سایت کاریابی جویا کار

برای عضویت در کانال فرهنگیان در تلگرام کلیک کنید

داستانی واقعی از جنگ معلمان دلسوخته با "سرطان دانش‌آموزان"

دسته بندي: اخبار / اخبار فرهنگیان
24 شهریور

خبرنگار اجتماعی ؛ اگر می‌گویند شغل او با تمام مشاغل دولتی متفاوت است، اگر می‌گویند با روح و روان کودکان سروکار دارد، به دلیل اهمیت شغل معلم است، همانی که سرش را می‌تراشد تا با دانش‌آموز سرطانی‌اش همدردی کند، همانی که خودش را سپر دانش‌آموزانش در برابر شعله‌های آتش می‌کند تا او بسوزد اما شاگردانش آسیبی نبینند ...

کم نیست جلوه‌های ایثار و انسانیتی که معلمان در کلاس‌های درس رقم می‌زنند، همان‌هایی که اگر به وضعیت معیشت یا ده‌ها وعده بی‌سرانجام مسئولان گلایه دارند اما تمام این‌ها بر روابط انسانی آنها و شاگردان تأثیری نداشته است و با وجود گلایه و دلخوری از بالادستی‌ها همچنان قلبش برای شاگردانش می‌تپد و جلوه‌های زیبایی از انسانیت را رقم می‌زند.

در این گزارش به روایت ایثارگونه چند معلم پرداختیم که اینبار صحنه کلاس درس در اختیار آنهاست تا جلوه‌های زیبایی از انسانیت را رقم بزنند، روندی که این روزها در گیرودار مشکلات زندگی شاید کمرنگ شده باشد اما این موضوع ذات شغل معلمی است و به فراخور زمان و موقعیت، هر معلمی می‌تواند در برابر مشکلات دانش‌آموزش صحنه‌های زیبایی از ایثار را رقم بزند. 

روایت این گزارش، ماجرای فداکاری معلمانی است که در کنار حمایت از شاگردانشان، حیطه فعالیت‌های نوع‌دوستانه خود را گسترش داده و حالا با حضور در بیمارستان بقایی دو اهواز به دانش‌آموزان بستری در بخش سرطان درس می‌دهند تا مبادا دست‌وپنجه نرم کردن با این بیماری آنها را از چرخه تحصیل بازبدارد. 

مهسا حاتمی، دختر جوانی که حالا فقط سومین سال معلمی را آن هم در دوره حساس ابتدایی تجربه می‌کند، به همراه سایر همکارانش راوی صحنه‌های زیبایی شده‌اند و با حضور در بیمارستان به کودکان سرطانی درس می‌دهند تا هم امید به زندگی را به آنها بازگردانند و هم روزهای خوش بازگشت به مدرسه را برایشان روایت کنند تا نکند دانش‌آموزی به خاطر بیماری سرطان و درگیر شدن با چرخه طولانی درمان، مجبور به ترک تحصیل شود.

او به همراه تعداد دیگری از معلمان به‌نام‌های اسما عنایتی، راضیه طاهری، فروغ ممبینی، مارال اژدری و غزال امیری هفته‌ای سه روز برای تدریس به دانش‌آموز مبتلا به سرطان به بیمارستان شهید بقایی 2 اهواز می‌روند.

جرقه این ماجرا  هم توسط یوسف نگراوی و سیمین مقدم  دانشجویان  معماری زده شد آن هم هنگامی که برای طرح دانشگاه خود کار معماری در بیمارستان انجام می‌دادند و  این ایده به ذهنشان رسید که برای بچه‌های سرطانی کاری انجام دهند.

مهسا حاتمی هم معلم جوانی است که در این کار خیر مشارکت می‌کند و امسال سومین سال تجربه تدریس آن هم در مناطق محروم و حاشیه‌ای شهر اهواز را تجربه می‌کند و در کنار آن هفته‌ای سه روز برای تدریس به دانش‌آموزان سرطانی به بیمارستان شهید بقایی اهواز می‌رود.

طبق گفته‌های او دانش‌آموزان بسیاری در بخش سرطان بیمارستان بستری هستند و گاهی ممکن است دانش‌آموز به دلیل بیماری سرطان چند هفته یا حتی چند ماه در بیمارستان بستری باشد و همین باعث می‌شود خود به خود ترک تحصیل کند در صورتیکه ممکن است فرد تا چندین سال زندگی کند و ترک تحصیل آسیب‌های متعددی را برای آنها به همراه دارد.

اتاق درس در بیمارستان 

این معلم می‌گوید: من و تعدادی از همکارانم به بیمارستان می‌رویم و به خانواده دانش‌آموزانی که آنجا حضور دارند گفته‌ایم در مدرسه ثبت‌نام کنند و ما آنها را برای امتحانات آماده می‌کنیم؛ در بیمارستان اتاقی به نام اتاق درس داریم که دانش‌آموزان در آنجا حاضر می‌شوند و ما کار آموزش آنها را انجام می‌دهیم و بسیاری از آنها در امتحانات قبول می‌شوند، امسال دانش‌آموز کلاس اولی داشتیم که در امتحانات قبول شد و حتی دانش‌آموزان با من تماس می‌گیرند و می‌گویند " خانم دوباره چه زمانی  به بیمارستان می‌آیید تا درس بخوانیم؟"

سارا دانش‌آموزی بود که تومور بدخیمی در سرش داشت اما آنچه او را در این روزهای سخت امیدوار می‌کرد، درس خواندن بود، هر چند که او نتوانست با بیماری سرطان مبارزه کند و متأسفانه مدتی قبل فوت کرد اما علاقه او به درس خواندن یادگاری است که برای این تیم از معلمان باقی مانده است.

علاوه بر این معلمان قطعاً معلمان دیگر در کل کشور هستند که حاضرند برای تغییر روحیه دانش‌آموزان بیمار، آستین‌های همت را بالا بزنند.

مهسا حاتمی می‌گوید: مدرسه من در اهواز نیست و در شهر ملاثانی قرار دارد و بیمارستان دقیقاً در اهواز است،  وقتی از مدرسه تعطیل می‌شوم تا به بیمارستان برسم  1.5 ساعت در راه هستم اگرچه مسافت طولانی و خسته کننده است و باید هزینه‌های رفت و آمد را بپردازم اما آن قدر انرژی مثبت در کار کردن با این دانش‌آموزان وجود دارد که با عشق به آنجا می‌روم.

 این معلم که هم اکنون در دوره ابتدایی مشغول فعالیت است در بیمارستان به دانش‌آموزان پایه ششم تا یازدهم ریاضی درس می‌دهد  البته جرقه این اقدام خیر از سوی آقای یوسف نگراوی دانشجوی معماری زده شد آن هم هنگامی که برای طرح دانشگاه خود کار معماری در بیمارستان انجام می‌داد این ایده به ذهنش  رسید که برای بچه‌های سرطانی کاری انجام دهد و با کمک‌های خیریه، اتاقی را در بیمارستان آماده کرد و اطلاعیه‌ای داد تا افرادی که تمایل دارند همراهی کنند و خانم حاتمی با تعدادی از همکارانش تصمیم می‌گیرند در این اقدام مشارکت کنند بدون منفعت مالی برای آنها.

حالا این پنج معلم سه روز در هفته به بیمارستان می‌روند و اگر مدرسه در شیفت ظهر باشد صبح‌ها از ساعت 7 تا 12  به‌ بیمارستان رفته و بعد به مدرسه می‌روند و در بیمارستان 50 تا 60 دانش‌آموز منتظر آنها هستند.

این  معلم معتقد است که تأثیر آموزش‌ها بر وضعیت تحصیلی بچه‌ها بسیار مشهود است و همه آنها در امتحانات قبول شدند و نتایج مثبت بر روحیه آنها نیز ملموس است چراکه در بخش بیماران سرطانی بیمارستان، تمام دانش‌آموزان مشغول درس‌خواندن هستند و این یعنی امید.

آروین یکی از دانش‌آموزان بستری در بیمارستان است که توانسته در آزمون پایه هفتم مدارس تیزهوشان پذیرفته شود و حالا بارها از معلمش در بیمارستان می‌پرسد: "خانم یعنی من از مهرماه کنار دوستانم در مدرسه تحصیل خواهم کرد؟!"

البته باید این خبر خوش را هم مطرح کرد که آموزش و پرورش اهواز کد مدرسه به آنها داده و قرار است از ساعت 9 صبح تا 6 عصر در دو شیفت بیمارستان کار کنند و حالا منتظر مجوز وزارت بهداشت هستند تا با مساعدت آنها برای تکمیل این چرخه خیر و اعطای مجوز، مدرسه کوچکی در بیمارستان برای دانش‌آموزان داشته باشند. 

روایت آرمین از اتاق درس بیمارستان

آرمین موسوی هم دانش‌آموزی است که به دلیل درگیری با بیماری سرطان توسط این گروه از معلمان آموزش دیده است.

آرمین که امسال باید به پایه هشتم برود، به تسنیم می‌گوید: حدود 1.5 سال قبل دستم درد گرفت و هنگامی که به دکتر رفتم پس از بررسی متوجه شد یک توده بدخیم در دستم وجود دارد و باید 14 جلسه شیمی‌درمانی سنگین می‌شدم، دکتر هم گفت چون بدنت ضعیف می‌شود و ممکن است دچار عفونت شوی نباید به مدرسه بروی و در تمام این مدت نگرانی من بابت این بود که یک سال تحصیلی از همکلاسی‌هایم عقب می‌مانم.

او ادامه می‌دهد: جلسه سوم شیمی درمانی در بیمارستان شهید بقایی دو اهواز متوجه شدم اتاقی به نام درس در بیمارستان وجود دارد و در آنجا با آقای نگراوی آشنا شدم که به من گفت برای درس خواندن کمکت می‌کنم و به خانم مهسا حاتمی معرفی شدم که به من درس دادند، زمانی که شیمی درمانی می‌شدم به دلیل ضعف جسمی شدید نمی‌توانستم به اتاق درس بروم و خانم حاتمی بالای تختم می‌آمد و به من درس می‌داد ‌‌‌ و هنگامی که از بیمارستان مرخص می‌شدم برای ادامه درس دادن به خانه ما می‌آمدند در سایه این تلاش‌ها توانستم به سایر همکلاسی‌هایم برسم و هفته گذشته در امتحانات شرکت کردم و در تمام دروس قبول شده و امسال به پایه هشتم می‌روم.

پایان/

برای عضویت در کانال فرهنگیان در تلگرام کلیک کنید

منبع خبراخبار فرهنگیان - تسنیم
اشتراک گذاري در:تلگرام کلوب فيس نما لينکداين گوگل پلاس توئيتر فيس بوک
ارسال نظر
عکس خوانده نمی شود
دسته بندی ها
تبلیغات متنی