خبرنگار اجتماعی ، فراز حسینی مشاور مدارس در یادداشتی که در اختیار قرار داد، به تبعات حضور مشاوران غیرمتخصص در مدارس پرداخته است.
او در بخشی از این یادداشته گفته است: "در زمینه مشاوره برای هدایت تحصیلی، شرایط حساستر است. موارد متعددی از مشاورههای ناکارآمد دیده میشود که سال بعد، دانشآموزان را با دردسرهای تغییر رشته درگیر کرده و یا با بیانگیزگی به ادامه تحصیل وامیدارد. از سوی دیگر، این افراد به دلیل عدم آشنایی کافی با علم روانشناسی و ظرافتهای مشاورهای، دیدگاه تک بعدی حاکم بر مدارس را که همانا نمرهمحوری است، تشدید کرده و به دوقطبیِ غیرمنصفانه «زرنگ ـ تنبل» دامن میزنند."
مشروح این یادداشت را در ادامه میخوانید:
اکنون آنها را میتوان در بسیاری از مدارس یا مؤسسات آموزشی دید. افراد جوانی که تحت عنوان مشاور تحصیلی مشغول ارائه خدمت به دانشآموزان و خانوادههایشان هستند بعضی از مدارس اختیارات بالایی به آنها دادهاند تا جایی که در برنامههای آموزشی رسمی و تکمیلی مدرسه دخل و تصرف میکنند فراتر از این، در بسیاری از موسسات آموزشی حتی مشاوره فردی هم ارائه میدهند ما در اینجا قصد واکاوی همه جانبه این مسئله را نداریم، بلکه میخواهیم با نگاهی دقیقتر، صلاحیت تخصصی و حرفهای این نیروها را مورد بررسی قرار دهیم.
مشاوره در هر حوزهای که باشد، خانوادگی، شغلی یا تحصیلی امری است خطیر که نیازمند تحصیلات مرتبط و گذراندن دورههای ویژه است. مشاهدات میدانی نشان میدهد که اکثر این نیروها دانشجو بوده و به دلایلی همچون حقالزحمه پایینتر، آشنایی با مدیر یا عوامل مدرسه، کسب رتبه خوب در کنکور و ... جذب کار شدهاند. واقعیت این است که بسیاری از آنها بدون داشتن دانش و مهارت کافی، در یک حوزه تخصصی وارد شدهاند.
تخصص در زمینه مشاوره تحصیلی یعنی داشتن آگاهی و اطلاعات از روشهای یادگیری انسان، آشنایی با نظریاتی که در این باره وجود دارد و توان به کارگیری این دانش غنی در جلسات مشاوره، کشف استعدادهای دانشآموزان، هدایت تحصیلی، آموزش مهارتهای مطالعه و یادگیری، کمک به بهبود مشکل افتتحصیلی، کاهش استرس و اضطراب امتحانات، ارائه راهکارهایی برای کاهش مشکلات روحی ـ روانیِ مخل در یادگیری و هموار کردن مسیر دانشآموزان برای موفقیت در تحصیل، همچنین توانایی به کارگیری پرسشنامهها و آزمونهای مشاورهای در صورت لزوم.
مجهز نبودن این نیروها به دانش و مهارت کافی، نه تنها اهداف مورد انتظار را به درستی تأمین نمیکند، بلکه میتواند آسیبزا هم باشد. یکی از والدین نقل میکرد که به او گفتهاند "متأسفانه فرزند شما درونگراست، اما نمیتوانید در این مورد کاری کنید و باید با آن کنار بیایید" در حالی که درونگرا بودن به هیچوجه جای تأسف ندارد در مواردی هم دیده شده که برای واداشتن دانشآموزان به درس خواندن از روشهایی استفاده کردهاند که در دنیای مشاوره هیچ جای توجیهی ندارد. گاهی نیز خانوادهها تحت تأثیر عنوان مشاور که به این افراد داده شده، مسائل خصوصی زندگی خود را به امید دریافت کمک، با آنها در میان میگذارند که نتیجه، ناگفته پیداست.
در زمینه مشاوره برای هدایت تحصیلی، شرایط حساستر است. موارد متعددی از مشاورههای ناکارآمد دیده میشود که سال بعد، دانشآموزان را با دردسرهای تغییر رشته درگیر کرده و یا با بیانگیزگی به ادامه تحصیل وامیدارد. از سوی دیگر، این افراد به دلیل عدم آشنایی کافی با علم روانشناسی و ظرافتهای مشاورهای، دیدگاه تک بعدی حاکم بر مدارس را که همانا نمرهمحوری است، تشدید کرده و به دوقطبیِ غیرمنصفانه «زرنگ ـ تنبل» دامن میزنند.
میتوان نمونههای پرشماری از دانشآموزان آسیبدیده از این برچسبها را در مدارس مشاهده کرد. وظیفه نظام آموزشی دور شدن از این دیدگاه و ترویج رویکرد همه جانبهنگر نسبت به دانشآموزان است و آنچه به این امر کمک خواهد کرد، به کارگیری نیروهای مجرب و متخصص در پست حساس مشاوره خواهد بود و بدون شک، سپردن این مسئولیت به کسانی که بر تنور سوزان «نمره محوری» میدمند، تحقق هدف یادشده را پیچیدهتر و دشوارتر خواهد کرد.
هنر مشاوره اگرچه در بسیاری از موارد میتواند تسهیلکننده مسیر موفقیت و پیشرفت باشد، اما میتواند به عنوان یک مانع نیز عمل کند. آنجا که فرد طرف مشورت، نه بر اساس اصول علمی بلکه بر اساس نظام فکری و گاهی سلیقه شخصی یا اهداف اقتصادی یک مؤسسه، ارائه خدمت میکند. در این بین، نقش مدیر مدرسه یا مؤسسه بسیار تعیین کننده است زیرا اوست که تصمیم نهایی را در مورد جذب و به کارگیری نیروها اتخاذ میکند و چنانچه دیدگاه سهلانگارانهای نسبت به مشاوره داشته باشد، ممکن است به دلایلی که در ابتدای نوشته ذکر شد، کار را به افراد فاقد صلاحیت بسپارد.
شاید ناگوار باشد، اما واقعیت این است که تعدادی از مدیران، چنین دیدگاهی دارند. رگههایی از تسلط این نگرش را در کنشهای برخی از آنها میتوان مشاهده کرد. مدیرانی که از اختصاص دادن اتاقی به مشاور مدرسه مضایقه میکنند یا مشاور را به انجام کارهای خارج از مسئولیتش میگمارند، چون معتقدند او کار خاصی ندارد، بعید نیست که نیروهایی غیرمتخصص را روی صندلی مشاوره بنشانند، چون برخی از آنها بر این باورند که مشاوره چندان کار پیچیدهای هم نیست! هرچند، نخستین قربانیان اینگونه تصمیمها دانشآموزان و در درجه بعدی خانوادههای آنها هستند، اما در درازمدت کل سیستم آموزشی ـ تربیتی مدرسه دچار مشکل خواهد شد زیرا ناکارآمدی چیزی نیست که بتوان آن را در درازمدت، زیر پوشش اعداد و ارقام کارنامهای پنهان کرد و سرانجام آسیبهای خود را به صورتهای گوناگون نشان خواهد داد.
مسئولان آموزش و پرورش و به ویژه کارشناسیهای مشاوره میتوانند ضمن برگزاری دورههایی برای مدیران، جهت تبیین اهمیت و ضرورت مشاوره و صلاحیت مشاور، نظارت بیشتری بر جذب نیرو در مدارس داشته باشند. مهم است که بدانیم مشاور یک عنوان علمی ـ تخصصی است که به هیچوجه نباید به فردی که صلاحیت آن را ندارد اطلاق شود. بعضی از مدارس در این مورد هوشیارانه عمل کردهاند و برای این نیروها از عنوان پشتیبان تحصیلی استفاده میکنند که کار سنجیدهای است.
در خاتمه بحث یادآوری میکنیم؛ مشاور مدرسه فردی است با تحصیلات دانشگاهی مرتبط که پس از تایید صلاحیت توسط کارشناسی مربوطه در ادارات آموزش و پرورش و قبولی در مصاحبه تخصصی، موفق به احراز پست مشاوره در مدرسه میشود. گذشته از این و در صورت نیاز، مدارس یا موسسات، باید فردی را که دارای صلاحیت حرفهای کافی باشد به کار گیرند قوانین در این مورد تکلیف را روشن کردهاند. برای استفاده از نیروهای جوان و پرانرژی و علاقهمند نیز پیشنهاد میشود که مانند بعضی از مدارس، آنها زیر نظر یک مشاور متخصص و حرفهای و تحت عنوان پشتیبان و با وظایف معین به کار گرفته شوند فراموش نکنیم، کلید اتاق مشاوره را نمیتوان به دست هر کسی سپرد.
پایان/