آثار اجتماعی عدالت سیاسى
1-3. عدالت سیاسی از منظر امام علی علیهالسلام
از نظر امام علی علیهالسلام آنچه سیاست را در مسیر درست هدایت میكند عدل است و فراتر از عدل ملاكی برای تدبیر اجتماع و سیاست وجود ندارد. (شریعت، 1387ش:239)
حضرت علیهالسلام در این زمینه می فرماید: «خیر السیاسات العدل: برترین سیاست ها، عدالت است.» (تمیمی آمدی، 1410ق:354)
در نگاه امام علی علیهالسلام هیچ ریاست و بزرگی مانند به كار بردن عدالت در مسائل سیاسی حكومت نمیباشد و میفرماید: «لا ریاسة كالعدل فى السّیاسة: در سیاست، ریاستی مانند عدل نیست.» (تمیمی آمدی، 1410ق: 792)
از آنجایی كه در برقراری عدالت سیاسی مهمترین نقش را رهبر جامعه ایفا میكند، و در طرف دیگر مردم هستند كه باید ابتدا وی را به رسمیت بشناسند و سپس در سازماندهی امور جامعه با وی همكاری كنند، امام علی علیهالسلام در رابطه با ویژگی این شخص میفرماید: «أَیُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّ أَحَقَّ اَلنَّاسِ بِهَذَا اَلْأَمْرِ أَقْوَاهُمْ عَلَیْهِ وَ أَعْلَمُهُمْ بِأَمْرِ اَللَّهِ فِیهِ: اى مردم سزاوارترین مردم براى این امر (خلافت) كسى است كه نسبت به آن از همگى نیرومندتر و به دستورهاى خداوند در این باره، از همه كس داناتر باشد.» (نهجالبلاغه، خطبه173، ص248)
با توجه به كلام امام علیهالسلام، كسی كه رهبری جامعه را به دست میگیرد میبایست در سیاست و اداره امور مملكت از همگان نیرومندتر، و در شناخت شرایط و موقعیّتها و چگونگى تدبیر امور شهرها و اداره جنگها از همه كس داناتر، ودوم اینكه او باید بیش از دیگران دستورهاى خداوند را در امور رهبری به كار بندد. و این امور مستلزم این است كه این شخص از همه افراد مردم زاهدتر و پارساتر و عادلتر باشد، به این وسیله زمامدار میتواند عدالت سیاسی را در حكومت خویش به عرصه ظهور برساند.
در حقیقت عدالت سیاسی به حوزهی قدرت و سیاست و مشاركت مردم مربوط میشود اینكه حاكمان مشروعیت خود را چگونه به دست آورند و در نزد مردم مشروعیت دارند یا خیر، می تواند با عدالت سیاسی مرتبط باشد. از دیدگاه مردم اگر حاكم سیاسی شایستگی احراز این مقام را داشته باشد حكومت عادلانه است در غیر این صورت اگر با زور و اجبار قدرت را تصاحب كردهباشد آن حكومت ظالم است و فرمانبرداری از آن جایز نیست. در مقام اجرا نیز حكومتی عادل است كه با رفع محدودیتها امكان مشاركت برابر و آزاد را برای مردم در زمینههای سیاسی فراهم كند و قدرت و مناصب سیاسی را بر حسب استعداد و شایستگی افراد تقسیم كند. (جمال زاده، 1387ش:12)
اجرای عدالت در حوزه سیاست، اثرات مثبتی را در جامعه از خود برجای می گذارد، و متقابلاً، به كارگیری ظلم و بىعدالتى در عرصه سیاست، عواقب ناگوارى در پى دارد. شناخت آثار مثبت این نوع ازعدالت، گام دیگرى است در راه آشنایى هرچه بیشتر با جایگاه عدالت در جامعه و آگاهى بیشتر حاكمان و دولتمردان از آثار و پیامدهاى عملكرد عادلانه خویش در عرصه سیاسى و اجتماعى.
2-3. آثار اجتماعی عدالت سیاسی
1-2-3. ایجاد امنیت سیاسی
بىشك مهمترین ثمره اجراى عدالت سیاسی، امنیت سیاسى است. البته امنیت فرهنگى، اقتصادى، روانى و اجتماعى نیز در فضاى امنیت سیاسى پدید خواهد آمد.
امنیت سیاسى به معناى وجود دستگاه سیاسى است كه مردم در آن آزادند كه مواضع سیاسى و عقاید سیاسى خود را در چهارچوب قوانین موجود بدون ترس و وحشت بیان كنند؛ اگرچه مخالف دولت باشد. بنابراین، امنیت سیاسى در حكومتهاى خودكامه و مستبد ایجاد نخواهد شد.
علاوه بر این، اگر در جامعهای تساوی در برابر قوانین وجود داشته باشد، تبعیض و دوگانگی وجود نداشته باشد و همه قشرهای جامعه به حقوق خود برسند، به دنبال آن محیط امنی به وجود میآید كه در آن استعدادها به شكوفایی میرسد و جامعه در مسیر سازندگی قرار میگیرد.
از آنجا كه عدالت سیاسی مربوط به سیاستمداران و حكام میباشد، با اجرای آن توسط دولت فضایی ایجاد میشود كه در آن افراد جامعه نسبت به رسیدن به حقوق خود اطمینان خاطر پیدا میكنند و امنیت و آرامش مطلوب برای مردم جامعه حاصل میگردد. منظور از امنیت اعم از امنیت سیاسی، شغلی، مسكن و غیره است.
به طور كلی می توان ذكر كرد كه مراد از امنیت سیاسی، اطمینان مردم جامعه از رعایت حقوقشان از سوی دولت نیز میباشد. در حقیقت زمانی كه دولت در راستای منافع مردم جامعه اقدام نماید و شرایط لازم از قبیل مسكن، شغل و سایر حقوق اجتماعی و سیاسی را برای رفاه و آسایش آنان تأمین نماید، مردم آن جامعه در امنیت و آرامش قرار میگیرند.
امام على علیهالسلام در خطبه131 نهجالبلاغه، یكى از انگیزههای پذیرش حكومت را برقرارى امنیت برای ستمدیدگان و مظلومان معرفى مىفرماید: «اَللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ یَكُنِ اَلَّذِی كَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِی سُلْطَانٍ وَ لاَ اِلْتِمَاسَ شَیْءٍ مِنْ فُضُولِ اَلْحُطَامِ وَ لَكِنْ لِنَرِدَ اَلْمَعَالِمَ مِنْ دِینِكَ وَ نُظْهِرَ اَلْإِصْلاَحَ فِی بِلاَدِكَ فَیَأْمَنَ اَلْمَظْلُومُونَ: پروردگارا تو میدانى آنچه ما انجام دادیم نه براى این بود كه ملك و سلطنتى به دست آوریم، و نه براى اینكه از متاع پست دنیا چیزى تهیه كنیم، بلكه به خاطراین بود كه نشانههاى از بین رفته دینت را باز گردانیم، و صلح و مسالمت را در شهرهایتآشكار سازیم، تا بندگان ستمدیدهات در ایمنى قرار گیرند.»