سرمایه های چنین شركتهای به سهام تقسیم شده و سهام آنها قابل نقل 
و انتقال بوده و رواج معاملات سهام باعث رونق بازار سرمایه و 
مشاركت صاحبان سرمایه های كوچك در این بازار شد. تنظیم نحوه 
اداره شركتهای سهامی و روابط بین صاحبان سهام از طرق وضع قوانین 
و مقررات توسط دولتها، تنظیم یافتن بخشی از معاملات اوراق بهادار 
با ایجاد بررسیهای اوراق بهادار از جمله عوامل دیگری بود كه به 
نفع شركتهای سهامی و فزونی شمار طبقه ای از سرمایه گذاران انجامید
 كه مستقیماً در اداره شركتهای مشاركت نداشتند و چنین تمایلی در 
آنها بود.
شركتهای سهامی توسط هیأتهای مدیره ای اداره می شد و می شود كه معمولاً از سهامداران بزرگ تشكیل شده یا منتخب آنها بوده اند.
ادامه فرآیند تحول در مناسبات مالكیت و اداره سرمایه در كشورهای توسعه یافته صنعتی به پیدایش گروه تازه ای از مدیران كارآموزده و حرفه ای كه در عین اقتدار كامل در اداره واحد های اقتصادی، گاه در سرمایه آنها سهمی ناچیز داشتند و اندیشه جدا كردن از مدیران و مدیریت را مصراق عملی بخشید.
            حسابداری