مقدمه:
در تهیه و تدوین این پایان نامه از راهنمائیها و كمكهای سروانی سود جسته ای كه لازم می دانم در اینجا از آنها سپاسگذاری نمائیم. از استاد ارجمند جناب آقای دكتر منصور وفائی كه با تقبل مسئولیت استاد راهنمایی، و با فراهم نمودن بسیاری از منابع این پایان نامه و ارائه راهنماییهای ارزشمند در جریان تدوین آن، نقش مؤثری در به سرانجام رسیدن این پایان نامه داشتند، صمیمانه متشكرم. از جناب آقای دكتر محمد تقی عابدی نیز كه با ارائه مشورت های لازم در تكمیل این پایان نامه نقش داشتند متشكرم. همچنین لازم است از همكاری و مساعدتهای بی دریغ كاركنان كتابخانه مجلس شورای اسلامی تشكر كنم.
تاریخچه مختصر:
در طول تاریخ، جنگ یكی از جنبه های حیات و زندگی بشر را تشكیل می داده است و تاریخ هر قوم و ملتی، مشحون از داستانهای پیروزی و شكست است. تكامل دانش و اطلاعات بشری نیز از جمله در اختیار این قسمت از زندگی انسان قرار گرفت و به تكامل ابزار جنگی منجر شد. اگر زمانی پیروزی مدیون زور بازو و جنگاوری و شوالیه گری می دانستند، با تكامل تسلیحات و اختراع ابزارهای جنگی جدید، این امكان فراهم شد كه از فواصل دور اقدام به حمله نمایند و به تدریج نیز اخلاق حاكم بر رزمندگان تغییر نمود. اوج این تكامل، اختراع سلاح هسته ای است.
قدرت تخریبی بسیار زیاد و اثرات جانبی این سلاح كه گاه تا سالین دراز باقی می ماند، بسیاری از اندیشمندان، حقوقدانان و دولتها را بر آن داشت تا برای ممنوعیت استفاده و نابودی این سلاح دست به كوشش زنند. از سوی دیگر، تئوری بازدارندگی هسته ای، اساس سیستم دفاعی قدرتهای هسته ای را – به ویژه در جریان جنگ سرد – تشكیل می داد و بسیاری از دولتهای غیر هسته ای نیز زیر چتر هسته ای یكی از دو بلوك سیاسی قرار داشتند. به این ترتیب، در جریان نیم قرنی كه از استفاده از سلاح هسته ای می گذرد، حقوق بین الملل با دو گرایش مواجه بوده است. از یك سو دولتهای دارای سلاح هسته ای می كوشیدند تا با استناد به برخی از اصول حقوق بین الملل و همچنین ادعای وجود خلاء حقوقی، مشروعیت كاربرد سلاح هسته ای را توجیه نمایند و از سوی دیگر، برخی دولتها سعی داشتند تا با استناد به دیگر قواعد بین الملل، استفاده از آن را مغایر این حقوق نشان دهند. خاتمه جنگ سرد و فروپاشی بلوك شرق، این امكان را فراهم آورد تا دولتهای موافق ممنوعیت استفاده از سلاح هسته ای، این مساله را به ركن قضایی سازمان ملل متحد ارجاع كنند و خواستار نظریه حقوقی این ركن شوند. به این ترتیب این امكان فراهم آمد تا در مرجعی بین المللی، با دیدگاهی حقوقی به این مساله نگریسته شود. دولتهای بسیاری برای دفاع از موضع خود در دیوان گرد آمدند و سرانجام دیوان بینالمللی دادگستری در هشتم ژوئیه 1996 اقدام به صدور نظریه مشورتی نمود. در این پایان نامه خواهیم كوشید تا كوشش های 50 ساله دولتها و نظریه مشورتی فوق را مورد بررسی قرار دهیم.
بخش نخست
جامعه بین المللی و سلاحهای هسته ای
در طول نیم قرنی كه از اختراع سلاح هسته ای می گذرد، برخی دولتها در پی كسب این سلاح برآمدند و در عین حال در جهت تكامل و هرچه قدرتمند تر و مؤثرتر نمودن این سلاح نیز گام برداشته اند. به موازات این اقدامات، كوششهایی نیز در جهت محدودیت و ممنوعیت این سلاح به عمل آمد و برخی دولتها سعی كردند تا از طریق انعقاد معاهدات و یا ایجاد عرفی در این زمینه، مانع از كاربرد مجدد این سلاح شوند. در این گفتار، به مجموع این تلاشها نظر خواهیم افكند و بدین منظور در بخش نخست، به ساخت سلاح هسته ای، انواع آن و آثار مخرب این سلاح می پردازیم و خواهیم دید كه این سلاح به چه نحوی مسیر تكاملی خود را طی كرد. همچنین به كوششهای به عمل آمده در جهت ممنوعیت این سلاح خواهیم پرداخت و طی آن بررسی معاهدات دو و چند جانبه، قطعنامه های مجمع عمومی و عرف و توسل به دیوان بین المللی دادگستری خواهیم پرداخت. در بخش دوم سعی بر آن آمده است كه موضوع ایران در برابر سلاحهای هسته ای و تحولات روز مورد بررسی قرار گیرد.
فصل اول – انواع سلاحهای هسته ای و اثرات آن
مبحث اول: ساختمان اتم و شكافت هسته آن
در سال 1913، دانشمندی دانماركی به نام نیلزبور، مدلی برای ساختمان اتم پیشنهاد نمود كه به علت سادگی آن، امروزه نیز برای شرح ساختمان اتم به زبان ساده به كار می رود.
بر اساس این مدل، هر اتم از یك هسته و الكترونهایی تشكیل می شود كه در اطراف هسته و به دور آن، در گردش می باشند. هسته تنها فضای اتم را اشغال می كند، هرچند كه اكثریت وزن اتم در همین هسته می باشد. در داخل هسته، پروتونها و نوترونها جای دارند. بار الكتریكی پروتون مثبت است و نوترونها فاقد بار الكتریكی می باشند. وزن پروتونها و نوترونها تقریباً برابر است. الكترون دارای بار منفی است و تنها پروتون وزن دارد. از آنجا كه در هر اتم، تعداد الكترونها و پروتونها با یكدیگر برابر است، همدیگر را از نظر بار الكتریكی خنثی نموده و بنابراین بار الكتریكی هر اتم خنثی است.
در نگاه نخست به نظر می رسد كه پروتونها كه دارای بار مثبت می باشند، باید به علت دافعه ناشی از یكسان بودن بارهای خود، یكدیگر را دفع كنند و هسته متلاشی شود، ولی به علت وجود نوترونها در هسته، پروتونها دركنار یكدیگر باقی می مانند و در حقیقت، نوترونها به عنوان سیمان در هسته اتم عمل می كنند. با این حال، به تدریج كه تعداد پروتونها افزایش می یابد، دافعه بین آنها نیز زیادتر می شود و در كنار هم باقی ماندن پروتونها مشكل تر می گردد. اورانیوم چنین حالتی دارد. اتم اورانیوم به دو صورت در طبیعت موجود است و از این روی اصطلاحاً گفته می شود كه دارای دو ایزوتوپ می باشد. یكی از ایزوتوپهای اورانیوم، 146 نوترون دارد. این ایزوتوپ دیگر اورانیوم، 3 پروتون كمتر دارد و اورانیوم – 235 نام دارد. این ایزوتوپ تنها 7/0% از اورانیوم طبیعی را تشكیل می دهد و بقیه اورانیوم طبیعی، اورانیوم – 238 است. علت محدودیت اورانیوم – 235 در طبیعت، ناپایداری هسته این ایزوتوپ می باشد.
سنگ معدن اورانیوم از معادن سطحی و یا زیرزمینی استخراج می شود. ایالات متحده امریكا، افریقای جنوبی، شوروی سابق و استرالیا دارای معادن غنی اورانیوم می باشند. پس از استخراج، سنگ معدن اورانیوم در آسیابهای مخصوصی خرد می شود و به صورت ماسه در می آید. سپس، سنگ معدن خرد شده را در حلالهای شیمیایی مخصوصی حل می كنند و اكسید اورانیوم به دست می آورند. این تركیب كه اصطلاحاً كیك زرد نامیده می شود، 85% اورانیوم دارد. علاوه بر كیك زرد، ماسه اضافی نیز باقی می ماند كه سمی و حاوی مواد رادیو اكتیو است. از یك معدن اورانیوم، هر ساله بطور متوسط 1000 تن اورانیوم به دست می آید كه این خود مستلزم استخراج 250.000 تن سنگ معدن اورانیوم می باشد. سپس از اورانیوم به دست آمده كه 3/99% آن را اورانیوم – 238 تشكیل می دهد، اورانیوم – 235 را كه در ساختن سلاح اتمی به كار می رود، جدا می كنند. این عمل، تغلیظ اورانیوم نامیده می شود.
همان طور كه گفته شد، اورانیوم – 235 نسبت به اورانیوم – 238 ناپایدار تر است. اگر یك نوترون آزاد به هسته اتم اورانیوم – 235 برخورد كند، اورانیوم – 236 به وجود می آید. این اورانیوم بسیار ناپایدار است و به سرعت شكسته می شود.
این فرایند شكافت هسته (فیسیون) نامیده می شود و در نتیجه آن، انرژی بسیار عظیمی آزاد می شود كه اصطلاحاً انرژی هسته ای نامیده می شود. در نتیجه شكافت هسته اورانیوم، دو مادة دیگر به وجود می آید، یكی با 38 پروتون و 52 نوترون كه “استرونتیم” نامیده می شود و 3 نوترون آزاد نیز تولید می گردد.
مبحث دوم – ساختمان سلاحهای هسته ای و انواع آن
تا پیش از ارائه فرضیه اینشتین، تنها 5 نوع عمدة انرژی برای بشر شناخته شده بود كه عبارت بودند از: انرژی مكانیكی، انرژی گرمایی، انرژی نوری، انرژی الكتریكی و انرژی شیمیایی. تا این هنگام بشر دریافته بود كه انرژی موجود از بین نمی رود و نمی توان انرژی جدیدی را نیز به وجود آورد، بلكه انرژی شیمیایی موجود در این ماده به انرژی گرمایی و نوری تبدیل می شود و یا در لامپ، انرژی الكتریكی به انرژی نوری و گرمایی مبدل می گردد.
اینشتین با ارائه فرضیه خود، راه را برای كشف انرژی ششم گشود: انرژی هسته ای. او معتقد بود كه بین ماده و انرژی در جهان تعادلی وجود دارد، انرژی و ماده قابل تبدیل به یكدیگر هستند و هیچ كدام در جهان از بین نمی روند. اگر از كل مواد، مقداری ماده كم شود به انرژی تبدیل می گردد و همین امر در خصوص عكس آن نیز صادق است. وی همچنین معتقد بود كه مقدار بسیار كمی ماده می تواند انرژی بسیار عظیمی تولید نماید. این فرضیه، مورد انتقاد بسیاری از دانشمندان واقع شد و حتی گروهی نیز كه آن را پذیرفتند، اثبات عملی آن را غیر ممكن می دانستند. دانشمندان و محققان بسیاری انرژی و توان خود را صرف اثبات و یا رد این فرضیه نمودند و سرانجام، فیزیكدانی ایتالیایی به نام انریكو فرمی، دستگاهی ساخت و به كمك آن، فرضیه اینشتین را اثبات نمود. این دستگاه “راكتور هسته ای” نام دارد.
مبحث سوم: انواع سلاح های هسته ای
گفتار اول: شكافت هسته ای و اولین نسل از سلاحهای هسته ای
اگر اورانیوم – 235 به مقدار كافی در اختیار باشد و در یكی از هسته ها شكافت رخ دهد، نوترون حاصله به هسته دیگری برخورد می كند و باعث ایجاد شكافت در آن هسته می گردد و مجدداً نوترون حاصله به هسته دیگری برخورد می كند و این چرخه همچنان ادامه می یابد. به این زنجیره اصطلاحاً “عكس العمل زنجیره ای” گفته می شود. واكنش در هر هسته اتم تنها ثانیه طول می كشد. در 16 ژوئن 1945 در صحرایی در نیومكزیكو ، اولین انفجار هسته ای با رمز “تری نیتی” انجام شد و سه هفته بعد، اولین بمب اتمی ساخته شده از اورانیوم – 235، هیروشیما را با خاك یكسان كرد. قدرت این بمب معادل 13 كیلوتن تی.ان.تی بود و به این ترتیب، اولین نسل از سلاحهای هسته ای به وجود آمد كه به “سلاح اتمی” معروف شد.
اورانیوم – 235 تنها ماده ای نیست كه از آن در ساخت سلاح اتمی استفاده می شود. اگر نوترونی به هسته اورانیوم – 238 برخورد كند، هسته ای با یك نوترون اضافی تشكیل می شود و این هسته از خود، اشعه بتا صادر می كند و با این عمل، تبدیل به پلوتونیم – 239 می شود. حال اگر نوترونی به پلوتونیم – 239 برخورد كند، زنجیره واكنشهایی همانند آنچه در اورانیوم – 235 رخ داد، به وقوع می پیوندد كه منجر به انفجار هسته ای می شود. در روز 9 اوت 1945، بمب اتمی ساخته شده از پلوتونیم – 239 بر روی ناگازاكی پرتاب شد. كه قدرتی تقریباً معادل 22 كیلو تن تی.ان.تی داشت. قدرت سلاحهای هسته ای نسل اول، معمولاً بین 10 تا 100 كیلوتن تی.ان.تی. می باشد. ولی شكافت هسته تنها شیوه ای نیست كه از آن برای آزاد كردن انرژی هسته ای استفاده می شود. دانشمندان با كوشش بسیار شیوه دیگری را نیز ابداع نمودند: جوش هسته ای.
گفتار دوم: جوش هسته ای و دومین نسل از سلاحهای هسته ای
در جوش هسته ای، دو هسته از عناصر سبك با یكدیگر برخورد می كنند و هسته عنصر سنگین تری را به وجود می آورند. در نتیجه این فرایند، مقدار زیادی انرژی، اشعه گاما، نوترون و یا پروتون اضافی به دست می آید. این پدیده در درون خورشید رخ می دهد، بدین صورت كه به علت گرمای بسیار زیاد، اتمهای هیدروژن با سرعت بسیار زیادی حركت كرده و با یكدیگر برخورد می كنند و از این برخورد، هلیم و مقدار عظیمی انرژی به دست می آید. این همان انرژی و گرمایی است كه ما از خورشید به دست می آوریم.
برای ساخت بمبی كه براساس جوش هسته ای عمل نماید، دانشمندان به گرمای بسیار زیادی احتیاج دارند كه باعث ایجاد سرعت زیاد در هیدروژنها و برخورد آنها به یكدیگر شود. برای رسیدن به چنین گرمایی، دانشمندان به بمب اتمی متوسل شدند. برای این كار، بمب اتمی را با موادی كه حاوی هیدروژن سنگین است، می پوشانند. پس از وقوع انفجار در بمب اتمی (براساس شكافت هسته)، گرمای زیادی ایجاد می شود و گرمای حاصل، باعث حركت سریع هیدروژنهای سنگین و برخورد آنها به یكدیگر می شود و از برخورد هر دو هسته اتم هیدروژن، یك هسته هلیم، نوترون، اشعه گاما و انرژی عظیمی آزاد می شود و این زنجیره تا تبدیل شدن تمام هیدروژنهای سنگین به هلیم، ادامه می یابد. در نوع كاملتر این بمب، بمب اتمی با هیدروژن معمولی احاطه می شود و خود این هیدروژن ها در اورانیوم احاطه شده اند. با انفجار هسته ای بر اساس شكافت هسته ای، گرما و نوترون آزاد می شود. نوترونهای حاصله به اورانیوم لایه خارجی برخورد می كنند و باعث انفجار هسته ای دیگری بر اساس شكافت هسته در اورانیوم لایه خارجی می شوند و به این ترتیب بر میزان گرما افزوده می شود. هیدروژنهای موجود بین دو لایه، در اثر شدن گرمای حاصله به یكدیگر برخورد می كنند و انرژی بسیار عظیمی حاصل می شود.
مشهور این است كه آمریكایی ها اولین بمب هیدروژنی را ساختند، ولی باید گفت كه انفجار 1 نوامبر 1952 در جزایر مارشال، انفجار تجهیزاتی بود به وزن تقریبی 60 تن. بنابراین هرچند كه اولین انفجار فیسیونی – فوسیونی متعلق به آمریكا است، ولی اولین بمب ساخته شده بر این اساس در 12 اوت 1953 توسط روسها آزمایش شد. این بمب كه بمب حرارتی – هسته ای یا به عبارت معروف تر بمب هیدروژنی نامیده می شود، دومین نسل از سلاحهای هسته ای را به وجود آورد. ایالات متحده امریكا اولین بمب حرارتی – هسته ای خود را در 1 مارس 1954 در جزایر بیكینی آزمایش كرد. متخصصین امریكایی انفجاری با قدرت 7 میلیون تن تی.ان.تی را پیشبینی میكردند، ولی عملاً انفجاری با قدرت 15 میلیون تن تی.ان.تی. (15 مگاتن) رخ داد.
تا پیش از سال 1945، پرقدرت ترین بمب تنها 20 تن تی.ان.تی. قدرت داشت. بمب اتمی كه در سال 1945 در ناكازاكی منفجر شد، تقریباً 22.000 تن (22 كیلوتن) تی.ان.تی. قدرت داشت و بمب هیدروژنی سال 1954 تقریباً 15 مگاتن (15 میلیون تن) تی.ان.تی قدرت داشت. پرقدرت ترین بمب هیدروژنی كه ساخته شده، 58 مگاتن تی.ان.تی. قدرت دارد، ولی معمولاً این سلاحها را به گونه ای طراحی می كنند كه بین 3/0 تا 1 مگاتن تی.ان.تی. قدرت داشته باشد. بنابراین می توان دید همانگونه كه ساخت بمب اتمی تحولی عظیم نسبت به بمب های قبلی محسوب می شد و 1000 بار از آنها قدرتمند تر بود، بمب هیدروژنی نیز تحولی عظیم نسبت به بمب اتمی محسوب می گردد، چرا كه بیش از 1000 بار از بمب اتمی قدرتمند تر می باشد. با این حال، باید به علت خصوصیات مشترك این دو بمب، قدرت فوق العاده آنها نسبت به سلاحهای متعارف و تولید اشعه های رادیواكتیو در هر دو، آنها را از سلاحهای متعارف جدا نماییم و هر دو را در دسته سلاحهای غیر متعارف جای دهیم.
كمیسیون انرژی اتمی ایالات متحده امریكا در تفكیك بین سلاحهای متعارف و هسته ای اظهار داشته است:
“بمب هسته ای سلاحی جدید با قدرت تخریبی بسیار زیاد است. این بمب از آنجا كه قدرت انفجاری اش نتیجه آزادسازی مقادیر عظیمی انرژی در مكانی نسبتاً كوچك می باشد، مشابه سلاحهای متعارف است ولی از 3 جهت با سایر بمبها تفاوت دارد. نخست آنكه، میزان انرژی آزاد شده توسط سلاح هسته ای، هزاربار و یا بیشتر، قدرتمند تر از نیرومندترین بمبهای حاوی تی.ان.تی. می باشد. دوم آنكه انفجار بمب همراه با تولید اشعه های قدرتمند نامرئی، حرارت و نور زیاد است و سوم اینكه موادی كه پس از انفجار باقی می مانند، رادیواكتیو هستند كه آثار مضری در ارگانیسم زنده برجای می گذارد… پیش از كشف اینكه چطور از انرژی اتمی می توان برای مقاصد تخریبی استفاده نمود، ماده انفجاری در بمبهای كه اكنون بمبهای متعارف محسوب می شوند، اكثراً تی.ان.تی. (تری نیتروتولوئن) یا یك ماده شیمیایی مشابه بود. این مواد منفجره در طبیعت بی ثبات هستند و انفجار آنها به آزادسازی مقداری انرژی كه بیشتر گرمایی است، منجر می شود. از انفجار سلاحهای متعارف، نیتروژن، اكسید كربن و بخار آب پدید می آید … بنابراین موادی كه از انفجار به دست می آیند، خطری برای بشر ندارند، مگر منواكسید كربن كه آن هم در گازهای ناشی از استفاده از اتومبیل و هواپیما وجود دارد…
ولی كوشش دانشمندان به همین جا ختم نشد و با ادامه كار بر روی سلاحهای هسته ای، سرانجام شومین نسل این سلاحها نیز پای به میدان گذارد.
گفتار سوم: بمب نوترونی: سومین نسل سلاحهای هسته ای
سومین نسل از سلاحهای هسته ای، از نظر نحوة عملكرد در یكی از دو دسته سلاح هسته ای پیشین و به خصوص بمب حرارتی – هسته ای جای می گیرد، با این تفاوت كه در نسل سوم، هدف تولید انرژی عظیم تر نیست، بلكه برعكس قدرت این دسته از سلاحها تقریباً معادل 1 كیلوتن تی.ان.تی. می باشد. در مقابل، میزان پرتوهای رادیواكتیو و به ویژه نوترون و اشعه گامای حاصله در سطح بسیار بالاتری از دو نسل قبلی است. بدین ترتیب، این سلاح بدون آنكه خرابی عظیمی به بار آورد، باعث مرگ انسانها می شود و تجهیزات و تاُسیسات دشمن را در اختیار نیروهای طرف مقابل قرار می دهد.
هدف اولیه از ساخت نسل سوم سلاحهای هسته ای، افزایش كارایی نیروهای ناتو در دفع تهاجم احتمالی واحد های تانك و زره پوش نیروهای پیمان ورشو بود. پرتوهای رادیواكتیو حاصله از انفجار بمب نوترونی به تانك و زره پوش آسیبی نمی رساند، بلكه تنها باعث مرگ و یا از كار افتادگی سرنشینان آنها می گردد.
گفتار چهارم: نسل جدید سلاح های هسته ای و استراتژی امنیت ملی آمریكا
ایالات متحده آمریكا در حال طراحی نسل جدیدی از تسلیحات هسته ای است كه از قدرت تخریبی كمتر از 5 كیلو تن برخوردار هستند. این نوع سلاح قادر است قبل از انفجار به زیر زمین برود و انبارها و زرداخانه هایی را كه در زیرزمین قرار دارد، منهدم كنند. ر صورت تحقق این برنامه، احتمال آن وجود دارد كه دولت آمریكا این نسل از تسلیحات هسته ای را جایگزین نسل سابق آن كه توانایی ایجاد 15 كیلو تن داشتند، كند.
نظامیان آمریكا معتقدند هدف از تولید این نسل از بمب های هسته ای كه به آنان بمب هسته ای كوچك (mininuke) گفته می شود، ایجاد بازدارندگی در مقابل دولتهایی است كه منافع این كشور را تهدید می كنند و آمریكاییان در ادبیات سیاسی خود از آنان تحت عنوان دولت های سركش نام می برند. اگر چه مقامات پنتاگون در ابتدا اعلام كردند ساخت این نوع از سلاح یك برنامه بلند مدت است، اما اقدامات روزهای اخیر در حوزه تسلیحات هسته ای نشان از عملی شدن این اقدام دارد. در كنار این نوع سلاح، پنتاگون در صدد توسعه بمب نوترونی است. این بمب قادر است تا موجودات زنده را با ایجاد سطح بالایی از اشعه از بین ببرد، بدون آنكه هیچ گونه خرابی و ویرانی بر جای گذارد. هدف از تولید این بمب، دستیابی به نقاط حساس یك نظام سیاسی بدون تخریب آن است. بنابراین در طول یك سال اخیر، آمریكا حداقل دو اقدام عمده را در سطح امنیت بین المللی انجام داده است:
1- نقض فصل هفتم منشور ملل متحد در باب منع كاربرد زور در روابط بین الملل، مگر با مجوز شورای امنیت سازمان ملل متحد
2- نقض تدریجی تعهدات بین المللی در باب منع گسترش و آزمایشهای هسته ای.
در حال حاضر، آمریكا درصدد است تا با اختصاص بودجه 20 میلیارد دلاری در سال در بودجه دفاعی، توسعه و تكمیل نسل جدید سلاحهای هسته ای را در دستور كار خود قرار دهد. هدف از این پروژه، تغییر شكل تسلیحات هسته ای از سلاحهای سنگین هسته ای به سلاحهای كوچك و با كاربرد محدود است كه حتی موشكهای كروز نیز قادر به پرتاب آن هستند. طی روزهای گذشته، اجلاسی در ستاد فرماندهی استراتژیك هوایی در «نبراسكای» آمریكا و در پشت درهای بسته برگزار شد كه موضوع آن ساخت همین نسل جدید بمبهای هسته ای بود. این اقدام، در حقیقت، سرآغازی است بر تغییر در استراتژی هسته ای آمریكا كه از آن به عنوان تحول رادیكال در سیاست هسته ای نام برده میشود. اگر چه از دوران ریاست جمهوری «جورج بوش پدر» و با پایان جنگ سرد تحقیق و تولید سلاحهای هسته ای متوقف شده بود، اما بوش پسر از سال گذشته مجدداً آن را به عنوان یك ضرورت در سیاست دفاعی و امنیتی آمریكا و به عنوان بخشی از حمله پیش گیرانه علیه دولت های كه به تولید سلاح های كشتار جمعی مشغولند، به فعالیت در آورد. آنچه بوش پسر در استراتژی امنیتی خود دنبال می كند، استفاده از تمامی گزینه های برای مقابله با تهدیدات امنیت ملی است. این امر متناقض استراتژی ضربه دوم پیگیری ضربه اول در استراتژی امنیت ملی آمریكا است. در این استراتژی جدید، هدف بهینه سازی دقت، انعطاف پذیری عملیاتی و كنترل و هدایت است تا نیروهای آمریكا بتوانند در وارد آوردن ضربه اول در قالب حمله پیشگیرانه و یا در مداخلات خود موفق عمل كنند. بسیاری از نظریه پردازان آمریكایی معتقدند آمریكا باید حوزه بازدارندگی اصلی خود را از روسیه به تمامی جهان گسترش دهد.
در عین حال، امریكا از این نیروی هسته ای برای مقابله با خطر سلاح های شیمیایی و میكروبی علیه این كشور، نیروهای نظامی متحدان و متحدان كلیدی استفاده می كنند. طرفداری در استفاده از سلاح های هسته ای به عنوان پاسخ متقابل، به این معناست كه سلاحهای شیمیایی و میكروبی در زمره سلاحهای كشتار جمعی قرار دارند و هر گونه استفاده از این سلاحها نیازمند پاسخی سخت است. پاسخ متعارف به سلاحهای شیمیایی و میكروبی نمی تواند دشمنان را از ادامه حمله توسط این سلاحها بازدارد. در عین حال، ممكن است باعث تشویق آنان در استفاده بیشتر از این سلاح ها نیز بشود. میراث جنگ خلیج فارس، ضرورت وجود سلاح های هسته ای بعنوان عامل بازدارنده تسلیحات شیمیایی و میكروبی بود. بحث در خصوص این مساله هم چنان ادامه دارد. سوالی كه در این بین مطرح است، آنكه چه سطحی از حمله شیمیایی و میكروبی نیازمند پاسخ هسته ای است و این سلاحها چه اهدافی را باید مورد حمله قرار دهند. سوال مهم تری كه در این باب بدون پاسخ باقی مانده و باعث نگرانی بسیاری از كشورهاست تعریف از تهدید و خطری است كه باعث می شود آمریكا دست به اقدام پیش گیرانه در قالب حمله با بمب هسته ای كوچك بزند. چنین روندی باعث می شود تا تمامی كشورهای جهان در معرض خطر هسته ای قرار داشته باشند. این خطر در درجه اول كشورهایی را تهدید می كند كه اتهام تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای یا انواع دیگر سلاحهای كشتار جمعی به آنان زده می شود. اما مسلماً روند یك جانبه گرایی آمریكا به تدریج دیگر كشورها را در بر خواهد گرفت و راه را برای محقق ساختن هژمونی نظامی آمریكا باز خواهد كرد.
فصل دوم – اثرات سلاحهای هسته ای
آنچه كه باعث متمایز شدن سلاحهای هسته ای از سلاحهای متعارف می گردد، نه تنها طرز كار آنها و تولید تشعشعات رادیواكتیو، بلكه همچنین تاُثیراتی است كه این سلاح بر روی بشر و كل محیط زیست بر جای می نهد. از آنجا كه برای نخستین بار این سلاح در ژاپن مورد استفاده قرار گرفت، ابتدا به بررسی آثار آن در این كشور می پردازیم، سپس با مطالعه آثار ناشی از آزمایش بمب هیدروژنی، آثار احتمالی كاربرد این نوع سلاحها را بر كره زمین در صورت وقوع جنگ جهانی سوم مطالعه خواهیم نمود.
مبحث اول: هیروشیما و ناگازاكی و ویرانی دو شهر
در روز 6 اوت 1945، یك فروند هواپیمای بی – 29 امریكا كه در سی هزار پایی (نه هزار متری) از سطح زمین پرواز می كرد، اولین بمب اتمی را بر روی هیروشیما پرتاب كرد. سه روز بعد، یك فروند دیگر از همین نوع هواپیما، با پرواز در همین ارتفاع، دومین بمب را بر روی ناگازاكی پرتاب نمود.
بمب پرتاب شده بر فراز هیروشیما، در ارتفاع 1800 متری از سطح زمین منفجر شد. این بمب كه قدرتی برابر با بیست هزار تن تی.ان.تی. داشت، بر فراز مركز هیروشیما كه اكثر ساختمانهای آن چوبی بود، منفجر شد. در اثر این انفجار، تا شعاع سه هزار متری تمام ساختمانهای مسكونی، تجاری، صنعتی و نظامی نابود شد و تا شعاع پنج هزار متری كه برابر با كل وسعت شهر در آن زمان بود، 60 هزار ساختمان از مجموع 90 هزار ساختمان، با خاك یكسان گردید. آمار تلفات بنابر منابع غیر رسمی، شصت و سه هزار تا دویست و چهل هزار نفر كشته می باشد، ولی بنابر آمار دولت ژاپن، تعداد كشته شدگان در هیروشیما تقریباً صد و چهل هزار نفر و در ناگازاكی هفتاد و چهار هزار نفر می باشد. در آن هنگام، هیروشیما سیصد و پنجاه هزار نفر و ناگازاكی دویست و چهل هزار نفر جمعیت داشت. علت كمتر بودن تعداد كشته شدگان در ناگازاكی این است كه بمب نه در مركز، بلكه در حومه شهر منفجر شد.
آنچه باعث تمایز هیروشیما و ناگازاكی از سایر شهر های بمباران شده در طول تاریخ مخاصمات مسلحانه می شود، تعداد كشته شدگان این دو شهر نیست، زیرا كه در بمباران توكیو و سایر شهر های ژاپن و همچنین بمباران در زدن و نورمبرگ در آلمان و یا موشك باران كاونتری در بریتانیا در جریان جنگ دوم جهانی نیز تعداد بسیار زیادی از جمعیت غیر نظامی كشته شدند. علت تمایز، نحوه مرگ فجیع و صدمات و ضایعات بعدی آن می باشد. این صدمات و ضایعات را نه از روی آمار بلكه با مطالعه شرح واقعه از زبان بازماندگان این فاجعه می توان دریافت. برای مثال، یكی از آوارگان و بازماندگان این فاجعه، مشاهدات آن روز صبح خود را این گونه نقل می كند:
“من دختر دو ساله خود را در آغوش گرفتم … در همین لحظه، خانه فرو ریخت و ما در زیر آوار ماندیم. كوششهای اولیه من برای نجات، تنها باعث فرو ریختن بیشتر آوار بر روی ما شد، ولی سرانجام موفق شدم كه خود و بچه ام را نجات دهم و با احتیاط بسیار، از زیر آوار بیرون آمدیم. در این لحظه از تعجب خشكم زد. به نظر می رسید كه تمامی ساختمانهای شهر با خاك یكسان شده اند و هیچ سطح عمودی باقی نمانده است. كوه “ابا” كه پیشتر نمی توانستم از خانه خود آن را مشاهد كنم، اینك در برابر دیدگانم قرار داشت. از میان گرد و غبار و دود، افرادی را دیدم كه به سوی ما می آیندو جاده و خیابان زیر آوار پنهان شده بود و مردم از میان خرابه ها، پیش می رفتند. برخی كاملاً برهنه بودند و دسته ای دیگر تنها شلواری به پا داشتند. تنها تعداد بسیار محدودی توانسته بودند چیزی با خود بیرون آورند. آنگاه تصور كردم كه برخی از مردم تكه پارچه هایی به دور خود پیچیده اند، ولی بعد متوجه شدم آنچه را كه تكه پارچه ای تصور كرده بودم، پوست بدنشان بوده كه كنده و آویزان شده و گوشت بدنشان مشخص بود… سپس باران شروع به باریدن كرد و قطره های باران بر بدن بدون پوست مردم می نشست و اینان كه از شدت درد دیوانه شده بودند، در جستجوی سرپناه به زیر هر گیاهی كه می یافتند، می خزیدند. ناگهان، متوجه چیز عجیبی شدم. آب باران تیره، درشت و مانند روغن چسبناك بود و به مو و پوست بدن من می چسبید …”
و شاهدی دیگر، خاطرات خود را این گونه بازگو كرده است:
“منظره وحشتناكی بود. صدها فرد مجروح كه می كوشیدند به تپه ها فرار كنند، از كنار خانة ما گذشتند. تماشای آنها غیر قابل تحمل بود. صورتها و دستهای آنان سوخته و متورم شده بود و قسمتهای زیادی از پوست آنها كنده شده و مانند لباسهای پارة مترسكها آویزان بود. آنها همچون دسته ای از مورچگان حركت می كردند. در تمام طول شب از جلوی خانة ما گذشتند، اما صبح روز بعد تقریباً از حركت ایستاده بودند. آنها بقدری زیاد بود كه نمی شد بدون پا گذاشتن بر روی آنها، عبور كرد … برای آنها صورتی باقی نمانده بود. چشمان، دماغها و دهان آنها كاملاً سوخته بود و به نظر میرسید كه گوشهای آنها نیز ذوب شده است.
مقادیر بسیار زیاد تشعشعات رادیواكتیو چنان تأثیر مخربی بر سلولها برجای می گذارد كه درمان آن را غیرممكن می سازد. در مورد مقادیر كم تشعشعات، اثرات جانبی گاه پس از سالها آشكار می شود و در مواردی حتی نمی توان منشاُ بیماری را تشعشعات رادیواكتیو دانست. این تشعشعات به دو صورت بر بدن تاُثیر می گذارند:
الف) تاثیر جسمی: نشانه های این تاثیر به صورت بیماری ارگانیسمی كه تحت تاثیر تشعشع بوده، اشكار می شود؛
ب) تأثیر ژنتیكی: در این حالت تشعشعات بر روی ژنها اثر می گذارند و آثار آن در نسلهای بعد ظاهر می شود.
یكی از مخرب ترین اشعه های رادیواكتیو، اشعه گاما می باشد. این اشعه به راحتی از پوست بدن انسان عبور می كند و سوختگی یا صدمه آشكاری را فوراً ایجاد نمی كند. با این حال پس از گذشت 24 ساعت، فردی كه در معرض اشعه گاما قرار گرفته است، دچار تهوع و تب می شود. موی فرد از هفته اول شروع به ریزش می كند و سپس نوبت به اسهال خونی می رسد كه اغلب از هفته دوم مشاهده می شود. به تدریج در سراسر بدن جوشهای ارغوانی و عوارض كم خونی ظاهر می شود. اشعه گاما تاُثیر مخربی بر سلولهای موجود در مغز استخوان می گذارد كه تولید كنندگان انواع سلولهای خونی (گلبول قرمز، گلبول سفید و پلاكت) می باشند و در موارد تشعشع زیاد، سلولهای موجود در مغز استخوان را بطور كامل نابود می كند. با كاهش تعداد گلبولهای سفید كه مدافع بدن در برابر بیماریها محسوب می شود، فرد را در برابر بیماریهای عفونی مستعد می سازد و این عفونت اغلب به غانقاریای لب، زبان و گاه گلو منجر می شود و سرانجام، فرد بیمار بر اثر كم خونی، خونریزی داخلی و عفونت می میرد. در هیروشیما، این مرگ و میر از یك هفته پس از انفجار بمب اتمی آغاز شد، در هفته سوم به اوج خود رسید و تقریباً در هفته هشتم از بین رفت. به نظر می رسد كه تقریباً هر فردی كه در فاصله 800 متری از مركز انفجار قرار داشته، به این ترتیب از پای در آمده است. این رقم در مقایسه با سلاحهای هسته ای امروزی بسیار ناچیز است، چرا كه انفجار یك بمب یك مگاتنی باعث آلودگی مرگبار انسانها، گیاهان و حیوانات در مساحتی بیش از 36000 هكتار می گردد.
اشعه گاما همچنین تاُثیر مخربی بر زنان حامله داشت. تا 2000 متری از مركز انفجار، زنان حامله ای كه زنده ماندند، با سقط جنین یا تولد زودتر از موعد بچه كه به مرگش منجر می شد، روبرو شدند. زنان حامله ای كه در لحظه انفجار بمب در فاصله 2000 تا 3200 متری از مركز انفجار قرار داشتند، تنها در موارد بچه های سالم به دنیا می آوردند، تا 2 ماه پس از وقوع انفجار، میزان سقط جنین و تولد زودرس، 5 برابر زمان عادی بود و تقریباً این زایمانها، كل زایمانها را تشكیل می داد. نوزادان زودرس حتی اگر هم زنده می ماندند، دچار عقب ماندگی ذهنی شده بودند. این امر بیشتر در مورد نوزادان مادرانی دیده می شود كه در هنگام وقوع انفجار هسته ای، كمتر از 4 ماه از دوره حاملگی آنها می گذشت و علت آن نیز تاثیر تشعشعات رادیواكتیو بر مناطق حساس مغز و اعصاب جنین بود. مردان و زنان بسیاری نیز كه تحت تاُثیر اشعه گاما قرار گرفتن، عقیم شدند.
با این حال، ابعاد فاجعه به همین جا ختم نمی شود. از سال 1948 بیماری لوكمیا به شدت در هیروشیما و ناگازاكی افزایش یافت و در سالهای 1950 تا 1952 به اوج خود رسید. بیشترین موارد این بیماری در بین افرادی مشاهده می شود كه حداكثر تا فاصله 2000 متری از مركز انفجار قرار داشتند. برای افرادی كه در 1000 متری از مركز انفجار بودند، احتمال وقوع این بیماری 10 تا 15 برابر موارد عادی بود. از سال 1952 موارد ابتلا به این بیماری كاهش یافته، ولی باز هم نسبت به سایر شهر های ژاپن درصد بالایی را تشكیل می دهد. علائم این بیماری شباهت بسیاری به علائم بیماری ناشی از تابش تشعشعات رادیواكتیو دارد و عبارت است از: ظهور جوشهای ارغوانی در سطح بدن، نارسایی خونی، تب، ضعف تدریجی و مرگ.
هیروشیما و ناگازاكی شاهد بروز سرطانهای گوناگون در افرادی شد كه در معرض تشعشعات سلاحهای هسته ای قرار گرفته بودند. سرطانهایی همچون سرطان معده، تیروئید، شش و غیره.
نگرانی و مشكلات این افراد، به همین جا ختم نمی شود. افرادی كه در هنگام انفجار بمب اتمی در هیروشیما و ناگازاكی بودند، تا پاین عمر در ترس از ابتلاء به بیماریهای ناشی از تشعشعات رادیواكتیو و مرگ تدریجی باقی ماندند و بسیاری نیز پس از مطلع شدن از ابتلا به سرطان، دست به خودكشی زدند. یكی دیگر از نگرانیهای این افراد، داشتن فرزندان عقب افتاده و معلول بود. علت آن نیز تاُثیر تشعشعات رادیواكتیو بر ژنهای پدر و مادر و ایجاد ژنهای نا سالم است و اگر این ژنهای ناسالم به فرزندان منتقل شود، احتمال بروز عقب ماندگی ذهنی و معلولیت بسیار زیاد خواهد بود. آمار ازدواج و داشتن فرزند در بین كسانی كه تحت تاُثیر بمب اتمی قرار گرفته اند، بیش از افراد عادی است و به نظر می رسد كه دلیل آن، تمایل زیاد به داشتن بازمانده و جاودانگی سمبلیك می باشد.
در سال 1949 مجلس ژاپن قانونی را تصویب نمود و عنوان “شهر بین المللی صلح” را به هیروشیما اعطا كرد. پارك صلح در مركز شهر و در نزدیكی مركز انفجار بمب اتمی ساخته شد كه حاوی بنای یادبود سلاح اتمی می باشد (سال 1953). همچنین ساختمان یادبود صلح (سال 1955)، موزه یادبود صلح (سال 1955) و بنای یادبود فرزندان بمب اتمی (سال 1958) نیز ساخته شدند. كاربرد دو واژه “بمب اتمی” و “صلح” در كنار هم نشان دهندة ارتباط تنگاتنگ این دو واژه در اذهان مردم ژاپن است و رسانندة این پیام می باشد كه صلح، از خاكستر بمب اتمی برخاسته است. هر سال، در 6 اوت مردم در هیروشیما پرتاب بمب اتمی بر این شهر و صدمات و ضایعات ناشی از آن را در خاطره زنده می كنند.
مبحث دوم: آثار بمب هیدروژنی و وقوع جنگ جهانی سوم
بمب هیدروژنی، هزاربار قدرتمند تر و كشنده تر از بمب اتمی است. در صورت استفاده از این بمب، منطقه ای به وسعت 480 كیلومتر مربع از وجود هرگونه جنبنده ای پاك می شود. مواد رادیواكتیو حاصله، تا 200000 كیلومتر مربع پخش می شوند و سلامتی انسانها و موجوداتی را كه در این مناطق باشند، به خطر می اندازند. از آنجا كه با وزش باد، مواد رادیواكتیو و ابرهای حاصله به نقاط گوناگون برده می شوند، اثرات ناشی از كاربرد این سلاح غیر قابل كنترل است و با توجه به گستردگی آلودگی حاصل از مواد رادیواكتیو، احتمال ایجاد ژنهای معیوب در سطح جهانی به سرعت بالا می رود.
خطرات احتمالی كاربرد این سلاح را می توان به خوبی در آزمایش این بمب توسط ایالات متحده امریكا در اول مارس سال 1954 مشاهده نمود. آزمایش كنندگان محدوده ای را برای انجام آزمایش معین نمودند و حضور افراد را در این محدوده برای چند روز ممنوع اعلام كردند. كشتی ژاپنی “فوكوریومارو” در اول مارس در شرق جزایر بی كینی و خارج از محدوده تعیین شده برای آزمایش بمب هیدروژنی قرار داشت. در لحظه آزمایش، ماهیگیرانی كه در كشتی ژاپنی مشغول كار بودند، نور بسیار شدیدی را در غرب خود مشاهده كردند. در عرض چند ساعت، كشتی پوشیده از خاكستر سفید شد كه سر و لباس ماهیگیران را نیز پوشاند. همان شب، دو نفر از كاركنان كشتی دچار تهوع و سردرد شدند. در سوم مارس سایر كاركنان كشتی نیز این عوارض را به همراه سوزش چشم و پوست، از خود نشان دادند. در نتیجه، كشتی مسیر خود را به سمت بندری در ژاپن تغییر داد و دو هفته بعد به بندر “یایزو” رسید، در حالی كه تمامی كاركنان آثار رادیو اكتیویته در بدن خود داشتند و كشتی آنها نیز آلوده به مواد ریدیواكتیو شده بود. كاركنان كشتی بلافاصله در بیمارستان بستری شدند. در 23 سپتامبر 1953، متصدی بی سیم كشتی بر اثر تشعشعات رادیواكتیو در گذشت و تا 6 ماه پس از وقوع این حادثه، هنوز تعدادی از خدمه كشتی در بیمارستان بودند. سرنوشت این كشتی در تمام روزنامه های دنیا درج شد. نكته جالب و در عین حال غم انگیز این است كه ژاپنی ها اولین قربانیان بمب اتمی بودند و این بار نیز یك ژاپنی اولین قربانی بمب هیدروژنی شد.
فقه و حقوق اسلامی