در 41 اسلاید قابل ویرایش
افزایش تعداد معتادان به مواد مخدر اگر بزرگترین معضل سلامت روانی و اجتماعی حال حاضر ایران نباشد لا اقل یکی از بزرگترین هاست . چنانکه کارل مارکس نیاز بک جامعه به مواد مخدر را نشانه افول و سیر قهقرایی آن جامعه می دانست یا در یکی از معروف ترین جملات خود چنین گفته : " دین افیون ملت هاست ". با این همه مواد مخدر به راحتی و صمیمانه وارد کشورها و زندگی افراد گشته و زندگی آنها را دستخوش تغییر قرار داده . سابقه حضور آنها در جامعه به نرون و حتی یونان باستان می رسد . در مورد ایران در کتاب " خداوند الموت " که در رابطه با حسن صباح است به استفاده ایشان از حشیش در جهت مقاصد سیاسی شان اشاره گردیده . مصرف این مواد در بین صوفیان و خانقاه ها نیز رواج داشته و دارد .
همین جا باید متذکر شد که مواد اعتیاد آور متفاوت از مواد مخدر هستند و به تفاوت آنها باید توجه جدی داشت . مواد اعتیاد آور ممکن است به صورت رسمی و قانونی تولید و عرضه شود در حالی که تولید ، توزیع و مصرف مواد مخدر به لحاظ قانونی ممنوع می باشد . از جمله مواد اعتیاد آور مجاز سیگار و قهوه است و در کشورهای دیگر به اسامی ذکر شده می توانید الکل را نیز بیافزایید
علل مصرف موردمخدر درچند گروه طبقه بندی میشود
علل نژادی –توارثی وبیولوژیکی
علل روانی
علل اجتماعی
علل فرهنگی
علل خانوادگی
علل اقتصادی
علل عاطفی
مهمترین علل مصرف مواد مخدر در جوانی و بزرگسالی
مصرف مواد مخدر دلایل گوناگونی دارد که مهمترین دلایل آن در
1- سنین نوجوانی ، بلوغ و جوانی ، احساس لذت
2- مبارزه و سرپیچی از کانون های قدرت مثل خانواده و جامعه است . در سنین بالاتر استفاده از این مواد علاوه بر3- کام جویی می تواند مصرف به عنوان4- مسکن یا دارو باشد . با توجه به تغییرات روانی و فیزیکی ایجاد شده پس از مصرف این محرک ها و تفاوت عملکردشان با یکدیگر ، موارد و دلایل استفاده مقطعی و دایمی بیشتری را می توان ذکر کرد . به عنوان مثال استفاده از تریاک یا سیگار در میان رانندگان جاده های بین شهری به منظور غلبه بر خواب شایع و زبانزد است ، یا استفاده دانشجویان از قهوه در ایام امتحانات . بعضی نیز جهت چیره شدن به اضطراب به این مواد پناه می برند
با عبور از مرزبندی های قانونی و وارد شدن به علم روانشناسی تعاریف ، قرارداد ها و نظرات دچار تحولات بنیادین می گردد. در علم روانشناسی مصرف مواد مخدر و اعتیاد آور عملی ضد دینی یا غیر اخلاقی یا جرم گونه و یا حتی بیماری تلقی نمی گردد. این تفاوت با مثال زیر روشن تر می شود . در روانشناسی بر خلاف قوانین که خون شخص را ملاک اعتیاد یا عدم اعتیاد او قرار می دهند به فیزیک انسان اهمیت نمی دهد بلکه طول مدت مستمر استفاده از مواد و نتایج آن در زندگی شخصی او مورد توجه و بررسی قرار می گیرد .
مواد اعتیاد آور یا محرک منجر به تاثیرات بسیاری در روح و روان و جسم مصرف کننده می شوند . تغییر در گشادگی عروق ، میزان جذب اکسیژن ، میزان تعرق ، میزان قند خون و ... مربوط به فیزیک انسان است ولی در بعد روانی آن موجب بروز اختلالاتی در خواب ، عملکرد جنسی ، سرعت عمل و ... می شود . البته هر ماده ای خواص ویژه خود را داراست ، یعنی در حالی که یک ماده می تواند آرام بخش باشد ، ماده دیگری اثر معکوس دارد و موجب اضطراب و تشویش می گردد. اعتیاد در روانشناسی به عنوان یک وابستگی به مواد مخدر مطرح می شود و چند شاخص دارد .
علوم انسانی