روانشناسی و علوم تربیتی
پایان نامه کارشناسی رشته روانشناسی عمومی، راهنمایی و مشاوره با عنوان رابطه خودکارآمدی با اضطراب استرس و افسردگی در دانشجویان دانشکدۀ روانشناسی و علوم تربیتی
مقدمه و بیان مسئله:
همه انسانها با مشکلات و موانعی روبرو میشوند. نوع برخورد انسانها با این موانع و مشکلات به ویژگیهای شخصیتی آنها باز میگردد. باورهای افراد، دنیای آنها را سازمان میدهد و به تجربیاتشان معنا میبخشد. اینکه چگونه این باورها میتوانند دنیای روانشناختی را در افراد ایجاد کند و آنها را در موقعیتهای مشابه به تفکر، احساس و عمل متفاوتی هدایت کند، موضوعی بسیار مهمی است ( غلامی، 1388).
خودکارآمدی عامل مهمی است که در نظام سازماندهی شایستگی انسان نقش ویژهای دارد. عملکرد افراد با سطح توانمندی و مهارت یکسان در یک فعالیت مشخص به میزان خودکارآمدی آنان بستگی دارد. عملکرد موثر در یک فعالیت علاوه بر داشتن مهارت، به باور در توانایی انجام آن فعالیت نیز نیاز دارد (عبداللهی، 1385).
مفهوم خودکارآمدی توسط آلفرد بندورا شکل گرفته است که یکی از جنبههای نظریۀ شناختی – اجتماعی اوست ( شوارتزر ، 1997 )به نقل از خوشنویسان و افروز، 1389). باورهای خودکارآمدی تعیین میکنند که اشخاص چه مقدار تلاش برای یک فعالیت نیاز دارند، چه مقدار پشتکار و استقامت در روبرو شدن با موانع باید داشته باشند و چگونه در روبرو شدن با موانع از خود انعطاف نشان دهند. باورهای خودکارآمدی روی الگوهای تفکر اشخاص و واکنشهای عاطفی آنان تاثیر میگذارد. در نتیجه این تاثیرات، باورهای خودکارآمدی تعیینکننده و پیشبینی کنندههای قوی سطح عملکرد هستند. بر پایه این دلایل بندورا معتقد است خودکارآمدی نقش تعیین کننده در الگوهای تفکر، رفتار و هیجان افراد دارند، باورهای خودکارآمدی تعیین میکنند که افراد چگونه احساس میکنند، میاندیشند و خودشان را برمیانگیزانند و رفتار میکنند (پاجاریز ، 1995 به نقل از ناجینیا، 1390).
مطابق با الگوی شناختی – اجتماعی بندورا خودکارآمدی نقش محوری در خودگردانی حالات هیجانی دارد. باور به ناتوانی در اثرگذاری بر وقایع و شرایطی که بهطور معنادار بر زندگی افراد تاثیر دارند، احساس پوجی، بیهودگی، غمگینی، و آسیبپذیری نسبت به رویدادهای فشارآور را برمیانگیزاند. هنگامی که افراد خود را در به دست آوردن پیامدهای با ارزش ناتوان میبینند، افسرده می شوند( موریس، 2002، به نقل از طهماسیان، و اناری، 1388).
همپنین احساس خودکارآمدی پایین با سطح بالای اضطراب، روانرنجورخویی، و نشانههای افسردگی ارتباط دارد ( موریس، 2002، به نقل از نادری، حیدری و مشعلپور، 1389). پژوهشها نشان دادهاند افراد با سطح پایین خودکارآمدی در مقایسه با افرادی با سطح خودکارآمدی بالا بیشتر دچار افسردگی و اختلالات اضطرابی میشوند ( بندورا و همکاران، 1999 به نقل از نادری و همکاران، 1389).
پژوهشهایی بسیاری ( اسکات ، 2002؛ مدینا ، 2001؛ مککی و همکاران، 1998) نشان دادهاند افرادی که خود را موفق، موثر و توانا درک میکنند، بهتر از عهدۀ چالش در فعالیتهای دشوار بر میآیند و بالعکس آنهایی که خود را شکست خورده و ناموثر تصور میکنند به آسانی مغلوب فعالیتها و موقعیتهای دشوار میگردند ( به نقل از طهماسیان و اناری، 1390). افراد با خودکارآمدی قوی، اسقامت و پشتکاری بیشتری داشته و کمتر مضطرب و افسردهاند. آنان بیشتر موفق بوده و کمتر مستعد آسبهای اجتماعی روانی همچون اعتیاد یا اختلالات نوروتیک هستند ( فار و لوکستون ، 2003 به نقل از طهماسیان و اناری، 1390). افرادی که باور دارند میتوانند تهدیدات بالقوه را کنترل نمایند از کسانی که باور به توانایی در ادارۀ تهدیدات بالقوه ندارند برانگیختگی و اضطراب کمتری را تجربه میکنند ( پاستورلی و همکاران، 2006 به نقل از نادری و همکاران، 1389).
در این راستا خودکارآمدی در دانشجویان نیز از اهمیت ویژهای برخورداراست. دانشجویان با ورود به دانشگاه با چالشها و مشکلاتی روبرو میشوند که ناتوانی در رویارویی و مقابله درست با این چالشها، آنان را مستعد افسردگی، اضطراب و استرس میکند. دانشجویانی که سطح خودکارآمدی بالایی داشته باشند با موانع بالقوه پیشرو بهتر و موفقتر عمل خواهند کرد ( عبداللهی، 1388). این پژوهش در نظر دارد رابطۀ اضطراب، استرس و افسردگی را با خودکارآمدی بررسی کند.
چکیده:
خودکارآمدی بعنوان جزء اساسی نظریه شناختی ـ اجتماعی نقش قابل توجهی در مواجهه با موانع و گرفتاریها و ناکامیها دارد و سهم عمدهای از پژوهش ها را بویژه در حوزه اضطراب، استرس و افسردگی به خود اختصاص داده است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطۀ خودکارآمدی با اضطراب، استرس و افسردگی است.
جامعۀ آماری شامل کلیۀ دانشجویان دختر و پسر دانشگاه آزاد اسلامی تهران واحد تهران جنوب دانشکدۀ روانشناسی و علوم تربیتی در سال تحصیلی 94-93 و نمونه شامل 100 نفر از دانشجویان است.
دادههای پژوهش با استفاده از مقیاسهای خودکارآمدی شرر و مادوکس (1982) و اضطراب،استرس و افسردگی لویباند و لویباند (1995) گردآوری و با روشهای آماری ضریب هبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره همزمان تحلیل شدند.نتایج نشان داد بین خودکارآمدی با اضطراب، استرس و افسردگی رابطۀ منفی معناداری وجود دارد.در میان متغیرهای پژوهش تنها افسردگی پیشبینی کنندۀ خودکارآمدی است.
کلمات کلیدی:
خودکارآمدی اضطراب استرس افسردگی
فهرست:
چکیده
فصل اول: کلیات پژوهش
مقدمه و بیان مسئله
اهمیت و ضرورت پژوهش
اهداف پژوهش
فرضیه های پژوهش
سوالات پژوهش
تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها
فصل دوم: چهارچوب نظری و پیشینه پژوهش
مقدمه
تاریخچه اضطراب
تعاریف و نظریه های اضطراب
تاریخچه استرس
منابع استرس
تاریخچه افسردگی
تعاریف و نظریه های افسردگی
افسردگی از دیدگاه روان پویایی
افسردگی از دیدگاه رفتارگرایان
افسردگی از دیدگاه شناختی
افسردگی از دیدگاه اجتماعی
نظریه ملانی کلاین نظریه کامرون نظریه ادوارد بیبرنیک
انواع اضطراب
اضطراب موقعیتی
اضطراب خصیصه ای
انواع افسردگی
ملاک های تشخیص اضطراب DSM-IV 39
ملاک های تشخیص اضطراب ناشی از اختلال طبی عمومی
ملاک های تشخیص اضطراب ناشی از مواد
ملاک های تشخیص اضطراب منتشر
ملاک های تشخیص دوره افسردگی عمده DSM-IV 42 درمان اضطراب
درمان دارویی اضطراب
بنزودیازپین ها فعالیت فارماکولوژیک
داروهای بولکه کننده بتا- آدرنرژیک
روش های خود میزانی کاهش اضطراب
آرام سازی
بیوفیدبک
انواع درمان های اختلالات افسردگی
درمان افسردگی پسیکوژی
درمان های فیزیکی و زیست شناسی
شیمی درمانی
درمان افسردگی نوروزی
درمان دارویی افسردگی بر اساس نظریه زیست شناسی
الکترو شوک درمانی
درمان افسردگی بر اساس نظریه روان پویایی
درمان افسردگی بر اساس نظریه یادگیری
انواع درمان های افسردگی
مفهوم خودکارامدی
ابعاد خودکارامدی
منابع خودکارامدی
مراحل تحول خودکارامدی
خودکارامدی تحصیلی
ویژگی های افراد دارای خودکارامدی بالا و پایین از نظر بندورا
پیشینه پژوهش
فصل سوم: روش پژوهش
مقدمه
روش پژوهش
جامعه آماری
نمونه و روش نمونه گیری
متغیرهای پژوهش
ابزار پژوهش
شیوه اجرای پژوهش
روش های تجزیه و تحلیل آماری
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده های پژوهش
یافته های پژوهش
یافتههای توصیفی
یافته های استنباطی
فصل پنجم: بحث و نتیجهگیری
بحث و نتیجه گیری
منابع
پیوست