پروپوزال ارتباط میان آمادگی برای تغییر و ابعاد سازمان یادگیرنده در واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی استان همدان دارای 55 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد
جزئیات::
بیان مسأله (تشریح ابعاد، حدود مسأله ، معرفی دقیق مسأله، بیان جنبه های مجهول و مبهم و متغیر های مربوط به پرسش های تحقیق ، منظور تحقیق ) :
اهمیت و ضرورت:
سوابق مربوط ( بیان مختصر سابقه تحقیقات انجام شده درباره موضوع و نتایج به دست آمده در داخل و خارج از کشور نظرهای علمی موجود درباره موضوع تحقیق ) :
پژوهش های داخلی:
پژوهش های خارجی:
فرضیه ها ( هر فرضیه به صورت یک جمله خبری نوشته شده است .) :
تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها :
اهداف تحقیق ( شامل اهداف علمی1 ، کاربردی 2 و ضرورت های 3 خاص انجا تحقیق ):
هدف کاربردی بیان نام بهره وران ( اعم از مؤسسات آموزشی و اجرایی و غیره ):
جنبه نوآوری و جدید بودن تحقیق :
نوع روش تحقیق:
انواع متغیرها (وابسته - مستقل و...):
جامعه، نمونه و روش نمونه گیری:
ابزار پژوهش (شرح کامل پرسشنامه ها و پکیج ها) :
روش تجزیه و تحلیل اطلاعات :
فهرست جدیدترین منابع و مأخذ ( فارسی و غیر فارسی ) مورد استفاده در پروپوزال پایان نامه
مقدمه
پویاییهای رقابت جهانی ، پیشرفتهای تکنولوژیکی ، ساختاربندی مجدد شرکت و شرایط اقتصادی بیثبات همگی تغییراتی هستند که تجارت را تحت پوشش قرار دادهاند و آن را برای سازمانها ، مهمتر از سایر موارد جلوه دادهاند ((Weldy,2009.تغییر سازمانی به سبب نیروها و فشارهایی مانند تغییر و حرکت سیاسی جهان سازی به سمت نئولیبرالیسم،به یک پدیده فراگیر در سازمانهای خدمات انسانی و کسبوکار تبدیل شده است(Hendrickson & Gray, 2012) .پدیده تغییر، همواره به عنوان چالشی عمده و اساسی که بر افراد، گروهها و سازمانها اثرمی گذارد مطرح و مورد توجه محققان مختلف بوده است. سازمانها از طریق مهندسی مجدد، مدیریت کیفیت فراگیر، کوچک، سازی، ادغام و مالکیت، تغییرات فرهنگی، تجدید ساختار و سازماندهی مجدد، توسعه نرمافزاری، توسعه فناوری و دیگر مداخلات در سازمانها سرمایهگذاری کردهاند تا بتوانند تغییرات موفقی را ایجاد کنند(لگزیان و ملکزاده،1389).در چنین شرایطی، استفاده ازپارادایم قدیمی فرماندهی و کنترل که بر تخصص گرایی و کار آیی تأکید دارد و منجر به ایجاد سازمانهای چند بخشی شده است، چارهساز نیست. (قربانی زاده،1388)ومرکزیت پارادایم جدید و مشوق بستر تغییر ، یادگیری است(علی احمدی و همکاران،1389).پژوهشگران بارها اشارهکردهاند که یادگیری، جوهر موفقیت در فرآیند تغییر سازمانی است.شین[1] (۱۹۹۳)عقیده دارد سازمانهایی که سریعتر یاد میگیرند، قادرند خود را سریعتر با تغییر وفق دهند. یادگیری، شرط لازم برنامهریزی و مدیریت موثر تغییر است. یادگیری نه تنها شانس بقای سازمان را افزایش میدهد، بلکه یک مزیت رقابتی پایدار را فراهم میآورد(پاک نژاد و همکاران،1390).
به همین دلیل است که مفهوم سازمان یادگیرنده و یادگیری سازمانی در سالهای اخیر مطرحشده و رشد فزایندهای داشته است. سازمان یادگیرنده، پدیدهای است که با شروع دهه 90 میلادی مطرح شد . علت پدیدار شدن چنین سازمانهایی، شرایط، نظریهها و تغییر و تحول در محیطهای سازمانی پیش از این دهه بوده است؛ به گونهای که تمام سازمانها تلاشی گسترده را برای بقای خود آغاز کرده بودند و برای آن که بتوانند خود را در محیط پرتلاطم اطراف خویش حفظ کنند، میبایست از چارچوبهای ناپویا، خارج و به سمت سازمان یادگیرنده متحول شوند، یعنی در ساختار و اساس خود دگرگونیهایی ژرف ایجاد کنند(بهروزی و همکاران ،1388).
در سازمانهای یادگیرنده افراد به طور مستمر توانایی خود را افزایش میدهند تا به نتایجی که مورد نظرشان است برسند.در این سازمانها الگوهای جدید تفکر پرورش مییابد، اندیشههای جمعی و گروهی ترویج میشود، افراد چگونه آموختن را به اتفاق هم یاد میگیرند(تقی زاده و سلطانی فسقندیس،1389). سازمان یادگیرنده محرکی برای ایجاد و استمرار نگرش به تغییر است. سازمانهایی که به دنبال ادامه حیات و حفظ سهم بازار خود هستند نه تنها باید تغییرات محیطی را نظاره و پایش نمایند بلکه لازم است شرایط لازم را برای ایجاد تغییر مهیا کنند.
دراین طرح تحقیق به بررسی کلیات تحقیق پرداخته شده است.ابتدابه طور مختصربه تشریح وبیان مسئله اصلی موضوع پرداخته می شودو درادامه ضرورت انجام تحقیق مورد بررسی قرار می گیرد.وسپس به بیان اهداف، چارچوب نظری،فرضیه های تحقیق،تعریف مفهومی وعملیاتی وقلمرو موضوعی مکانی وزمانی تحقیق پرداخته می شود.
بیان مساله
سازمانها در یک محیط به شدت رقابتی، و آشفته جهانی هستند که نیاز به توانایی برای انطباق، تغییر، و بهبود به منظور توسعه مزیت رقابتی دارند (2010Weldy & Gillis,). از این رو تغییر در سازمانها به واسطه استدلالهایی مثل تغییر فناوری، گرایشهای ارتباطی جدید، قوانین نوپا و جنبههای اجتماعی و محیطی جدید، امری اجتنابناپذیر است(Shah ,2010).
[1] -Schein
علوم انسانی