از ابتدا، امارت و تسلط و پيشروىهاى يعقوب بر قدرت و لياقت خود و سپاهيان او متکى بود و بدون اجازه و دستور خليفه انجام مىگرفت. عملکرد خلفاى عباسى نيز در سير زمان نشاندهندهٔ مخالفت و عدم اعتماد آنان به يعقوب است که هربار با قدرتيابى بيشتر يعقوب، رعب و وحشت خلفا نيز افزون مىگشت و در صدد برمىآمدند تا با اعطاء امتيازات و بهاء دادن به خواستههاى يعقوب از پيشروىهاى بعدى او ممانعت کنند. اولين بار، خليفه معتز، براى سرکوبى و دفع خوارج از يعقوب کمک گرفت و سپس با دادن حکومت کرمان به او و همزمان به علىبن حسين در صدد دفع يکى از دو تن مدعيان شجاع و گستاخ و نافرمان برآمد.
يعقوب نيز بارها هدايائى نزد خلفا فرستاد؛ البته مسلم است قصد او اظهار اطاعت نبوده بلکه مىخواسته قدرت خود را به آنان بنماياند و به حق اين بيم در معتز و پس از او در معتمد ايجاد شده بود. زمانى که معتمد از لشکرکشى يعقوب به فارس، در سال ۲۵۷ هـ.ق که با اظهار اطاعت محمدبن واصل همراه گرديد، خشمگين شد يعقوب با فرستادن هدايائى که از پيروزى بر رتبيل بهدست آورده بود، او را راضى و در حقيقت بيمناک کرد. معتمد فرمان حکومت بلخ، طخارستان، سند و سيستان را بهوسيله برادر خود، موفق، براى او فرستاد، تا او را از پيشروى و نزديک شدن به مقر حکومت دور کرده در شرق سرش را گرم کند. متعاقباً يعقوب از رفتن به فارس منصرف شد.