انگیزش چیست ؟
فرآیندی كه طی آن افراد شدت، جهت ، پافشاری در مورد تلاشهای جهت دستیابی به یك هدف
می توان انگیزش را در قالب و برحسب رفتار عملی تعریف كرد. كسانی كه تحریك شوند نسبت به كسانی كه تحریك نشوند، تلاش بیشتری مینمایند.
انگیزش تمایل به انجام كار است و در گرو توانایی فرد، تا بدان وسیله نوعی نیاز تأمین گردد. در اصطلاح فنی ما ، نیاز به معنی نوعی كسر و كمبود روانی و فیزیولوژیك است كه میتواند دستاورد خاصی را جذب نماید.
هر قدر تنش بیشتر باشد فعالیت بیشتری می كنند تا از آن رهایی یابند.
نخستین نظریه های انگیزش
دهه 1950 یكی از دوره های بسیار پربار، از نظر ارائه مفاهیم انگیزش بود. در این دسه سه نظریه ویژه ارائه شد. از نظریه سلسله مراتب نیازها، نظریه های x و y و نظریه انگیزش – بهداشت.
1) آنها سنگ زیر بنای نظریه هایی هستند كه در این سالها ارائه شده اند.
2) در مرحلة عمل و در سازمانها، مدیران برای توجیه انگیزة كاركنان خود از این نظریهها و اصطلاحات فنی مربوط به آن استفاده می كنند.
نظریه سلسله مراتب نیازها (1) كه به وسیله آبراهام مزلو ارائه شد از مشهورترین نظریه های انگیزش است.
1- فیزیولوژی كه شامل گرسنگی، تشنگی، پناهگاه و سایر نیازهای فیزیكی می شود.
2- ایمنی كه شامل امنیت و محفوظ ماندن در برابر خطرات فیزیكی وعاطفی می شود.
3- اجتماعی كه شامل عاطفه ، تعلق خاطر و دوستی می شود.
4- احترام كه این نیاز به دو بخش تقسیم می شود : درونی و برونی. احترام درونی شامل حرمت نفس، خودمختاری و پیشرفت؛ و احترام برونی شامل پایگاه ، مقام، شهرت و جلب توجه می شود.
5- خودشكوفایی كه در این نیاز شخص می كوشد تا همان چیزی شود كه استعداد آن را دارد و آن شامل رشد و دستیابی به همان چیزهایی است كه فرد بالقوه استعداد رسیدن به آنها را دارد و به اصطلاح خود شكوفا می شود.
مزلو این نیازها را به دو دسته رده بالا و پایین تقسیم كرد. نیازهای فیزیولوژییكی و امنیت را در رده پایین ، و نیازهای اجتماعی، احترام وخودشكوفایی را در ردة بالا قرار داد.
روان شناسی