قسمتی از متن:
توجه به دانش به عنوان یک عامل مهم در اقتصاد به سالهای قبل از دهه 1990 بر می گردد. به عنوان مثال می توان به آثار اشخاص ذیل اشاره کرد:
جان استوارت میل (1848)، بررسی ارتباط بین تحقیق و رشد ثروت (هوشمندی و آذری، 1385).
آلفرد مارشال (1890)، تاکید بر نقش دانش به عنوان قوی ترین موتور تولید (کاشانی، 1389).
جوزف شومپیتر (1934)، تاکید بر نقش دانش در ابداع، نوآوری و پویایی اقتصاد و معرفی آن به عنوان اساس کارآفرینی و تحول اقتصاد (ناظمان و دیگران، 1389).
فریتز مک لاپ (1962)، نقش دانش در شکل دهی مبنایی برای تولید اقتصادی و استفاده از واژه تولید دانش (کاشانی، 1389).
گاری بکر (1964)، تحلیل اهمیت آموزش و تحقیق در رشد سرمایه انسانی و بهبود کارایی اقتصادی (ناظمان و دیگران، 1389).
رابرت ای. لین (1966)، اشاره به رشد جنبه اجتماعی دانش های علمی و استفاده از واژه جامعه دانشمند (کاشانی، 1389).
پیتر دراکر (1969)، قرار دادن دانش در مرکز جامعه و مبنای اقتصاد و فعالیت اجتماعی و استفاده از واژه جامعه دانش (کاشانی، 1389).
آدام اسمیت (1976)، توجه به نقش عمومی علم و آموزش در پیشرفت فرهنگی و اجتماعی و نقش تخصصی آن در تقسیم کار و بهره وری (ناظمان و دیگران، 1389).
سرعت روزافزون پیشرفت علمی و فناورانه، به انباشت دانش فناورانه و علمی منجر می شود.
رقابت جهانی روزافزون که کاهش هزینه ها را به همراه دارد.
تغییر تقاضا در کنار افزایش درآمدها و تغییر سلیقه های شهروندان که برآوردن تقاضای آنها دانش بیشتری را می طلبد.
فهرست مطالب
- مقدمه
- نقش دانش در اقتصاد
- تعریف اقتصاد دانش
- تغییر اقتصاد سنتی و تبدیل آن به اقتصاد دانش
- ویژگی های اقتصاد دانش
- زیر بناها و االزامات اقتصاد دانش
- نقشه های اقتصاد دانش و رتبه بندی کشورهای مختلف
- ده كشور برتر در اقتصاد دانشي
- جايگاه كشورها از نظر برخورداري از اقتصاد دانشي