بیان مسأله اساسی تحقیق به طور كلی (شامل تشریح مسأله و معرفی آن، بیان جنبههای مجهول و مبهم، بیان متغیرهای مربوطه و منظور از تحقیق به صورت مستند) :
اختلالات رفتاری دوره کودکی توجه پژوهشی زیادی به ویژه در سالهای اخیر به خود جلب کرده اند. در گذشته گمان می شد که این اختلالات ناشی از نارسایی های رشدی بوده و به خودی خود بهبود می یابند. ولی باید توجه داشت که بسیاری از کودکانی که در سالهای نخستین کودکی دارای مشکلات رفتاری و روانی هستند نه تنها به سادگی از آن عبور نمی کنند، بلکه ممکن است این امر تا دوران بلوغ و بزرگسالی نیز تداوم یابند (گیمپل و هالند[1]، 2002). اختلالات دروه کودکی به دو طبقه کلی اختلالات درونی سازی شده[2] و برونی سازی شده[3] تقسیم می شوند. گروه اول مشکلاتی هستند که در خود شخص وجود دارند مانند اضطراب، افسردگی، کناره گیری اجتماعی و شکایات جسمانی بدون علت جسمانی، در حالی که اختلالات برونی سازی شده دربرگیرنده مشکلاتی اند که رو به بیرون هستند و در تعارض با افراد دیگر و محیط قرار می گیرند (آشنباخ و رسکورلار، 2001).
یا در کودکان شیوع بالایی دارند. حدود 5 تا 13 درصد مادران کودکان پیش دبستانی گزارش می کنند که کودکان آنها رفتارهای برونی سازی متوسط تا شدید نشان می دهند، این میزان حتی در خانواده های دارای وضع اقتصادی اجتماعی نامساعد بالا است (کمپبل[4] و همکاران، 2000؛ وبستر-استراتون و هاموند[5] 1998). علائم برونی سازی شده درمان نشده با طیف وسیعی از پیامدهای منفی در کودکان و نوجوانان همراه می باشند. بر اساس مدل آغازگر اولیه مشکلات رفتاری برونی سازی شده، این مشکلات اغلب بر دوره بزرگسالی بعدی نیز به صورت مصرف مواد، بی ثباتی شغلی و مشکلات ارتباطی تأثیر می گذارند(شامبیون[6]و همکاران، 1995؛ مک ماهون[7] و همکاران، 2006).
روان شناسی