مقدمه:
همه روزه شاهد درج عکس هایی از کودکان و نوجوانان در جراید رسمی کشور هستیم که بدون اطلاع والدین، خانه و کاشانه خود را ترک نموده و به دیگر سخن اقدام به فرار از خانه نموده اند و چشمان مضطراب خانواده ای را بی صبرانه در انتظار بازگشت خویش به دور انداخته اند البته این تنها بخش کوچکی از جامعه آشنا با مطبوعات را شامل شده که دسترسی به جراید را داشته و با درج آگهی در آن ملتسمانه مردم را در یافتن فرزند خویش به استمداد طلبیده اند در صورتیکه بسیاری از خانواده های بحران زده آشنایی چندانی با جراید نداشته تا بنابر دلایلی بالاخص در ترس از آبرواند درج آگهی در مطبوعات خودداری نموده اند. بعلاوه و هیچ آمار دقیقی از تعداد فراریان از منزل در ایران وجود ندارد.
همچنین مشخص نیست از میان فراریان نوجوان چه تعدادی دوباره پس از برخورد با مشکلات خود به منزل مراجعت می کنند؟ یا آنکه به وسیله نیروهای انتظامی دستگیر شده و به والدین تحویل می گردند؟ یا با در پیش گرفتن کاری شرافتمندانه مستقل از والدین خانواده به زندگی خود ادامه می دهند؟ و تعداد زیادی نیز پس از ارتکاب جرمی دستگیر شده و پس از تشکیل پرونده تحویل کانون اصلاح و تربیت گردیده تا اقدامات تعلیمی و تربیتی لازم در مورد آنان صورت گیرد.
به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران با توجه به وضعیت فرهنگی و اجتماعی ایران، پدیده دختران فراری انحراف اجتماعی است.
از مواردی که در جامعه ایران به شدت مورد نکوهش قرار گرفته جدایی دختر خانواده به صورت سرکشی و گریز از کانون خانواده است البته این قاعده در خصوص فرزندان ذکور نیز صادق هست از آنجا که جایگاه و موقعیت دختران دارای حساسیت و اهمیت بیشتری است بروز این پدیده موجب مشکلات بیشتری برای دختر فراری و خانواده او می شود به همین دلیل است که بسیاری از خانواده ها پس از بازگشت دختر به خانه، خواه به صورت دلخواه و آزادانه و خواه توسط مأموران زیربط حاضر به پذیرش او نمی شوند نکته قابل توجه این که تا زمانی که یک دختر تصمیم به فرار از خانه می گیرد و مبادرت به انجام این کار می کند این مسئله یک مسئله فردی تلقی می شود اما پس از فرار به علت ایجاد تماس و ارتباط با گروه های همسال و افراد مختلف در محیط های خارج از خانه (خیابان و پارک و ...) این ارتباط موجب تأثیر و تأثر میان این افراد می شود و موجب انتقال برخی باورها و هنجارهای درون گروهی و رفتارهای عموماً منحرف میان این افراد می شود، دیگر این مسئله به عنوان امری فردی تلقی نخواهد شد. بلکه به عنوان یک مسئله اجتماعی مورد توجه قرار می گیرد.
هر اجتماعی اگر بخواهد قوام و دوام داشته باشد و از زندگی سالم و صالحی برخوردار باشد باید خود را از بیماری مفاسد و انحراف برهاند بنابراین انحراف جنبه فردی و مشخصی ندارد بلکه دقیقاً یک بحث اجتماعی است
روند رو به افزایش فرار دختران از خانه بر نگرانی های خانواده ها افزوده است و تبعات منفی آن تأثیرهای بسیار سوء و نامطلوب بر محیط گرم خانواده می گذارد یا به سختی جبران می شود و یا هرگز قابل جبران نیست
ویرایش چهارم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی[1] (DSM-IV) پدیده فرار را جزء اختلالات رفتاری فرار داده و آن را تحت عنوان تیپ پرخاشگرانه نارس اجتماعی طبقه بندی کرده است
هدف از بررسی علل و انگیزه های فرار دختران از خانه این است که در آن به شناخت علل و انگیزه ها، راههای پیشگیری، توصیه هایی به خانواده ها و راههای ترمیم حیران خسارت وارده از نظر روحی و روانی پرداخته شود تا در نتیجه به کاهش بزهکاری و اعمال مجرمانه دختران و جلوگیری از ورود آنان به زندان منجر گردد.
بیان مسأله:
دختران فراری کسانی هستند که به دلایل مختلف و در اثر فشارهای ناشی از شرایط سخت زندگی، غالباً علیرغم میل باطنی اقدام به ترک خانه و کاشانه خود کرده و از کانون خانواده جدا می شوند و عموماً در شهری دیگر بدون داشتن مأمنی مناسب و خانه ای دائمی ساکن می شوند. این گروه دختران عموماً به دلایلی نظیر فقر، خشونت، محدودیت های غیرمنطقی، آزاردیدگی، رها شدن از سوی اطرافیان به خصوص خانواده و ....... روی به خیابان ها می آورند و اکثریت آن ها به تدریج مبدل به زنان خیابانی می شوند که راهی تاریک در پیش رو دارند دختران فراری غالباً برای زندگی و امرار معاش به کارهای ناپسند و نامشروع روی می آورند به عبارت دیگر، دختر فراری به دختران نوجوان و جوانی اطلاق می شود که به دلیل شرایط نامساعد زندگی در خانواده و در اثر فشارهای روحی، روانی و عاطفی و بعضاً دختران شهرستانی به دلیل عدم وجود اوقات فراغت و تفریحات سالم و فریب ظواهر شهرها به امید تشکیل یک زندگی بهتر از محل زندگی و خانواده خود فرار کرده و به شهرهای بزرگ پناه می آورند
فرار دختران از کانون خانواده و گسیل شدن آنها به سوی خیابان های بی انتها و غوطه ور شدن آنها در حوادث و وقایع اجتناب ناپذیر، نوع حادی از انحرافات و شکستن ارزشها و هنجارهای مورد پذیرش جامعه محسوب می شود این پدیده از یک سو خود محلول حوادث و مسائل مختلفی است و از سوی دیگر، خود زمینه ساز بروز مشکلات و معضلات اجتماعی دیگر.
[1]
علوم انسانی