توضیحات: فصل دوم مقاله کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو مقاله
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
2-5-1. درمان شناختی-رفتاری(C.B.T)
شناخت درمانی بر اساس پژوهشهای اولیه آیرون تـی. بک بـر روی آسیبشناسی روانی با درمـان افـسردگی پدید آمد. بک ابتدا در زمینه روانکاوی آموزش و بعد سعی داشت نظریه فروید را درباره افسردگی ثابت کند فروید فرض کرد که افسردگی «خشم بازگشت خورده به طرف خویش» است. بک با آزمایش افکار و رؤیاهای بـیماران افـسرده، نه موضوع خشم بلکه موضوع شکست را به میان آورد. در مکتب شناختی مطالعات آزمایشگاهی و مشاهدات بالینی، سوگیری منفی پایدار را در پردازش شناختی در بیماران افسرده را مطرح نمودند (امانی، 1385).
پژوهشهای اولیه بک، همزمان با نظریهپردازی آلبرت آلیس در دهه 1970 بـود. آلیس نـیز بر روی باورها و افکار بیماران مطالعه و تحقیق میکرد(امانی، 1385). اساس نـظریهء الیس را مدل A-B-C تشکیل میدهد که در شناخت و تغییر شـخصیت بـه کار میرود. اصولا در این مدل، گفته میشود کـه رویدادهای فـعال کـننده (A) پیامدهای رفتاری و هیجانی دارند اما این پیامدها نه معلول رویدادهای فعال کـننده بلکه تا حدود زیادی معلول نظام اعتقادی(B) هستند که باعث به وجود آمدن پیامدهای رفتاری هیجانی(C) می شود. نقش اصلی مـشاور ایـن اسـت که با مباحثه(D) در مورد عقاید و باورهای غیر منطقی به طرق مختلف آنها را زیـر سؤال بـبرد (شارف، ترجمه فیروز بخت، 1381).
الیس و بک هر دو معتقدند که آدمی میتواند آگاهانه منطق و دلیل را بپذیرد و اذعـان میدارند که هدف ملاحظات درمان تغییر فرضیات اساسی بیمار است کـه بـه نـظام باورهای افراد در پردازش محرکهای پیرامونی توجه اساسی دارند. همچنین این دو دانشمند روش بحث و گفتگو را با بیماران برگزیده و از گوش دادن مـنفعل، پرهـیز و به فعال بودن درمانگر در جلسه درمان اعتقاد داشتند. علیرغم تفاوتهای مفهومی و سبک شناختی بـین درمـان عـقلانی-عاطفی آلیس و شناختدرمانی بک در نهایت این دو دیدگاه درمانی، اساس بسیاری از درمانهای شناختی-رفتاری را تشکیل میدهند (امانی، 1385).
از عوامل دیگر در پیـدایش درمان شناختی-رفتاری، فرمولبندی جورج کلی (1955) از سازههای شخصی است. اعتقاد اساسی کلی بر این اسـاس استوار است که هـر انـسان یک دانشمند است که در هر حال و همیشه در تلاش فهمیدن، درک کردن، فکر کردن تفسیر کردن، کنترل کردن و پیش بینی نمودن دنیای خود به منظور سازگاری مؤثر با آن میباشد. و بالاخره ریچارد لازاروس (1884) بـرای نقش شناخت در تغییر عاطفی و رفتاری اولویت خاصی را قائل شد. برخی دیگر از رفتارگرایان معاصر با مطالعات و تحقیقات تازهتر، رشد و پیشرفت شناختدرمانی را تحت تأثیر قرار داده اند. نظریه یادگیری اجتماعی آلبرت بندورا و مفاهیم انتظار و تقویت، کـارایی خـود، تعامل بین شخصی و محیط، سرمشقگیری و یادگیری مشاهدهای به انتقال رفتاردرمانی به قلمرو شناختی کمک کردند (امانی، 1385).
امروزه شرطیسازی نوین بر این اصیل استوار است که تداعی بین محرک-پاسخ (S-R) درون ساختارهای ذهنی یا حافظه صـورت مـیگیرد و از این طریق بر نقش شناختها در یادگیری اشاره میکند (امانی، 1382).
روان شناسی