بشر، حرفزدن را با لال بازي شروع كرد!
2-1- احتمال اينكه زماني زباني واحد و مشترك ميان آدميان بوده است وجود ندارد. از زبان مردم دوران پارينه سنگي هيچ آگاهي نداريم. حتي نميدانيم كه آيا مردم آن دوران، آزادانه با زبان، بيان مقصود ميكردهاند يا نه؟ از نقاشيهاي مردم پارينه سنگي بر ما آشكار شده كه اين مردم سخت به شكلها و حركات توجه داشتند و چنين پنداشتهاند كه ايشان بيشتر با حركات دست و صورت و ديگر اندامهاي آنچه ميخواستند بيان ميكردهاند. شايد كلماتي كه مردم كهن به كار ميبردهاند بيشتر فرياد هراس و شهوت و هيجان و نام و چيزهاي محسوس بوده و در بسياري از مواد شايد اين صداها تقليدي بوده از صداي آن چيزها يا صداهايي كه به آن چيزها بستگي داده شده بود. سرآرتور اوانس (Sir Arthur Evans) ميگويد كه زبان علامتي در آمريكا زودتر از سخن گفتن پديد آمده است. از آنرو كه زبان علامتي در ميان همهي سرخ پوستان آمريكاي شمالي يكسان و زبان آوايي گوناگون است. نخستين زبانها شايد مجموعهاي بودند از كلمات شگفتي و هراسانگيز و شهوي و هيجاني و نام چيزها. شايد نامهاي واحد را بافشارها و قطع و وصلهاي صوتي براي رساندن مفهومهاي گوناگون ادا ميكردند. مثلاً مردم پارينه سنگي واژهاي براي «اسب» يا «خرس» داشتند. آن گاه با فشارها و ژستها ميرساندند كه «خرس» ميرود يا «خرس» را بايد شكار كرد يا «خرس مرده» يا «خرس اينجا بود» يا «خرس اين كار را كرد» و مانند اينها.