قسمتی از متن:
حل مسئله اجتماعی فرایندی شناختی- عاطفی- رفتاری است که به واسطه آن افراد تلاش می کنند، برای مسائلی که در زندگی روزمره با آن مواجهه می شوند، راه حل های موثر و انطباقی پیدا کنند (دیزریلاونزو، 1990، جفه[1] و دیزریلا، 2009). از حیث نظری، الگوی پردازش اطلاعات سنتی حل مسئله را به عنوان مجموعه ای از مهارت های شناختی، شامل شناسایی مسئله، هدف گزینی، انتخاب راه حل های مناسب و ارزیابی نتایج حل مسئله تلقی می کند. الگوی مذکور ابعاد انگیزشی، عاطفی و رفتاری حل مسئله را به طور قابل ملاحظه ای مورد غفلت قرار می دهد (لوگان[2]، 1989؛ نقل از سووشک[3]، 2005) با این وجود، الگوی حل مسئله اجتماعی دیزریلا ونزو (1990) نسخه جدیدی از الگوی پردازش اطلاعات مرتبط با حل مسئله قلمداد می گردد. چنین فرض می شود که حل مسئله کارآمد (اثربخش) به جهت گیری مثبت نسبت به حل مسئله[4] و به کارگیری موثر مهارت های منطقی مسئله[5] بستگی دارد. حل مسئله اجتماعی زمانی ناکارآمد محسوب می شود که با یک جهت گیری منفی نسبت به مسئله[6] تکانشگری و یا تعلل و اجتناب شدید همراه گردد. با توجه به مفهوم کیفیت زندگی که در آن ابعاد مختلفی نظیر بهزیستی مولد[7] (به طور مثال، شایستگی و زایایی) مدنظر قرار می گیرد (فلس و پری[8]، 1995؛ والاندر، اسچیمت و کولت[9]، 2001)، حل مسئله اجتماعی تحت عنوان شاخص از کفایت فردی می تواند به صورت نشانگر کیفیت زندگی در تعاملات بین فردی مورد توجه قرار گیرد. (صالحی و همکاران، 1388). الگوی مقابله حل مسئله اجتماعی دیزریلا (1989؛ نقل از سووشک، 2005) یکی از جامعه ترین الگوهای حل مسئله اجتماعی است، براساس دیدگان دیزریلا و گیلفورد[10] (1971، به نقل از دیزریلا، نزو و میدو- اکیورز[11]، 2004) حل مسئله اجتماعی یک فرایند چند بعدی تعاملی است که دو مولفه اصلی نسبتاً مستقل تشکیل شده، این دو مولفه عبارتند از به الف) جهت گیری نسبت به مسئله[12] و ب) مهارت حل مسئله یا سبک های حل مسئله[13]. جهت گیری نسبت به مسئله اشاره به چگونگی توجه افراد به مسائل در محیط اطراف آنان دارد و تا حدودی الگوی شناختی- هیجانی ثابتی که افراد نسبت به مسائل زندگی خود دارند و چگونگی ارزیابی آنان از ظرفیت های حل مسئله ای خود را نشان می دهد (دیزریلا و نزو، 2001). دیزریلا و نزو (2001) دو عامل جهت الگوی مثبت نسبت به مسئله[14] (PPO) و جهت گیری منفی نسبت به مسئله[15] (NPO) را معرفی کردند. دو عامل مذکور بخشی از مدل پنج عاملی حل مسئله اجتماعی دیزریلا و نزو (1990) محسوب می شود که ممکن است تمایلات افراد برای دیگر شدن در حل مسئله موثر را افزایش یا کاهش دهد. اما سه عامل باقی مانده همگی بر سبک های حل مسئله اشاره دارند، که از حل منطقی مسئله[16] (RPS)، سبک بی دقتی/ تکانش[17] (ICS) و سبک اجتنابی[18] (AS) تشکیل شده است. سبک های حل مسئله فعالیت های شناختی و رفتاری آشکاری هستند که به خیال پیدا کردن راه حل برای یک مسئله ویژه می باشند، به عبارت دیگر، سبک حل مسئله، یک الگوی ویژه از کنش ها و افکار است و در افرادی که برای حل مسئله معین تلاش می کنند، دیده می شود (دیزریلا، نزومیلاو- الیوز، 2002، به نقل از صالحی و همکاران، در تبیین ساختار عامل معنایی سنجش حل مسئله اجتماعی فرم کوتاه تجدید نظر شده) مهدید صالحی، شیرین کرشی، مژگان پاه منصور، 1388) صادق تقی لو
[1] - Jaffee
[2] - Logan
[3] - Sui & Shek
[4] - Pesitive problem orientation
[5] - rational problem solviny
[6] - negative problem solviny
[7] - productive well-beiny
[8] - Felce & Perry
[9] - Wallander, Schmitt & Koot
[10] - Gilford
[11] - Mayden- Olivares
[12] - Problem orentation
[13] - Problem solving styles
[14] - Positve problem orientation (PPO)
[15] - negative problem orientation (NPO)
[16] - Rational problem solving (RPS)
[17] - impulsive carelessness style (ICS)
[18] - avoidance style (AS)
علوم پایه