جذب فارغ التحصیلان دانشگاهها و مراكز آموزش عالی كشور در بازار كار منوط به داشتن توانائیها و ویژگیهایی است كه بخشی از آنهــا می بایست در طول دوران تحصیل در دانشگاه ایجاد گردد. به نظر می رسد عدم تناسب بین فرایندها و مواد آموزشی رشته های تحصیلی موجود در دانشگاهها با مهارتها و توانائیهای مورد نیاز بازار كار، مهمترین عامل موفق نبـــودن فارغ التحصیلان در كاریابی و اشتغال است. علاوه بر این مورد، برخی از عوامل بیــــرونی كه خارج از حوزه فعالیت و كنترل نظام آموزش عالی است نیز بر اشتغــــال فارغ التحصیلان تاثیر بسزایی دارند. در این مقاله چالشها و فرصتهای نظام آموزش عالی در تامین نیازهای مهارتی نیروی انسانی مورد نیاز بازار كار از دو بعد عوامــــل بیرونی و درونی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.
عوامل درونی، فرایندها و راهبردهایی هستند كه در نظام آموزش عالی به كــــار گرفته می شوند و به طور مستقیم یا غیرمستقیم با مقوله اشتغال و كاریابی فارغ التحصیلان ارتباط دارند. مهمترین این عوامل عبارتند از:
1 - عدم تناسب بین ظرفیت فعلی پذیرش دانشجو در دانشگاه و نیازهای آتی بازار كار
2-عدم تناسب بین محتوای آموزش با مهارتهای شغلی