بدیهی و پذیرفته شده است. و «ظاهراً فقط «خوارج» در صدر اسلام و نیز «آنارشیست» ها در قرون اخیر ، منكر ضرورت وجود حكومت شده اند» (حنا الفاخوری و خلیل البحر،تاریخ فلسفه در جهان اسلام، ترجمه عبدالحمید آیتی،ص111).
كه این از استثنائات تاریخ است و معمولاً امكان استثناء در هر مسئله ای وجود دارد كه به آن وجهی داده نمی شود. علی ایحال با یك بررسی اجمالی محرز است كه هم اكنون هیچ جای دنیا بدون حكومت و حاكم نیست و كسانی كه درباره ی سیاست و حاكمیت مطالبی نوشته اند سر جمع امروز به چهار نوع حكومت قائلند :
1 ـ حكومت فردی (مُنارشی).
2 ـ حكومت اشراف (آریستوكراسی) .
3 ـ حكومت مردم (دموكراسی).
4 ـ حكومت الهی (حكومت ولایی) .
در نوع اوّل كه حكومت فردی است، هیچ نوع محوریت و قانونی جز اراده و خواست فرد جایگاهی ندارد و در واقع حكومت های دیكتاتوری و خودكامه ای شكل می گیرد كه تمامی ابعاد جامعه و روح و فكر تمام مردم را در كنترل خود دارد و بدبختی و سیه روزی و قتل، كشتار مردم ارمغان پلید و شوم این نوع حاكمیت است ، حاكمیتی كه ارادهی مردم در آن هیچ نقشی ندارد . كه از این نوع حكومت ها در تاریخ و هم اكنون زیاد هست .
نوع دوم ، این نوع حكومت هم خانواده ی نوع اول است با این تفاوت كه اگر محور و قانونی هم جهت حاكمیت وجود داشته باشد گروهی از اشراف و اعیان بر آن سیطره یافته و همه چیز را مصادره ی امیال نفسانی خود می كنند و در عرف سیاسی به این نوع حكومت ها سلطنت و سلطه ی مطلقه می گویند كه نمونه ی آن دیكتاتوری های توتالیتریانیسم و پرولتاریا رامی توان نام برد و این نوع حكومت ها را می توان حكومت حزبی هم نامید .
زشت ترین پلیدی ها و آدم كشی ها و فسادها ارث این نوع حكومت ها بوده است .
قرآن مجید در یك آیه حق مطلب را ادا كرده است : «اِنَّ المُلوُكَ اِذا دَخَلُوا قریَةً اَفْسَدُوها و جَعَلُوا اَعِزَّۀ اَهلِها اَذِلَّةًً و كذالِك یَفعَلوُنَ» ( سوره ی نمل، آیه ی 34).