مبانی نظری راهبردهای نوین پلیس برای کاهش ترس از جرم (فصل دوم تحقیق)
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
نوع فایل:wordوقابل ویرایش
راهبردهای نوین پلیس برای کاهش ترس از جرم
دهههای اخیر را میتوان مهمترین دوره در نوآوری و شکوفایی اداره امور پلیسی تلقی کرد. رویکردهایی همچون پلیسی گری جامعه محور، مکان محور و مسأله محور در قرن بیستم ظهور کرد و در ادارهها و سازمانهای پلیسی جریان یافت. دراین دسته از رویکردها برای کاهش ترس از جرم صرفاً به واکنشهای سرکوب گر پرداخته نمیشود، بلکه وجه مشترک تمامی الگوهای پلیسی نوین، اقدامات پیش گیرانه غیر کیفری است. به این مفهوم که در کنار استفاده از ابزار سنتی به لزوم استفاده از تدابیر و اقدامات غیرکیفری نیز تأکید دارد.
مبحث نخست : امور پلیسی جامعه محور، فلسفه و راهکارها
مدل پلیسی گری جامعه محوردر چند دهة اخیر به عنوان یکی از الگوهای جدید در حوزة تأمین امنیت و حفظ آن، مقبولیت عمومی پیدا کرده است. به گونهای که میتوان گفت روزگار اعتقاد به این مسأله که هر چه شمار نیروهای پلیس بیشتر باشد، معضل جرم و ترس ناشی از آن خواهد شد، به سر آمده است و جای خود را به دوره ای داده است که در آن همکاری میان پلیس و شهروندان افزایش یافته است.
در این مبحث علاوه بر تبیین مفهوم جامعه محوری و اصول حاکم بر آن، به مهمترین راهبردهای راهبردهای این مدل در راستای کاهش ترس از جرم و احساس نا امنی شهروندان نیز خواهیم پرداخت.
گفتار نخست : بررسی مفهوم امور پلیسی جامعه محور، ابعاد و اهداف آن
بند نخست ) مفهوم شناسی پلیس جامعه محور
بسیاری از کسانی که به تبیین جامعه محوری در امور پلیسی پرداختهاند از سیال، غیر ملموس و مبهم بودن آن سخن به میان آوردهاند. هر چند ارائه تعریف از امور پلیس جامعه محور بسیار مشکل است زیرا تعریف آن در طول زمان در حال تغییراست و مفاهیم مرتبط با آن نیز بسیار مبهم است – تعاریف فراوانی از آن به عمل آمده است.
ترویانویچ و بارکوروکس، پلیس جامعه محور را این گونه تعریف می نمایند :
«رویکرد پلیس جامعه محور یک فلسفه است. این رویکرد مشارکت ضابطین قانون و جامعه را در شناسایی مشکلات و ریشه یابی آنها و پیدا کردن راه حلهایی که مشکل را به طور دایم از بین برده و یا کاهش می دهد، بر می انگیزد. وقتی که افراد جامعه و مأموران ضابط قانون با یکدیگر همکاری کنند تا کیفیت زندگی را در جامعه بهبود بخشند، فواید این رویکرد به خوبی روشن خواهد شد و ضابطین قانون از تکرار نشدن این مشکل برای همیشه بهرهمند خواهند شد و شهروندان نیز از بهبود وضعیت زندگی خود سود خواهند برد. مأموران پلیس و شهروندان جامعه وقتی به طور مشترک راه حلی پیدا میكنند، از این که توانستهاند خودشان به حل مشکل بپردازند و سپس به راه حل عملی دست یابند، بسیار راضی خواهندبود.
استینگ، پلیس جامعه محور را برخی از ترتیبات کار پلیسی می داند که در پی واگذاری بخشی از نقشهای مهم به اجتماع است که خودش به تعریف و اجرای کارکرد پلیس بپردازد. او به این واقعیت اذعان دارد که پلیس جامعه محور را نمی توان مفهوم جدیدی از کار پلیسی دانست بلکه به عنوان تجدیدنظر درباره نقش و رابطه نیروی پلیس و اجتماع است. توسعه این رهیافت تغییر کامل اهداف تاریخی پلیس نیست بلکه راهی برای دستیابی مؤثر و کارآمد به اهداف سنتی حمایت از زندگی و دارایی شهروندان است. همچنین وی پلیس جامعه محور را به عنوان وجود برخی طرق کار جمعی عموم مردم با یکدیگر در ظرف گروههایی که میتواند به دفاع از خودشان – در مقابل جرم- کمک کند، میداند.
فریدمن نیز از جمله کسانی است که تعریف نسبتاً جامعی را از پلیس جامعه محور ارائه کرده است:
«راهبرد و خط مشی دستیابی به کنترل مؤثر جرائم، کاهش ترس از جنایت، توسعه کیفیت زندگی، گسترش خدمات پلیس و مشروعیت کار پلیس از طریق تکیه بر منابع جامعه که درصدد تغییر شرایط جرم خیز هستند. این امر مستلزم مسئولیتپذیری بیشتر پلیس، سهیمتر شدن، فعالتر شدن و درگیرشدن تعداد بیشتری از افراد جامعه در فرایند تصمیم گیری و توجه بیشتر به حقوق و آزادیهای مدنی است.
به این ترتیب میتوان گفت جامعه محوری در امور پلیس، فلسفه و راهبردی است که به مشارکت فعال شهروندان با پلیس برای کاهش ترس از جرم، حل مشکلات مربوط به جرایم و جلوگیری از وقوع جرم و افزایش نظم عمومی با تأکید بر حفظ حقوق و کرامت انسانی و مشروعیت اقدام پلیس نظر دارد.
علوم انسانی