سایت کاریابی جویا کار

رویکردهای نظری، روانشناسی و اجتماعی به مفهوم هویت

دسته بندي: مقالات
5 دی
روانشناسی و علوم تربیتی
هدف از این پایان نامه بررسی رویکردهای نظری، روانشناسی و اجتماعی به مفهوم هویت می باشد.

توجه به هويت و پرداختن روان شناسان به مسأله هويت سابقه طولاني در اين علم دارد. در روان شناسي از زاويه هويت فردي و نقش آن در تبيين کنش‌ها و رفتارهاي افراد، به مقوله هويت پرداخته مي‌شود.‌انديشه صاحبنظران عمده‌اين رويکرد در اعتقاد به روندهاي رواني- شخصي، که نقش ضروري و مهمي در ساخت و پرداخت هويت ايفا مي‌كنند، عمدتاً با ديدگاه‌هاي هويت در علوم اجتماعي همپوشاني دارند.در‌انديشه روان شناسي هويت اساس شخصيت و حيات فرد است و هرنوع تهديد براي شكل‌گيري يک هويت درست و منسجم باعث تضعيف سلوک فردي و به دنبال آن مضرات اجتماعي را براي افراد دربرخواهد داشت. شاکله ي هويت دراين رويکرد امتزاجي است از نيروهاي رواني، عاطفي و عقلاني که حاصل اين‌ترکيب نوع رفتار انساني دراجتماع در برابر ساير افراد واتفاقات است. درنگاه روان شناسي به هويت، مفهوم «خود» و يا همان واقعيت رواني فرد، ازاهميت بسزايي برخودار است؛ چرا که «خود» عامل بروز کنش و واکنش افراد است. مفهوم «خود» شامل ويژگي‌هايي است که فرد با آن «خويشتن» را معرفي مي‌كند.

- ويليام جيمز
جيمز به عنوان يک روان شناس، مفهوم خود را به دو بخش تقسيم مي‌كند: 1- «من موضوعي يا مفعولي»2- «من عاملي يا مفعولي». جيمز «من مفعولي» را به سه قسمت «من مفعولي مادي»، «من مفعولي اجتماعي» و «من مفعولي روحي» تقسيم بندي مي‌كند. «من مفعولي به مجموعي اي ازچيزها يا عناصري مربوط مي‌شود که بيانگر«خود مورد شناخت» بوده و از ويژگي‌هاي مادي (بدني و مالکيت‌ها)، ويژگي‌هاي اجتماعي (روابط، نقش‌ها، شخصيت)، ويژگي‌ها معنوي (شعور و مکانيزم‌هاي رواني) که‌ترکيب يگانه اين عوامل معرف و شناساننده فرد مي‌باشند تشکيل شده است.

اما من فاعلي نقش سازماندهي و تفسيرتجربيات را ايفا مي‌كند، و به عنوان روش معيني که شخص خودش را به عنوان عاملي تجربه مي‌كند که در ميان عوامل، واسطه ايي منحصر به فرد است،درک مي‌كند»(طباطبائي، 1377: 55). جيمز معترف بود که «خود» به عنوان فاعل شناسايي يا من فاعلي، در مقايسه با من مفعولي، موضوع به مراتب دشوارتري براي پژوهش محسوب مي‌شود. از نظر او «من فاعلي» آن چيزي است که هر لحظه آگاه و به ديگر سخن‌انديشيده است.


- زيگموند فرويد
فرويد نخستين بار در عرصه روان شناسي از هويت فردي به عنوان «حس تعلق به گروه» صحبت کرد. او اين حس را مرتبط با گروه‌هاي عاطفي نظير والدين مي‌داند، که در دوران بلوغ به مشارکت فرد در گروه مي انجامد. فرويد معتقد بود که انسان‌ها در ميان گروه، واکنشي متفاوت با زماني که تنها هستند، دارند ريشه يابي اين واکنش به نقش عواطف اعضا به رهبران گروه پي برد و دريافت که هويت درپيوندهاي احساسي فرد با ديگري شکل مي‌گيرد.


فهرست مطالب
2-2 هويت چيست؟ 25
2-2-1 ابعاد هويت 26
2-2- 2 دشواري‌ها و پيچيدگي‌هاي هويت جمعي 28
2-2-3 هويت يني 28
2-3 دين چيست؟ 30
2-3-1 دشواري‌هاي تعريف دين 30
2-3-2 مفهوم دين از نظر لغوي در گستره ي تاريخ. 30
2-3-3 تعاريف دين 31
2-3-4 کارکرد‌هاي دين 33
2-3-5 اسلام چيست؟ 37
2-4 دولت و هويت‌‌سازي 40
2-5 رويکرد‌هاي نظري تحقيق 45
2-5-1 رويکردهاي روانشناسي به هويت 45
- ويليام جيمز 46
- زيگموند فرويد 46
- اريکسون 47
- مارسيا 48
2-5-2 رويکردهاي روانشناسي اجتماعي به هويت 49
- کنش متقابل نمادين 50
- نظريه پردازان کنش متقابل نمادين 51
- جرج هربرت ميد 51
- چارلز کولي 52
- موريس روزنبرگ 53
- جنکينز 56
- هنري تاچفل 58
- جوانا واين، راب رايت 60
2-5-3ديدگاه‌هاي جامعه شناختي 61
- مانوئل کاستلز 61


منابع

قيمت فايل:27000 تومان
تعداد صفحات:64
تعداد اسلايدها:64
خريد فايل از سايت مرجع
دسته بندی ها
تبلیغات متنی