فقه،حقوق،الهیات
دانلود پایان نامه کارشناسی ارشد رشته حقوق بطلان رای داوری در حقوق ایران با تشریح روند قضایی آن چکیده داوری در واقع نوعی قضاوت است که طرفین یک اختلاف به جای مراجعه به دستگاه و مقامات قضایی، به فرد یا افرادی که اصطلاحاً در میان مردم به «حَکَم» شهرت دارند مراجعه مینمایند تا اختلاف آنها با سرعت بیشتر و هزینه کمتر و دقت بالاتر - نسبت به مراجع قضایی - رسیدگی و حل و فصل گردد. نتیجه این رسیدگی «رأی» میباشد که توسط داور یا هیات داوری صادر میگردد که قطعی و یک مرحلهای است و لازمالاجرا برای طرفین (به مانند سایر احکام دادگاهها). لذا اگر کسی که رأی علیه او صادر گردیده (محکومعلیه) بخواهد اعتراضی به رأی و یا شیوه رسیدگی بنماید راهی به جز درخواست ابطال رأی داوری آن هم در موارد منصوص یا مقرر قانونی و اصولی نخواهد داشت. ابهامات موجود در این مبحث باعث مراجعات مکرر به دادگاهها جهت ابطال رأی داوری میگردد که این امر هم با اصول داوری و نیز با قصد طرفین که همانا سرعت در حل و فصل اختلافات فیمابین میباشد، مغایر است. آراء داوری باوجود اینکه توسط خود اصحاب دعوا به قضاوت شخص یا اشخاص منتخب آنان گذاشته شده است، میتواند مورد اعتراض محکوم علیه قرار گیرد؛ زیرا همان دلایلی که تجدیدنظرپذیری آراء دادگاهها را توجیه میکند، قابل اعتراض بودن رأی داوری را نیز توجیه مینماید و به طریق اولی این ضرورت در آراء داوری بیشتر احساس میشود؛ زیرا اگر آراء دادگاهها توسط قضات ذی صلاح که دارای صلاحیت اخلاقی و دانش کافی هستند صادر میشود، در داوری عموماً رأی توسط داورانی صادر میشود که فاقد چنین ویژگیهایی هستند. لذا احتمال وقوع اشتباه در آراء داوری به مراتب بیشتر از آراء مراجع قضایی است. به همین منظور علیرغم پذیرش اصل قطعیت آراء، برای اعتراض به رأی داوری طرقی پیش بینی شده است. علل ابطال رأی داوری در قانون آیین دادرسی مدنی شامل مخالفت رأی با قوانین موجد حق، عدم اعتبار قرارداد داوری، صدور رأی توسط داوران غیرمجاز، صدور رأی خارج از محدوده صلاحیت و موضوع داوری، مخالفت رأی با مندرجات معتبر دفتر املاک و دفتر اسناد رسمی و صدور رأی خارج از موعد مقرر میباشد. کلیدواژه: داوری ابطال حقوق ایران رویه قضایی مقدمه طرفین یا اصحاب دعوا میتوانند توافق نمایند اختلافات میان خود را که از یک رابطه حقوقی معین به وجود آمده و یا به وجود خواهد آمد اعم از اینکه این رابطه قراردادی یا غیرقراردادی باشد، به داوری ارجاع نمایند.داوری یا حکمیت عرفاً به تأسیسی اطلاق میشود که به طور خصوصی و علیالاصول غیردولتی به رسیدگی قضایی میپردازد. استفاده از این مکانیسم سبب میشود دعاوی در چرخه رسیدگی قضایی دولتی قرار نگیرد و براساس مقررات حقوق عمومی و سازمان قضایی رسمی رسیدگی نشود. بنابراین حل و فصل هر دعوا به فرد یا افرادی محول میشود که برای این منظور تعیین میگردند که حکم یا داور خوانده میشوند. تأسیس حکمیت و داوری در سراسر جهان کنونی مورد توجه و اقبال است و با توجه به ویژگیهای برجسته داوری و اجرای بهتر آراء آن از یک طرف و مشکلات بسیاری که بر سر راه رسیدگیهای قضایی وجود دارد، از سوی دیگر، موجب گردیده تا از داوری استقبال شده و گرایش به حل و فصل دعاوی و از طریق داوری بیشتر شود. در این فرآیند نکته مهم آن است که معمولاً طرفین دعوا به شخصیت کسانی که به مسائل آنها رسیدگی میکنند، اهمیت میدهند. در نظام داوری، طرفین به اختیار خود داور یا داوران را معین میکنند. جلسات رسیدگی هم ممکن است از قواعد شکلی متبع سازمان قضایی رسمی فارغ و آزاد باشد و نیز در داوری رسیدگی غیرعلنی است و این امر که تضمینکننده محرمانه بودن یا سری مانند مسائل طرفین است، هم در مسائل مدنی و هم در امور اقتصادی و تجاری، قابل توجه است. مراجعه به داوری به این منظور صورت میگیرد که به دلیل پارهای مزایا، داور که شخص خصوصی منتخب مستقیم یا غیرمستقیم طرفین اختلاف است، جایگزین دادگاه بشود. حال آنکه درخواست ابطال رأی داوری، کاری، عکس داوری است؛ زیرا این کار، چیزی جز به دادگاه کشیدن جریان خود داوری یا محاکمه داوری نیست. از اینرو دست یازی به ابطال رأی داوری، با هدف از داوری و همه مزایایی که برای داوری شناخته شده است در تعارض است و حکایت از روندی میکند که همه تلاشهای به کار رفته در جریان داوری را، در معرض بیهودگی قرار میدهد. طرفین را به چالشی گرفتار میسازد که معمولاً برای گزیر از آن به داوری، رو میشود. بااینهمه در عمل گاه پیش میآید که حداقل، یکی از طرفین دعوا، رأی داوری را، صحیح و قابل تحمل نمیپندارد و علت آن را کجرویها و ناراستیهایی میداند که در روند داوری، روی داده است. اگر چنین ادعایی به ثبوت برسد، البته ابطال رأی داوری نادرست، جلوه ناروا نخواهد داشت و با هدف نهایی توسل به داوری که احقاق حق است در تعارض نخواهد بود. برای حفظ حقوق طرفین دعوای مطروحه در دادگاه، در قبال رأی نادرست، راهحلهایی وجود دارد لذا برای رهایی طرفین داوری از آثار رأی داوری ناروا نیز، باید راهی باشد؛ بحث از موارد ابطال رأی داوری برای نه تنها، نشان دادن این راهکارها، بلکه راهبری درست داوری، دقت عمل دستاندرکاران داوری در فراهم آوردن و اداره داوری، صدور رأی داوری درست و در نهایت جلوگیری از صدور رأی قابل ابطال سودمند است. این سودمندی را، بررسی همه موارد و جهاتی که اشکال و تردید در آنها، اعتبار رأی داوری را متزلزل میکند، تأمین خواهد کرد. قوانین داوری کشور ما، از قوانین و متون خارجی گرتهبرداری شده است. این گفته نباید چنین تعبیر شود که داوری در کشور و حقوق ما بیسابقه بوده است. در حقوق اسلامی، توسل به قاضی تحکیم، نوعی رجوع به داوری است. قاضی تحکیم، شخص حائز شرایط قضاوت که منصوب به قضاوت نیست، بلکه طرفین دعوا، براساس یک قرداد جایز، او را به قضاوت مورد درخصوص منازعه خود، تعیین میکنند. رأی قاضی تحکیم، باید چون رأی قاضی، بر احکام شرعی مبتنی باشد و غیرقابل اعتراض است. در قانون اصول محاکمات 1289 هـ.ش(1329 هـ.ق) که به دنبال انقلاب مشروطیت و تأسیس دادگستری براساس اصول اداری مقتبس از قانون تجارب کشورهای اروپایی، تصویب شد، ارجاع منازعات موجود، به داوری داورانی به تعداد مطلق، پیشبینی شده بود. رجوع به داوری میبایست به موجب قرارنامه تنظیم شده در ضمن عقد لازم باشد، داوران تابع تشریفات نبودند، ولی نمیتوانستند، مخالف قوانین توافقی بنمایند. رأی داوران قابل شکایت و قابل اجرا بود.در سال 1306 قانون حکمیت به تصویب رسید که علاوه بر داوری به تراضی، که در هر مرحله از مراحل رسیدگی رجوع به آن مجاز بود، داوری اجباری را پیش بینی میکرد. به موجب این قانون، در صورت درخواست هر یک از طرفین تا آخر نخستین جلسه رسیدگی در مرحله رسیدگی نخستین – اعم از دادگاه بخش یا شهرستان دعوا علیرغم مخالفت طرف مقابل دعوا، به داوری ارجاع میشد، لکن رأی داوری قابل تجدیدنظر و استیناف بود و تجدیدنظر را داورهای تجدیدنظر انجام میدادند. قانون مصوب 1307 موافقتنامه داوری اختلاف آینده(شرط داوری) را معتبر شناخت و قانون 1308 موارد داوری اجباری را محدود کرد. چون داوری اجباری با توافق توام نشد قانون 1313 آن را متوقف نمود. قانون آیین دادرسی 1318 بابی را به داوری اختصاص داد. این قانون موافقتنامه داوری اختلاف موجود و آینده را معتبر شناخت و موارد بطلان رأی داور را محدود نمود. فهرست مطالب چکیده مقدمه 1 الف) بیان مسئله 1 ب) سوالات تحقیق 4 ج) فرضیات تحقیق 4 د) سوابق تحقیق 6 هـ) اهداف 6 و) روش تحقیق 6 ز) روش تجزیه و تحلیل اطلاعات 6 فصل نخست مفاهیم و کلیات مبحث نخست - مفهوم ابطال و بطلان رأی داوری 9 مبحث دوم - موضع اسناد و کنوانسیونهای بینالمللی 13 مبحث سوم- ابطال رأی داوری به جهت عدم رعایت آیین دادرسی 15 گفتار نخست - لزوم وجود آیین دادرسی خاص داوری 15 بند نخست - منظور از آیین دادرسی داوری 15 بند دوم - لزوم وجود آیین دادرسی داوری 16 بند سوم - تفاوت آیین دادرسی داوری با دادرسی دادگاه 18 گفتار دوم- تنوع آیین دادرسی داوری 21 بند نخست - آیین دادرسی داوری محلی 21 بند دوم - آیین دادرسی داوری تجاری بینالمللی 25 الف) مسائل این نوع داوری 25 ب) اصل آزادی طرفین در تعیین قواعد شکلی داوری 26 ج) اختیار داور برای تعیین قواعد شكلی داوری 29 گفتار سوم - لزوم و نقش تبعیت داوری از قانون مقر داوری 32 الف) لزوم تبعیت داوری از قانون مقر داوری 32 ب) نقش تبعیت جریان داوری از قانون محل داوری 36 مبحث چهارم - ابطال رأی داوری به جهات مرتبط به مفاد و مستندات رأی داوری 37 گفتار نخست - تفاوت خروج از حدود اختیار با عدم صلاحیت و معیار حدود اختیار داور 37 بند نخست - تفاوت خروج از حدود اختیار با عدم صلاحیت 37 بند دوم - ملاك حدود اختیار داور 39 بند سوم - ابطال كل یا جزء رأی داوری 40 بند چهارم - در متون بینالمللی و قوانین و آراء کشورها 42 الف) در متون بینالمللی و قوانین كشورها 42 ب) در آراء داوری بینالمللی 44 مبحث پنجم - دیدگاه نظام حقوقی ایران 48 گفتار نخست - در قانون آیین دادرسی مدنی 48 بند نخست - بطلان مطلق رأی داوری به سبب مخالفت با قوانین آمره 52 بند دوم - بطلان نسبی رأی داوری به سبب مخالفت با قوانین تفسیری 53 بند سوم - بطلان رأی داوری مخالف قوانین موجد حق 54 بند چهارم - مفهوم قانون و انواع آن 54 بند پنجم - قوانین تفسیری و قوانین آمره 57 بند ششم - قانون موجد حق و قوانین شکلی 58 بند هفتم - مصادیق موضوعهای غیرقابل داوری 61 الف - موضوعات مربوط به احوال شخصیه 61 ب - حقوق مربوط به مالکیتهای صنعتی و معنوی 65 بند هشتم - بطلان رأی داوری به سبب مخالفت با مندرجات مفاد اسناد رسمی 66 الف - بطلان رأی داوری به سبب مخالفت با مندجات دفتر املاک 66 ب - بطلان رأی داوری به سبب مخالفت با سند رسمی تنظیم شده بین طرفین دعوا 67 بند نهم - مخالفت رأی داوری با مقررات آمره مربوط به اموال غیرمنقول واقع در ایران یا معارض بودن رأی داوری با مفاد اسناد رسمی معتبر 69 بند دهم - رأی خارج از حدود اختیار قابل ابطال است 70 بند یازدهم - حدود اختیار داور از نظر موضوعی 70 بند دوازدهم- حدود اختیار داور از نظر زمانی 71 بند سیزدهم - تعیین مدت داوری به عهده کیست؟ 72 بند چهاردهم - مدت اختیار داوری چقدر است؟ 73 بند پانزدهم - ابتدای مدت اختیار داوری از چه زمانی است؟ 76 الف - موافقتنامه داوری اختلاف موجود 77 ب- موافقتنامه داوری اختلاف آینده 77 بند شانزدهم - تعلیق مدت اختیار داوری 77 الف - در مورد اناطه 77 ب - استماع اظهارات طرفین 79 ج - در مورد رسیدگی به جرح داور 80 د - در مورد عذر موجه داور برای عدم شرکت در جلسات داوری 80 بند هفدهم - ابطال کل یا جزء رأی داوری 81 گفتار دوم - در قانون داوری تجاری بینالمللی 83 بند نخست - تفاوت موضع دو نظام در این مورد 83 بند دوم - ملاک حدود صلاحیت داور برای صدور رأی 84 بند سوم - توسعه اختیار مرجع داوری در جریان داوری 84 گفتار سوم - شرط لازم برای ابطال رأی داوری به جهت خارج بودن آن از حدود اختیار مرجع داوری 85 بند نخست - مبتنی نبودن رأی به موافقت محکومعلیه 85 الف) حالت مسبوق به رسیدگی 86 1. رسیدگی خارج از حدود اختیار از بدو داوری 86 2. خروج از حدود اختیار در جریان رسیدگی 87 ب) حالت غیرمسبوق به رسیدگی 87 بند دوم - ابطال کل یا جزء رأی داوری 87 بند سوم - اشکال عبارتی قانون ایران در این مورد 88 گفتار چهارم - ابطال رأی داوری از راه اعاده دادرسی 88 فصل دوم رسیدگی به رأی داور در موارد بطلان و زوال آن مبحث نخست - انتخاب داور یا داوران توسط محکمه 93 مبحث دوم - تکلیف دادگاه درخصوص ابلاغ رأی داور 97 مبحث سوم - تکلیف دادگاه درخصوص تصحیح رأی داور 100 مبحث چهارم - تکلیف دادگاه درخصوص ابطال رأی داور 101 مبحث پنجم - تکلیف دادگاه درخصوص اجرای رأی داور 106 مبحث ششم - شرایط رأی داور و موارد بطلان آن 107 گفتار نخست - عدم مخالفت باقوانین موجد حق 108 گفتار دوم - صدور رأی نسبت به موضوع دعوا 108 گفتار سوم - صدور رأی در حدود اختیارات تفویضی 109 گفتار چهارم - صدور رأی داوری در موعد قانونی 109 گفتار پنجم - عدم مخالفت با مفاد اسناد رسمی 110 مبحث هفتم - تصحیح رأی صادره 113 گفتار هشتم - دریافت حقالزحمه 114 مبحث نهم - زوال داوری 114 گفتار نخست - تراضی کتبی طرفی بر الغاء داوری 114 گفتار دوم - فوت یا حجر یکی از طرفین دعوا 115 گفتار سوم - انتفای موضوع داوری 117 گفتار چهارم - امتناع داور از رسیدگی یا عدم توانایی ایشان 117 گفتار پنجم - فوت یا حجر داور 118 گفتار ششم - انقضای مدت داوری 119 فصل سوم آثار رأی داور و موارد اعتراض به آن با تأکید بر رویه قضایی مبحث نخست – آثار رأی داور 121 گفتار نخست – رأی داوری و اعتبار قضیه محکومبها 122 گفتار دوم- داوری و قاعده فراغ دادرس 125 بند نخست- تصحیح رأی 127 بند دوم- تفسیر رأی 129 گفتار سوم- اثر اعلامی رأی داور 131 مبحث دوم- موارد اعتراض به رأی داور 132 گفتار نخست- موارد اعتراض به رأی داور علت بطلان آن 132 بند نخست - رأی صادره، مخالف با قوانین موجد حق باشد 133 بند دوم - داور نسبت به مطلبی که موضوع داوری نبوده و خارج از حدود اختیار خود رأی صادر کرده است 134 بند سوم - رأی داور یا داوران پس از انقضاء مدت داوری صادر و تسلیم شده باشد 134 بند چهارم- رأی داور با آنچه در دفتر املاک یا بین اصحاب دعوا در دفتر اسناد رسمی ثبت شده و آراء اعتبار قانونی است، مخالف باشد 134 بند پنجم - رأی به وسیله داورانی صادر شده که مجاز به صدور رأی نبودهاند 135 بند ششم - قرارداد رجوع به داوری بیاعتبار بوده باشد 135 گفتار دوم- اعتراض به رأی داور و آیین و آثار آن 136 بند نخست- مرجع ذیصلاح جهت ابطال رأی داور 136 بند دوم - مهلت اعتراض، نحوه اعتراض و هزینه دادرسی 137 بند سوم- نحوه رسیدگی و آثار ابطال رأی داور 140 مبحث سوم – بطلان رأی داور در رویه قضایی 143 نتیجهگیری 160 پیشنهاد 160 فهرست منابع و مآخذ 166