سایت کاریابی جویا کار

تحقیق جامع در مورد تورم

دسته بندي: مقالات / پاور پوینت
24 خرداد

 

مقدمه

در سالهای اخیر مطالعات بیشتری به بررسی دقیق و کامل چسبندگی و انعطاف پذیری قیمتها در سطح گروههای خرده فروشی پرداخته اند . با مطالعه ویژگی چسبندگی و نوسان قیمتها در سطح خرد ، تصویر روشنی از عکس العمل پویای تولید و تورم نسبت به شوکها و مکانیزم انتقال سیاست پولی ارائه می شود . در ادبیات نظری در زمینه بررسی رفتار قیمتهای خرده فروشی بین الگوهای قیمت گذاری وابسته به زمان و وابسته به وضعیت تفاوت وجود دارد . در مدلهای قیمت گذاری وابسته زمانی فرض می شود که بنگاه های اقتصادی قیمت محصولات خود را براساس مکانیزم رفتار زمانی قیمتها تغییر می دهند . به عبارتی در این نوع قیمت گذاری بخشی از تغییرات قیمت در دوره زمانی مشخص به صورت برونزا تعیین شده و در طی زمان ثابت می مانند . بنابراین مدلهای قیمت گذاری وابسته زمانی فاقد چارچوب خرد می باشند . در حال که در مدلهای قیمت گذاری وابسته به وضعیت بنگاه های اقتصادی قیمت نوسان تورم به عنوان معیاری از نااطمینانی تورم می باشد . در شرایطی که تورم آینده به نااطمینانی نسبت داده شود بنگاه ها به شرایط و وضعیت اقتصادی در امر قیمت گذاری حساس شده و توانایی آنها در جذب هزینه ها اهمیت اساسی خواهد داشت . مثلا ً تغییر در هزینه اقلام غذایی به دلیل تغییر هزینه های توزیع ، انبارداری و نیروی کار (در واقع غیر فرآیندی) باعث می شود فروشندگان خرده پا به منظور اجتناب از قیمت گذاری کمتر از هزینه نهایی آنها را سریعا به مشتریان انتقال دهند . در حالی که در مورد کالاها و خدماتی که در مراحل نختلف تولید دارای ارزش افزوده باشند ، بخشی از هزینه های تولید به دست بنگاه ها به آسانی جذب شده و در کوتاه مدت از تعدیل متناوب قیمت این محصولات پرهیز می شود .

در این زمینه كلینو و كرایوتسو با استفاده از داده های ماهانه قیمت های خرده فروشی كشور آمریكا نشان دادند كه در طی دوره 2003- 1988 تغییرات تورم ماهانه ناشی از متوسط ماهانه میزان تغییر قیمت ها بوده و تكرار ( دفعات) ماهانه تغییرات قیمت كالاها و خدمات علت اصلی نرخ تورم ماهانه نمی باشد. براین اساس آنها معتقدند كه در آمریكا رفتار قیمت ها با فروض مدلهای قیمت وابسته به زمان سازگارند. در مطالعه دیگری بیلز و كلینو نشان داده اند كه در آمریكا بطور نسبی قیمت ها به دفعات تغییر می نمایند، ولی با این وجود حدودا قیمت 50 درصد از اقلام شاخص قیمت برای مدت زمانی كمتر از 3/4 ماه ثابت مانده اند. همچنین تناوب تغییرات قیمتی كالاها و خدمات بطور قابل توجهی در بخشهای مختلف اقتصادی متفاوت می باشد. دایز و نوز در كشورهای اروپایی نتیجه گرفته اند كه قیمت اقلام خوراكی در مقایسه با اقلام غیرخوراكی شاخص مصرف كننده به تناوب تغییر می یابند كه ممكن است تكرار تغییرات قیمتی ناشی از ماهیت خام و فرآوری نشده آنها باشد. همچنین قیمت كالاها در مقایسه با قیمت اقلام خدماتی به دفعات بیشتری تعدیل می شود. آنها اعتقاد دارند كه شرایط اقتصادی اثر مهمی بر رفتار قیمت ها دارد به گونه ای كه در شرایط تورمی قیمت كالاها و خدمات به دفعات بیشتری از طرف بنگاه ها تعدیل می شوند. زمانی كه تولیدكنندگان اطلاعات كمتری در مورد شوكهای هزینه دارند قیمت ها چسبندگی بیشتری از خود نشان می دهند.

در پژوهش دیگری كمبل و مالی چسبندگی های قیمت را در بخش كارخانه ای آمریكا مطالعه نموده و با استفاده از برازش منحنی فیلیپس نشان می دهند كه پایداری تورم در كالاهای بادوام صنعتی بالاتر از كالاهای بی دوام می باشد. انها همچنین نتیجه گرفته اند كه در اكثر صنایع قیمت گذاری براساس چشم انداز آینده نگر صورت می گیرد و فقط در بنگاه های كه از متوسط حاشیه سود بالایی برخوردارند قیمت گذاری به سبك گذشته نگر است.

چرا در اقتصاد ایران قیمت ها به تناوب تغییر می نمایند. با به كار بردن اطلاعات سری زمانی و مقطعی ماهانه قیمت ها در سطح خرده فروشی به منظور پاسخگویی به پرسش مزبور می باشد. با استفاده از داده های سری زمانی و مقطعی قیمت ها، ‌وقایع سبك شده در سطح گروه های اصلی و اختصاصی شاخص قیمت مصرف كننده مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد و نشان داده می شود كه تكرار تغییرات قیمت كالا و خدمات در سطح خرده فروشی می تواند ناشی از بی ثباتی تورم، فرآیند تبدیل و یا تغییرات سیاستی باشد.

علاوه بر این تكرار تغییرات قیمتی ماهانه كالاها و خدمات موجود در سبد مصرف كننده در گروه های اصلی و اختصاصی با استفاده از داده های مقطعی و سری زمانی بررسی شده و ارتباط آن با تورم كل شاخص قیمت مصرف كننده تعیین می شود.

تورم كل شاخص قیمت مصرف كننده به دو عامل ایجاد كننده آن تفكیك می‌شود: یعنی سهم اقلامی از كالاها و خدمات كه در سبد مصرف كننده با تغییر قیمت مواجه اند و منبع دیگری كه میزان (سطح) تغییر قیمت ماهانه هر یك از اقلام موجود در سبد را اندازه گیری می نمایند.

 فصل1 

 تورم

از تورم تعاریف مختفلی شده است. برخی از اقتصاددانان تورم را مقدار زیاد پول در مقابل مقدار خیلی كم كالا دانسته اند. عده ای دیگر تورم را مازاد تقاضای كالاها و خدمات ( درآمد واقعی) و افزایش حجم پول سرانه ( درامد اسمی) و كاهش قدرت خرید پول تعریف كرده اند. و بالاخره بعضی هم تورم را افزایش دستمزد اسمی به میزانی بیشتر از رشد بهره وری نیروی كار در اقتصاد تعبیر كرده اند. ملاحظه می شود در همه این تعاریف بیشتر روی عوامل به وجود آورنده تورم تاكید گرده است. شاید مناسبترین تعریف از تورم« افزایش مداوم و پیوسته سطح عمومی قیمت ها» باشد.

این تعریف از چند جهت باید مورد توجه قرار گیرد؛ اولا تورم افزایش سطح عمومی قیمتهاست. بنابراین لزوما این طور نیست كه همه كالاها و خدمات به یك نسبت افزایش قیمت داشته باشند؛ زیرا بعضی از كالاها و خدمات ممكن است به لحاظ پیشرفتهای فن آوری، سفته بازی، مالیات بندی، معافیتهای گمركی، كنترل های دولتی و غیره رشد قیمت سریعتر و یا كندتری از بقیه كالاها داشته باشند. به هر حال نكته مهم در رابطه با تورم آن است كه اگرچه ممكن است قیمت نسبی كالاها و خدمات به دلایل مختلف تغییر نماید و یكسان نیز نباشد، اما سطح عمومی قیمت ها روندی افزایش داشته باشد.

ثانیا افزایش سطح قیمت ها باید مداوم و پیوسته باشد. بنابراین اگر سطح قیمت ها برای مدتی افزایش یافته، سپس متوقف گردد، یك چنین افزایش قیمتی معمولا به تورم نسبت داده نمی شود. به عنوان مثال اگر در كشوری به دلیل تعدیل های اقتصادی، نظیر برداشتن كوپن قند، برنج و یا كاهش موقتی تولید در اثر كاهش روزهای كار در هفته (نظیر آنچه در اوایل سال 1974 در انگلستان اتفاق افتاد)، قیمتها افزایش یافت، با وقتی كه قیمت ها بطور پیوسته و برای ماهها افزایش می یابد، كاملا متفاوت است. در هر حال مزیت این تعریف نسبت به تعاریف قبلی آن است كه بدون توجه به علل تورم و سیاستهایی برای كنترل ان بیان گردیده است. زیرا وقتی در تعریفهای قبلی مثلا تورم به صورت افزایش حجم سرانه پول در اقتصاد تعریف می شود، در حقیقت به طور ضمنی سیاست كنترل ان نیزكه كاهش حجم پول از طریق یك سیاست انقباضی پولی در اقتصاد است، مطرح می گردد. یا وقتی تورم بر حسب افزایش دستمزد و بدون افزایش بهره وری نیروی كار تعریف می شود، روشن است كه عامل به وجود آورنده ی ان قدرت چانه زنی اتحادیه های كارگری در اثر افزایش دستمزد است و برای مهار تورم، كافی است، افزایش دستمزدها از طریق سیاستهای درامدی متوقف گردد.

علل تورم

اینك پس از تعریف تورم، علل آن مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. در مورد تورم علل مختلفی وجود دارد كه در اینجا تنها سه مورد از عمده ترین آنها مورد بررسی قرار می گیرد.

1-تورم به عنوان یك پدیده پولی: حداقل در 600 سال تاریخ مدون اقتصادی یك رابطه نزدیكی بین تورم و تغییرات عرضه پول مشاهده شده است. طلا و نقره كشف شده در پایان قرن 14 در امریكا و سرازیر شدن آن به اروپا، موجب گردید تا قیمتها در اروپا افزایش یابد. چاپ اسكناش در انگلستان در طی جنگهای ناپلئونی، در آلمان پس از جنگ جهانی اول، موجب تورم شدید در هر حالت گردیده است.

2-افزایش  در عرضه پول نسبت به تقاضای پول: رابطه بین افزایش سطح قیمتها و نرخ افزایش عرضه پول می تواند به سادگی و با استفاده از تجزیه و تحلیل عرضه و تقاضای كالا دیده شود. فرض كنید منابع عظیمی از نفت در یك كشور كشف شود و عرضه آن نسبت به تقاضایش فزونی یابد. در چنین شرایطی قیمت نفت نسبت به قیمت دیگر كالاها كاهش خواهد یافت. برای مثال: اگر قبلا یك بشكه 220 لیتری نفت یا یك ظرف  20 لیتری شیر مبادله می گردید، با افزایش عرضه نفت برای دریافت همان مقدار شیر ممكن است دو بشكه نفت پرداخت شود. می بینیم افزایش عرضه نفت  نسبت به تقاضای آن منجر به كاشه نسبی قیمت نفت گردیده است.

زیرا برای خرید مقادیر مشخصی از كالاهای غیر نفتی واحدهای بیشتری از نفت لازم می شود.

با استدلال مشابه می توان دید كه وقتی عرضه پول نسبت به تقاضای آن افزایش می یابد، چه اتقاقی می افتد . روشن است كه در این حالت نیز قیمت نسبی پول كاهش می‌یابد، زیرا رای خرید واحدهای معینی از كالاها و خدمات، باید واحدهای بیشتری از پول پرداخت شود. این همان چیزی است كه تورم نامیده می شود.

یعنی پرداخت واحدهای بیشتر و بیشتری از پول برای خرید یك مقدار معین از كالا ها و خدمات .

آیا وقتی عرضه پول افزایش می یابد، قیمتهای نسبی كالاها و خدمات تغییر می‌نماید؟ فرض كنید كه عرضه پول آن چنان تغییر كرده است كه قیمتهای نسبی كالاها و خدمات تغییر نمی كند، در چنین شرایطی اگر چه قیمتهای مطلق همه كالاها و خدمات افزایش یافته است، یعنی برای خرید هر واحد از كالاها و خدمات باید تعداد واحدهای بیشتری از پول پرداخت گردد، اما قیمت نسبی آنها همچنان  ثابت است. مثلا اگر قبلا برای خرید یك كیلوگندم و قند به ترتیب 50 و 250 ریال می پرداختیم، با افزایش حجم پول برای خرید همان مقدار گندم و قند ممكن است به ترتیب 150 و 750 ریال بپردازیم. مشاهده می گردد، اگر چه قیمتهای مطلق هر دو كالا افزایش یافته است، لیكن پس از افزایش حجم پول نیز قیمت نسبی این دو كالا تغییر نكرده و برای خرید یك كیلو قند، 5 كیلوگندم لازم می شود. در چنین شرایطی كه علی رغم افزایش قیمتهای مطلق كالاها و خدمات، قیمتهای نسبی آنها ثابت می باشد. بیطرفی پول( خنثایی پول) نامیده می شود.

از طرف دیگر ممكن است با افزایش حجم پول، نه تنها قیمتهای مطلق كالاها و خدمات افزایش یابد، بلكه قیمتهای نسبی آنها نیز تغییر كند. برای مثال، ممكن است پس از افزایش حجم پول، به جای 5 كیلوگندم برای خرید یك كیلوقند، 6 كیلوگندم لازم باشد. در این صورت، قیمت نسبی گندم كاهش یافته است و در چنین شرایطی دیگر پول بیطرف (خنثی) نیست.

حال كدام یك از این دو تعبیر درست است؟ آیا پول خنثی است و یا اینكه بیطرف نمی باشد؟ در این خصوص، یك توافق كلی بین اقتصاددانان وجود ندارد. به طور كلی می توان در دوره ای كه تورم وجود دارد، وجود تغییرات نسبی قیمتها را نیز مشاهده نمود.

در عمل اندازه گیری تاثیر خالص تغییرات عرضه پول بر سطح قیمتها، كاری بسیار مشكل است. زیرا در عالم واقع  دیگری نیز همراه با عرضه پول تغییر می كنند.

برای مثال، ممكن است؛ اقتصادی  دارای ثبات قیمت باشد، در حالی كه بعضی از قیمتها افزایش و بعضی دیگر كاهش یابند. در چنین شرایطی با تغییر سلیقه مصرف كنندگان مبنی بر علاقه بیشتر آنها به كالای A  و نیز روگردانیدن آنان از مصرف كالای B  موجب افزایش قیمت كالای A  شده، در حالی كه قیمتهای مطلق و نسبی كالای B كاهش می یابد.

ملاحظه می شود پیش از آنكه اثر خالص افزایش عرضه پول بر تورم محاسبه گردد، می بایستی اثرات تغییرات فن آوری ، تغییر كیفیت كالاها و تغییرات بر انتظارات حذف شود .

نمودار (14-7 ) كه تورم را به عنوان یك پدیده پولی و با استفاده از روش عرضه و تقاضای كل نشان می دهد، در نظر بگیرید. در این نمودار كه منحنی عرضه كل عمودی رسم شده است (دیدگاه كلاسیك)، پول بیطرف( خنثی) است. زیرا افزایش در عرضه پول، باعث انتقال منحنی تقاضای كل به سمت راست و بالا شده، تنها افزیش سطح قیمتها را بدنبال دارد.

نمودار (14-7) : بیطرفی (خنثایی) پول در بلند مدت

 

در یك اقتصاد در حال رشد، عرضه پول نیز رشد می كند و اغلب كشورها بویژه جوامع در حال توسعه و توسعه نیافته، رشد اقتصادی را تجربه كرده اند. در این كشورها، تولید كالاها و خدمات با توجه به افزایش نیروی كار و نیز رشد بهره وری افزایش یافته است. ارایه كنندگان این عقیده كه تورم یك پدیده پولی است، ادعا می كنند كه اگر عرضه پول بیش از كالاها و خدمات افزایش یابد، تورم  به وجود خواهد آمد. این ادعا می‌تواند با استفاده از معادله مبادله، یعنی py= MV  نشان داده شود.

اگر افزایش M  سریعتر از كاهش V باشد، (عرضه پول نسبت به تقاضای آن افزایش یابد) در این صورت سطح قیمتها افزایش خواهد یافت. یا به عبارت دیگر اگر M نسبت به y  افزایش یابد، سطح قیمتها افزایش می یابد. به عنوان مثال اگر در اقتصادی، رشد سالیانه 3 درصد باشد، (رشد y 3 درصد است) و نیز عرضه پول بیش از 3 درصد در هر سال رشد نماید، در این صورت سطح قیمتها افزایش خواهد یافت.

نمودار( 14-8 ) نشان می دهد كه چگونه رشد سریعتر پول نسبت به تولید ملی، موجب تورم می شود. منحنی كه با خط پر رسم شده است، نسبت عرضه پول به GNP واقعی( یعنی M/GNP )را نشان می دهد. افزایش این نسبت، حاكی از آن است كه افزایش عرضه پول بیش از GNP واقعی است. منحنی كه به صورت خط چین رسم شده است، یكی از معیارهای اندازه گیری تورم مثلا CpI  (شاخص قیمت مصرف كننده) را نشان می دهد. همان طوری كه ملاحظه می شود، دو منحنی از روند تقریبا یكسانی تبعیت می كنند، به عبارت دیگر رابطه بسیار نزدیكی بین نرخ تورم و نیز نرخ افزایش عرضه پول نسبت به GNP وجود دارد.

تورم ناشی از كشش تقاضا: وقتی كه مقدار تقاضای كل برای كالاها و خدمات بیش از توانایی اقتصاد به عرضه این كالاها و خدمات (عرضه كل) باشد، در این صورت، تقاضا قیمتها  را به سمت بالا خواهد كشید. در مورد نظریه تورم ناشی از كشش تقاضا دو دیدگاه وجود دارد، دیدگاه كلاسیك و دیدگاه كینزی. 


اقتصاد
قيمت فايل:10000 تومان
تعداد اسلايدها:100
خريد فايل از سايت مرجع
دسته بندی ها
تبلیغات متنی