توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
- همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
- توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
- پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
- رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
- منبع : دارد (به شیوه APA)
- نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
درجه تصویب، تایید و پذیرش و ارزشمندی است که شخص نسبت به خود یا خویشتن احساس میکند. این احساس ممکن است در مقایسه با دیگران باشد و یا مستقل از آنان باشد. میتوان نحوه شکل گیری عزت نفس را از طریق تفکر در مورد( خود ادراک شده) و ( خود ایده آل) مورد آزمایش قرار داد.خود ادراک شده همان خود پنداره است، یعنی یک دیدگاه عینی درباره مهارت ها، صفات و ویژگیهایی که در یک فرد وجود دارد یا فرد فاقد آنهاست.خود ایده آل عبارت است از تصوری که هر فرد دوست دارد از خود داشته باشد که لزوما پندارس پوچ و بیمعنی نیست بلکه یک تمایل صادقانه برای داشتن نگرشها و اسنادهای خاص است. زمانی که خود ادراک شده و خود ایده آل او این است که آدم مشهوری باشد ولی در واقع دوستان انگشت شماری دارد از عزت نفس پایین برخوردار خواهد بود( وجود و شکاف و فاصله بین خود ادراک شده و خود ایده آل عاملی است که مشکلات مربوط به عزت نفس را به وجود میآورد)(بیابانگرد،1372).
استور بر اساس مکتب روان پویایی ، فرمولی را برای عزت نفس تهیه نمود که این چنین است : نوزاد پس از تولد به طرز فزاینده ای از وابستگی و ناتوانی خود و نیاز به بزرگسالان آگاه می شود . اگر نوزاد در خانواده ای متولد شده باشد که آن خانواده پذیرنده ی وی باشد و مورد محبت ، نوازش و علاقه قرار گیرد به تدریج در طی رشد و تکامل خود احساس ارزشمندی می کند و والدین را به عنوان موضوعات خوب درونی می سازد . حال اگر این نوزاد در خانواده هایی به دنیا آمده باشد که مورد پذیرش ، لطف و نوازش قرار نگیرد از همان ابتدا دچار احساس فقدان ارزشمندی می گردد و این نقیصه در طی فرآیند رشد روانی به گونه های مختلف بر رفتار فرد تاثیر می گذارد که این موارد در بچه های بی سرپرست که والدینی ندادند بیشتر به چشم می خورد و در گروه کسانی قرار می گیرند که از ابتدای تولد مورد پذیرش، لطف و نوازش والدین قرار نگرفته اند.
1-6-2 تاریخچه عزت نفس
عزت نفس خواستگاهی گران پایه دارد. بیش از صد سال پیش، ویلیام جیمز، پدر روانشناسی نوین چنین فرمولی برای عزت نفس ارائه داده بود. عزت نفس = (آمال و انتظارات )+ ( موفقیت). مفهوم عزت نفس، نزدیک به هفتاد و پنج سال پس از آنچه که جیمز درباره آن بیان کرد به همان صورت و بدون تغییر باقی ماند. اما در دهه 1960 در علوم اجتماعی تغییر چشمگیری رخ داد. برای توضیح رفتار انسان، اختیار فردی مطرح شد و بتدریج تاثیر پذیرفتن از قوای بیرونی به صورت تبیینی از مد افتاده درآمد در عوض نیروهای بیرونی هدایت فرد از درون به صورت اصلی ترین تبیینی درآمد که روشن می ساخت که انسانها به چه دلیل آنگونه عمل می کنند. دیگر زمان مناسبی برای زنده کردن مفهوم عزت نفس فرارسیده بود و در سال 1967 استانلی کوپر اسمیت چنین مطرح ساخت که عزت نفس در تربیت فرزندان نقش تعیین کننده دارد(بیابانگرد، 1372).
William james
علوم انسانی