سابقه و ضرورت انجام تحقیق
در زمینه حقوق زن در اسلام و دیگر مكاتب از جمله مكاتب فمینیستی آثار زیادی نگاشته شدهاست كه به بررسی برخی از مهمترین آنها می پردازیم:
از جمله این آثار كتاب «فمینیسم از نظر اسلام و دیگر ملل است. این كتاب كه در قالب یك رساله كارشناسی ارشد نوشته شده به بررسی حقوق زنان در حوزه های مختلف ابواب فقهی با توجه به دیدگاه مذاهب پنج گانه پرداخته است و نویسنده در آن سعی كرده است تمام حوزه هایی را كه زنان در آن ذی حق هستند و شارع مقدس به حقوق آنان نیز توجه فرموده است نمایان سازد.
به نظر می رسد كه محتوای كتاب با عنوانی كه برای آن انتخاب شده تناسبی ندارد. زیرا در كتاب بیشتر به تفاوتهای فقهی و حقوقی زن و مرد از جنبه های مختلف پرداخته شده ولی اشاره ای به فمینیسیم كه در واقع به جنبش زنان در غرب و خارج از حوزه اسلام است،نشده است. در فصل آ÷ر كتاب نیز دیدگاه برخی ادیان و ملل را در مورد زنان آورده است كه هیچگونه تطابقی با آرای فمینسیتی در گذشته و حال ندارد و بسیاری از این دیدگاهها حتی در میان آن ملت ها و ادیان هم منشأ اثر نیست زیرا ، با توجه به روی كارآمدن دیدگاههای فمینیستی قرون اخیر در غرب و فرهنگ جدایی دین از سیاست كه پس از رنسانس در غرب شكل گرفت نگرش های لیبراستی،سكولاریستی، ماركسیستی و اومانیستی حاكم گشته است.
روی هم رفته رساله مذكور حاوی دیدگاهها و نگرش های امروزی در حوزه مسایل حقوقی زنان نمی باشد و نیاز به یك اثر جامع و مستقل و به روز وجود دارد تا دیدگاههای دین اسلام با مكاتب فمینیستی تطبیق داده شده و بسیاری از مسایل مبهم در مورد حقوق زنان پاسخ داده شود.
اثر دیگری كه در این زمینه می توان نام برد «زن در اندیشه اسلامی» است. در این كتاب بیشتر به شخصیت زن، كمالات انسانی او، مشاركت زنان در اجتماع و مسئله حجاب و عفاف پرداخته شده است. هدف نویسنده ارایه تصویری صحیح از شخصت زن بوده است تا بر این اساس بتوان فرهنگ ها ، قوانین، آداب و رسوم و تلقی های موجود در مورد زنان را نقد كرد و در این راه از قرآن و سنت استفاده شده است. هر چند كه نویسنده سعی كرده تصویری صحیح از زن در اندیشه اسلامی ارایه كند ولی به لحاظ مطالب مطرح شده از جامعیت لازم برخوردار نیست ضمن اینكه كار تطبیقی با حقوق زنان از دیدگاه مكاتب غربی و فمینیستی صورت نپذیرفته است و نیاز به نگارش یك اثر به روز و جامع و مستقل احساس می شود.
اثر دیگری كه در این زمینه وجود دارد كتاب ارزشمند «نظام حقوق زن در اسلام» است.
در این كتاب شهید مطهری به رد دیدگاههای منفی در مورد دیدگاههای دین اسلام نسبت به آزادی و حقوق زنان می پردازند و به مباحثی استدلالی در خصوص تفاوتهای فقهی و حقوقی زنان با مردان در دین اسلام می پردازند در طول مباحث مطرح شده در این كتاب ایشان از كسانی كه وضعیت طبیعی و فطری زنان را در مورد رعایت حقوق آنها مدنظر نمی گیرند انتقاد كرده و آن را موجب پایمال شدن حقوق زنان می دانند نه احقاق حق آنان. مطالب كتاب از غنای لازم برخوردار است اما در دهه های اخیر در مورد حقوق زنان مسایل جدیدی چه در قالب مكاتب فمینیستی و چه درقالب كنوانسیون ها و معاهدات بین المللی مطرح شده است كه نیاز به یك كار تطبیقی را بیش از پیش ضروری می كند تا به بسیاری از ابهامات و شبهات پاسخ داده شود. بنابراین نیاز به یك به روزرسانی در این زمینه وجود دارد خصوصاً كه در این كتاب به طور مشخص چیزی تحت عنوان فمینیسم و مكاتب منعشب شده از آن نیامده است.
اثر دیگر مقاله ای با عنوان «فمینیزم ، علیه زنان» است است در این مقاله نویسنده به تشریح پنج شكل از تلقی های متفاوت از فمینیزم در غرب پرداخته است و سپس مبانی فلسفی و حقوقی فمینیزم را مورد نقد و بررسی قرار داده است. در این مقاله فقط به مبانی فمینیزم پرداخته شده و چیزی از حقوق زنان از دیدگاه اسلام و تطبیق آنها در این رابطه مطرح نشده است و به طور كلی نیاز به كاری گسترده تر و موشكافانه تر و تطبیقی بین دیدگاههای اسلام و فمینیزم وجود دارد كه از حوصله این مقاله خارج بوده است.
علوم اجتماعی