مفاهیم سود اقتصادی و سود تحقق یافته موضوعات بحث بر انگیزی در حسابداری شرکت و حوزه های مربوطه بوده اند . این بحث ها مکرر به شکل های مختلف آمده اند نه تنها برای تجدید نظر در مفهوم سود از لحاظ سود اقتصادی بلکه در حوزه های مربوطه مثل مالیات بر سود شرکت و محدودیت های سود سهام . دراین بخش ،نگاهی سریع به سابقه قضائی در US داریم ، به عنوان راهنمای بررسی پروسه تعامل مفهوم سود و برقراری مفاهیم تحقیق . سابقه قضایی مورد بحث
کار Eisner در مقابل Macomber است که توسط دیوان عالی فدرال US در ۱۹۲۰ وضع شد. اگر چه این وضع اساسا یک اختلاف بر سر شرایط کد درآمد داخلی بود که سود سهام را به عنوان سود
مالیاتی فرض می کرد ،اما موضوعی مهم در تاثیر بر آیندگان شد از این نظر که شیوه های مفهومی را بر قرار ساخت . تصمیم دیوان از تفسیر مفهوم تحقق به شکلی بود که یک افزایش صرف در ارزش سرمایه بر روی تشکیل درآمد کافی نیست اگر از سرمایه جدا شود بنابراین انکار کرد که سود سهام ، درآمد سود باشد.
تصمیم دیوان سود تولید شده از سرمایه را به عنوان جریان کالا ها تعریف می کند که از سرمایه جدا شده و دریافت کننده می تواند مستقلا آنرا استفاده یا واگذار کند . این امر نشان می دهد که در مورد سودهای سهام نقدی سهامداران یک سری اموال را با مالکیت انحصاری بدست می آورند و آزادانه می توانند آنرا واگذار کنند سود سهام تنها مدرکی است از آنچه سهامداران قبلا مالک آن بوده اند . همچنین افزایش ارزش سرمایه ناشی از سود سهام را نباید به عنوان تحقق سود فرض کرد ، تا زمانی که سهامداران اختیاری در سرمایه گذاری مجدد یا مصرف آن نداشته باشند . این
تلاش بود برای توصیف« جریان نقد یا معادل نقد»برای تحقق سود که قبلا با توجه به مالیات بر سود سرمایه به آن پرداخته شده بود. این قانون که افزایش ارزش تخقق یافته را جدا از سرمایه به عنوان سود در نظر می گیرد سعی کرد مفهوم حسابداری سود تحقق یافته را با اضافه کردن »آمادگی برای مصرف » بدست آورد ، و در همین حال از مفهوم سود اقتصادی شروع کرد یعنی افزایش ارزش در سرمایه البته جدائی از سرمایه ،در صورتیکه رضایت از شرایط آمادگی برای مصرف کافی باشد ضروری نیست . حتی قبل از تحقیق (بازیافت) جریان نقد افزایش در ارزش سرمایه از طریق وام گیری قابل مصرف است . ولو اینکه افزایش ارزش از سرمایه جدا نباشد سرمایه تا آنجا که مازاد مصرف شود بر قرار خواهد بود . این درست است که در شرایط دسترسی برای مصرف با سود اقتصادی نیز مطابقت دارد . البته سهام به خودی خود سروکاری با سود سهامداران ندارد ، افزایش در لرزش سود آنها که ناشی از جمع آوری درامد قبل از آن است،سود قابل تقسیم یپبرای سهامداران را در پی دارد.با این وجود ،رای دیوان مشخص کرد که دارایی سهامداران در عواید حفظ شده ،سرمایه است نه سود.
سهام از سود سهامداران خارج شد زیرا نه شرایط شرکت را بدتر میکرد و نه به نفع سهامداران بود. انتقال سرمایه شامل جریانات نقدی (یعنی سود تحقق نیافته)،ونه صرفاًترقی قیمت ارزش سرمایه ،به عنوان عامل سود در نظر گرفته میشد. بحث بالا نشان می دهد که سود تحقق نیافته به عنوان یک مفهوم حسابداری را باید به عنوان مفهومی در تضاد با سود اقتصادی نگاه کرد تا یک مفهوم
وابسته به آن.آن یک مفهوم مشتق شده از سود اقتصادی با تحمیل یک شرط اضافی نبود. در
عوض به نظر میرسد که تحقق به عنوان یک جریان نقدی به عنوان یک شرط لازم از ابتدا محسوب می شد و آن شرط توسط مفهوم جداسازی از سرمایه توضیخ داده شد.این بدان معنا است که سود اقتصادی و سود تحقق یافته ،مفاهیم مستقل با اهداف و مبدا متفاوت هستند
Realization of income and separation from capital
The concepts of economic income and realized income have been subjects of controversy for a long time in corporate accounting and related areas. Those arguments have been repeated in a variety of forms, not only in attempts to reconsider the concept of income in the light of economic income but also in the related area such as taxation on corporate income and restrictions on dividend for the company law purpo
se. In this section, take a quick look at an early judicial precedent in US 6), as a clue to a review of the process of interaction of income concept and establishment of realization concepts.
The judicial precedent at issue is the case of Eisner vs. Macomber ruled by the US Federal Supreme Court in 1920. Although this case was originally a dispute over the provision of the Internal Revenue Code that deemed stock dividends as taxable income, it became a leading case that left a significant impact to posterity, in that it established the conceptual norms such as what constitutes income. The court decision set out the interpretation of the realization concept that a mere increase in the value of capital is not enough to constitute income if it is not separated from capital, thereby denied that stock dividend is income. The court decision defined the income generated from capital as an inflow of goods that has been separated from capital and the recipient can
independently use or dispose of, not a mere increase in the value of the capital. It pointed out that, whereas in case of cash dividends the shareholders acquire a property with exclusive ownership and can freely decide its disposal, stock dividend provides only an evidence of what the shareholders already holds. It also noted that the increase in the value of capital arising before the dividend should not be deemed as realization of
income, as long as the shareholders do not have discretion to reinvest or consume it.
This was an attempt to describe the “inflow of cash or cash equivalent” test for
realization of income, which had already been established with regard to taxation on ca
pital gains, using more essential attributes. This rule, which deems the increase of the value rrealized income by adding the “availability for consumption” condition, whereas it
started from the concept of economic income, that is, value increase arising on capital. However, separation from capital would not be necessary, if satisfaction of the “availability for consumption” condition were just enough. Even before the cash flow is realized, an increment in capital value is consumable through borrowing. Even though the increment is not separated from capital, capital is maintained as far as the surplus is consumed. It follows that the “availability for consumption” condition can be also met by economic income. Although stock dividend itself has nothing to do with the income of shareholders, the increase in the value of their interest, resulted from accumulation of earnings before that, should have brought consumable income to the shareholders.
Nevertheless, this court decision determined that the shareholders’ equity in retained earnings is capital, not income. The basic stance of this decision was that income is cash flow, not the expectation of it. Stock dividend was excluded from the income of the shareholders because it neither makes the company worse off nor the shareholders better off. A transfer of wealth involving cash flows (that is, realized income), not mere appreciation of capital value, was the element of income as defined here. The above discussion reveals that the realized income as an accounting concept should be viewed as a concept conflicting with the economic income concept ab initio, rather than a economic income by imposing an additional condition. Instead, it seems that realization as cash flows was regarded as a necessary condition from the beginning and that condition was explained by the concept of separation from capital. This means that economic income and realized income are independent concepts with different objectives and origins. Although they can be compared with each other, consistency between them cannot be expected.
حسابداری