روانشناسی و علوم تربیتی
فصل دوم پایان نامه و پیشینه نظری خودپنداره عنوان این پژوهش می باشد که در ان به مبانی نظری و پیشینه تحقیق می پردازیم.
مفهوم خود و مطالعه ی آن در طول تاریخ بشری همواره مورد توجه انسان بوده، به گونه ای که فیلسوفان و متفکران در این زمینه بسیار اندیشیده و نگاشته اند (احمدی و همکاران، 1382). نقطه ی عطف دانش بشری درباره خویشتن درونی در سال (1994) به وجود آمد. یعنی زمانی که دکارت اصول فلسفه را نوشت. دکارت مطرح کرد که تردید، ابزار اصلی پرسش است. او استدلال نمود اگر شک می کنیم و سپس فکر می کنیم پس وجود داریم و در نتیجه وجود وابسته به ادراک است. نقطه ی عطف دوم در توسعه ی نظری خودپنداره نوشته های فروید بود، که درک جدیدی از اهمیت فرآیند روانی درونی را ارائه نمود. او مطرح کرد که خودپنداره در نظام اولیه ی روانی فرد ایجاد می شود. آنا فروید (1946) بیان کرد که خود تفسیری، هسته ی مرکزی خود می باشد. اما مهم ترین تحول در زمینه ی خودپنداره به نظریه ی کارل راجرز برمی گردد. راجرز اولین کسی بود که با مطرح کردن خویشتن، مفهوم خودپنداره را عملا وارد حوزه های پژوهشی روان شناسی کرد (فلین ، 1993).
سال ها پیش جیمز، هسته ی الگوی شخصیتی را خود نامید و بعدها فروید از آن به عنوان ایگو یاد نمود. به گفته ی جیمز خود یک شخص، تمامی آن چیزهایی است که او می تواند متعلق به خودش بداند. مفهوم خود به صورت سازمانی دینامیک، نخستین بار به وسیله لکی (1945) مطرح شد. از نظر او، خود جنبه ی پویایی دارد. به طوری که اصولا یک فرآیند است تا فرآورده. بنابراین خود و رشد و تکامل آن هیچ گاه پایان پذیر نیست و همواره در جهت تکامل و تعالی پیش می رود. به عقیده ی لکی، رفتار آدمی تظاهر و انگیزه ای است که هدف آن، ثبات خود در اوضاع ناپایدار می باشد. وی معتقد است، انسان در پی کسب لذت و گریز از درد نیست، بلکه در پی حفظ و نگهداری ساختار خویش است (تاب ، 1974). پس می توان گفت، هر فرد نظامی از ارزش ها را می سازد که ارزیابی از خویشتن در مرکز آن قرار دارد. انسان ارزش های خود را سازمان می دهد و طوری عمل می کند که نظام خویشتن را حفظ کند. افراد طوری رفتار می کنند که با خودپنداره اشان همسان است، حتی اگر این رفتارها برای آن ها پاداش دهنده نباشد.
فهرست مطالب
تعریف نظری خودپنداره تعریف عملیاتی خودپنداره فصل دوم چارچوب نظری و پیشینه پژوهش خودپنداره
- 2-2-4- خودپنداره 2
2-2-4- 1- ماهیت خودپنداره 2
2-2-4-2-تاریخچهی خودپنداره 5
2-2-4-3 علل پیدایش پدیده خود و خودپنداره 7
2-2-4-4-تعریف خودپنداره 10
2-2-4-5-دیدگاههای نظری در مورد خود و خودپنداره 15
2-2-4-5- 1- نظریه ی راجرز خود و خودپنداره 15
2-2-4-5-2-نظریه ی مازلو خود و خودپنداره 19
2-2-4-5-3-نظریه ی آدلر خود و خودپنداره 20
2-2-4-5-4-نظریه ی کوپراسمیت خود و خودپنداره 21
2-2-4-5-5-نظریه ی آلپورت خود و خودپنداره 23
2-2-4-5-6-نظریه ی ویلیام جیمز خود و خودپنداره 23
1) خودپندارهی بنیادی 24
2) خودپندارهی ناپایدار ( گذرا): 24
3) خودپندارهی اجتماعی 25
4) خودپندارهی آرمانی 26
2-2-4-5-7-دیدگاه اسلام 28
2-2-4-5-8-سایر دیدگاهها 29
1) ديدگاه اجتماعی 29
2) ديدگاه شناختی 30
3) ديدگاه شناختی اجتماعی 30
2-2-4-6- خودپنداره و عزت نفس 31
2-2-4-7- انواع خودپنداره 33
2-2-4-8- تفاوتهای جنسی در تصویر بدنی 36
2-2-4-9- عناصر خودپنداره 37
ساراسوت خودپنداره را دارای شش بعد زیر میداند: 38
2-2-4-10- تأثیرات خودپنداره بر رفتار 39
- 2-3- پیشینه ی پژوهشی 41
2-3-1- تحقیقات انجام شده در خارج از کشور 41
2-3-2- تحقیقات انجام شده در داخل کشور 45
- منابع 52
منابع و مآخذ
منابع فارسی
منابع انگلیسی