روانشناسی و علوم تربیتی
بدشکلی بدنی در زنان، به ویژه در اواخر نوجوانی، شایعتر است (فیلیپس، ۲۰۰۵). مردان نسبت به زنان در سنین پایین تری به اختلال بدشکلی بدن دچار میشوند (فیلیپس و دیاز، ۱۹۹۷). تفاوت جنسی در شدت بیماری نیز وجود دارد. مطالعات بسیاری نشان دادند مردان شکل شدیدتر اختلال را تجربه میکنند و پیش آگهی آنان از نظر روانشناختی ضعیفتر است(فیلیپس و دیاز، ۱۹۹۷). شاید ما حدس بزنیم که اختلال بدشکلی بدن بیشتر در جنس مونث دیده میشود تا در جنس مذکر، ولی تحقیقات بسیاری نشان میدهد که میزان شیوع این اختلال بین دو جنس برابر میباشد (فیلیپس، ۲۰۰۹؛ نظیر اوغلو و یریرا توبیس، ۱۹۹۳؛ فیلیپس و همکاران، ۱۹۹۷؛ پروگی و همکاران، ۱۹۹۷). البته در بعضی تحقیقات به میزان کمی تعداد زنان مبتلا به اختلال بدشکلی بدن نسبت به مردان مبتلا بیشتر بود و میزان شیوع در زنان بالاتر از مردان گزارش شده است، که ممکن است زنان به خاطر عاطفی بودن، بدنشان آمادگی بیشتری برای تجربه این علائم داشته باشند (ربیعی و همکاران، ۱۳۹۰).با توجه به پژوهشی که توسط فارز، استینبرگ و تامپسون (۲۰۰۴) انجام گرفت مشخص شد که دختران در مقایسه با پسران نگرانی بیشتری در مورد اعضای بدن دارند.
جنسیت بر ماهیت و شدت همبودی اختلال بدشکلی بدن تاثیر میگذارد. در مطالعات مختلف در زنان میزان بالایی از همبودی اختلال بدشکلی بدن با پر اشتهایی روانی (فیلیپس و دیاز، ۱۹۹۷) و اختلال اضطراب منتشر و پر اشتهایی روانی درطول عمر (پروگی و همکاران، ۱۹۹۷) و افسردگی و فوبی اجتماعی (فیلیپس، ۲۰۰۵) گزارش شده است و مردان مبتلا به اختلال بدشکلی بدن به احتمال بیشتری مشکلات سوءمصرف دارو و الکل دارند (فیلیپس و دیاز، ۱۹۹۷) و اختلال بدشکلی بدن در مردان با اختلال دو قطبی در طول عمر همبود است (پروگی و همکاران، ۱۹۹۷).برخی مطالعات نشان دادند که زنان و مردان مبتلا به اختلال بدشکلی بدن به یک نسبت دچار افسردگی اساسی، اختلال هراس، گذر هراسی، فوبی اختصاصی و بیاشتهایی روانی میشوند، در حالی که این اختلالات در جمعیت عمومی در زنان شایعتر از مردان است. میزان اقدام به خودکشی در زنان مبتلا به اختلال بدشکلی بدن دو برابر بیشتر از مردان مبتلا است، که در جمعیت عمومی این نسبت متفاوت است (فیلیپس و دیاز، ۱۹۹۷).
تفاوت دیگر بین دو جنس، که بازتاب فرهنگی دارد، نگرانی درباره اجزاء بدن است. مردان نسبت به زنان اشتغال ذهنی بیشتری نسبت به آلت تناسلی خود دارند و بیشتر درباره کم مویی یا طاسی، پرمویی بدن، قد،کوچک بودن ساختمان بدن، لاغری مانند نداشتن عضله کافی نگرانی دارند، علاوه بر این، نگرانی مردان با احتمال بیشتری تک عاملی است (فیلیپس، ۲۰۰۹؛ پریوگی و همکاران، ۱۹۹۷). در حالی که زنان بیشتر نگران وزن و بزرگی اندامهای بالایی بدن هستند. مثلا فکر میکنند که وزنشان خیلی زیاد است و اشتغال ذهنی بیشتری با سینه و پاها، باسن دارند (پروگی و همکاران، ۱۹۹۷؛ فیلیپس، ۲۰۰۹). همه زنان مبتلا درباره افزایش وزن و مردان مبتلا درباره کمبود یا افزایش وزن خود نگران هستند (فیلیپس و دیاز، ۱۹۹۷)، که این یافته با جمعیت غیر بالینی که زنان درباره وزن زیاد و مردان درباره وزن کم یا زیاد ابراز نگرانی میکنند، شباهت دارد (پروگی و همکاران، ۱۹۹۷). اما این امر در زنان جایگاه ویژهای دارد، چون استانداردهای اجتماعی کنونی برای زیبای زنان به صورت افراطی بر روی تمایل به لاغری تاکید میکند. بنابراین زنان به سادگی در برابرعوامل مستعدساز پریشانی تصویربدنی قرار میگیرند. مطالعات زیادی نارضایتی قابل توجهی را در اندازه بدن و شکل بدن در میان زنان نشان دادهاند. شکل بدن لاغر، عموما با جوانی رابطه دارد و به ویژه در زنان این انتظار میرود که ظاهر جوانی را حفظ کنند چرا که جوانی برای زنان در جوامع ارزشمند است. پسانس و پاین (۲۰۰۱) بیان میکنند که فشار اجتماعی معناداری بر زنان وجود دارد که جوان به نظر برسند، فشاری که بر مردان به همین میزان وارد نمیشود.
فهرست مطالب
2 1 توصیف و ماهیت اختلال بدشکلی بدن
2 1 1 تاریخچه
2 1 2 تعریف و ملاکهای تشخیصی اختلال بدشکلی بدن
2 1 3 شیوع اختلال بدشکلی بدن
2 1 4 اختلالات همایند با اختلال بدشکلی بدن
2 1 5 رابطه اختلال اضطراب اجتماعی، افسردگی اساسی، وسواس فکری عملی
و اختلالات خوردن با اختلال بدشکلی بدن
2 1 6 تشخیص افتراقی اختلال بدشکلی بدن
2 1 7 اشکال بالینی اختلال بدشکلی بدن
2 1 8 تظاهرات بالینی اختلال بدشکلی بدن
2 1 9 دامنهای از پیامدهای اختلال بدشکلی بدن
2 1 10 جنسیت و اختلال بدشکلی بدن
2 1 11 اختلال بدشکلی بدن در سنین مختلف
2 1 12 رابطه تصویر بدنی با اختلال بدشکلی بدن
2 1 13 ارتباط جراحی ترمیمی با اختلال بدشکلی بدن
2 2 سبب شناسی
2 2 1 راه اندازها
2 2 2 عوامل خطرزای زیستی ژنتیکی
2 2 3 عوامل خطرزای روانشناختی
2 2 4 عوامل خطرزای فرهنگی اجتماعی
2 3 پیشینه پژوهش
منابع