نمادگرايي باد چندين وجه دارد، به دليل انقلاب دروني اش، نماد بي ثباتي، ناپايداري و بي استحكامي است. باد نيرويي اوليه است كه متعلق به تيتانها است، و خشونت و كوري آنان از همين جا است.
از سويي ديگر، باد مترادف با نفخه است و در نتيجه مترادف است با روح و جوهر روحي از مبدأيي الهي. از اينجا است كه زبور، همچون قرآن، باد را پيك الهي و همسنگ فرشتگان مي داند. حتي باد اسم خود را به جبرئيل، روح المين (روح القدس)، مي دهد. روح خداوند بر آبهاي اوليه مي چرخد، و براي حواريون لهيب آتش روح القدس را مي آورد. در نمادگرايي هندو، باد، دايو، همان نفخه ي كيهاني و كلمه الله است، او شهنشاه اقليم كوچك واسط ميان زمين و آسمان، يا فلكي است كه طبق اصطلاح شناسي چيني با نفخه يا /// پر شده است. وايو رسوخ مي كند، در هم مي شكند و تزكيه مي كند. وايو مرتبط با جهات آن فلك است، و از سوي ديگر، به طور كلي بادها را نشان مي دهد. يعني دربرگيرنده ي چهار باد يونان و روم باستان، بادهاي قرون وسطايي، برج باد آتن كه هشت صورت داشت، و گلهاي سرخ باد هشت نقطه و دوازده نقطه و سي و شش نقطه.