نشست جناب" عباد ربیعی " در معیت سرپرست جدید آموزش و پرورش باجمعی از تشکل های همسو مانند انجمن اسلامی معلمان یا مجمع فرهنگیان ایران اسلامی تداعی کننده همان محفلی بود که" نوبخت " در استانه تدوین برنامه ششم توسعه با برخی از اعضای تشکل های به اصطلاح صنفی با هدف فریب افکار فرهنگیان ترتیب داده بودند.
نشستی که جز وعده های پوچ و بی حاصل ،ارمغانی برای عائله آموزش و پرورش بدنبال نداشت.
نمی دانم چه حکمتی است ،مردم ایران بر سبیل دلالت ،با دیدن نوبخت به یاد درس نوستالژیک دوران کودکی خود در دبستان می افتند که چگونه چوپانی با دروغ هایش ، اعتماد را از عامه مردمان دیارش ربوده ، سرانجام رمه را به چنگ گرگ طماع سپرد!
لایحه پیشنهادی دولت در برنامه ششم توسعه ،جز برون سپاری مدارس دولتی ،حتی یک پیشنهاد یک سطری هم برای فرهنگیان به یادگار نداشت.
آنچه در آن ایام در قبال ستاندن نقد آرا به حساب روحانی ، نصیب معلمان شد همان وعده های نسیه ،دروغ و صدمن یک غازی بود که فردای پیروزی،تماما حاشا شده ،بر باد فنا رفت.
نوبخت و نجفی کار خود را کرده بودند ،پروژه فریب جواب داده بود، شعار "تکرار دوباره با روحانی "کار خودرا کرده بود.
اما اکنون ، شش سال است که معلمان به امید به بار نشستن نظام رتبه بندی روز شماری می کنند.
می دوند اما به گردش هم نمی رسند ،دستشان کوتاه است و خرما بر نخیل!
کشتی طوفان زده آموزش و پرورش با بدهی 14 هزار میلیاردی به معلمان ،حتی در پرداخت حقوق ماهیانه و مطالبات اجتناب ناپذیر خود ،نیز درجا زده است.
اما در همان سال به وزارت فخمیه نفت تنها با پرسنلی کمتر از یک چهارم آموزش و پرورش به لب ترکردنی، بیش از 12هزار و 880 میلیارد تومان برای هزینه های پرسنلی پرداخت می شود .
مطالب مرتبط: چرا "بطحایی" هم "فانی" شد؟!
جناب نوبخت ! هنوز عکس یادگاری جنابعالی با برخی از بازنشستگان ذوق زده عضو کانون های به اصطلاح صنفی معلمان که شما را باور کرده بودند در آرشیو سازمان مدیریت جا خوش کرده است. بیمه تکمیلی ، ترمیم حقوق بازنشستگان ، بازگشت کرامت به خانواده فرهنگیان از جمله حرف های قشنگی بود که فقط روی تلکس خبرگزاری ها ماند و هرگز عملیاتی نشد.
ایکاش جامعه بزرگ فرهنگی از تمثیل ماندگار و عبرت آمیز " کلیله و دمنه" درس گرفته ، اعتماد خود را دگر باره ،به حساب آزمون پس داده ها ،هزینه نکند!
"من جرب المجرب حلت به الندامه" بایدمراقب بود تا دگر باره انگشت ندامت بر دندان حسرت گزیده نشود.
حسینی مردی نیست که بتواند بعداز بطحایی سکاندار مناسبی برای هدایت آموزش و پرورش باشد.
دولت هرچه را در چنته داشته، روکرده است پس حسینی شق القمر نخواهد الا ماموریت دیگری که اتفاقا شاید به خوبی از عهده آن برآید! بله ریکاوری دوباره آموزش و پرورش برای انتخابات آینده !
نیازی به کاوش نیست با اندک تاملی در سوابق او،این دم بیرون زده خروس پیداست.
چگونه می توان از یک فعال سیاسی تمام عیار یا وابسته به تمام معنای حزبی، انتظار داشت از استقلال آموزش و پرورش دفاع کند؟ جدی گرفتن این شوخی اوج بلاهت است.
عباد ربیعی بهتر است تا دیرنشده ،دست از سر معلمان برداشته ،جواد حسینی را به عنوان رییس ستاد انتخابات مردمی دولت بنفش به تدارک کار مجلس آینده سرگرم کند.
آموزش و پرورش کار دل است نه کار گل!
هرکه بین زبان و دلش وحدت و وفاقی نباشد شایسته برای راهبری در حوزه تعلیم و تربیت نیست.
عوام فریبی است اگر افراد بار یافته به این ملاقات نمایشی را نماینده جامعه بزرگ فرهنگیانی تلقی کنید که از دولت ناکارامد روحانی جز ملال وتنگی معیشت ، دستاوردی شامل حال آنها نشده است.