حسابداری
در این نوشتار به موضوع مبانی نظری و پیشینه تحقیق عکس العمل بازار سهام در دو بخش خواهیم پرداخت. در ابتدا به تشریح ادبیات و چارچوب نظری عکس العمل بازار سهام می پردازیم و در ادامه به بررسی پیشینه تحقیق عکس العمل بازار سهام در پژوهش های داخلی و خارجی می پردازیم. در بازار بورس، همه روزه میلیون ها اوراق بهادار مورد معامله قرار می گیرد. شیوه قیمت گذاری اوراق مورد معامله حاصل فعل و انفعال متغیرهای مختلفی می باشد كه هر یك به طریقی و با شدّت متفاوتی بر قیمت اوراق مزبور تأثیر می گذارد. بنابراین، یكی از مهم ترین موضوعات برای بررسی و كشف الگو ها و قواعد حاكم بر نظام بازار نحوه قیمت گذاری اوراق بهادار مورد معامله است.در بازار سهام چه عامل یا عواملی، قیمت یك سهم را تعیین می كنند؟ آیا تعیین قیمت یك سهم بر اساس یك الگوی منظّم انجام می شود یا خیر؟ یكی از نقش های اصلی بازار سرمایه، تخصیص اقتصادی مالكیت سهام است به طور كلی در یك بازار كارآ، قیمت ها علائم مناسب و صحیحی برای تخصیص منابع هستند، همچنین در این بازار افراد حقیقی و حقوقی می توانند تصمیم های زیادی را در زمینه سرمایه گذاری گرفته، از بین اوراق بهاداری كه توسط شركت ها عرضه می گردد، بهترین انتخاب را انجام دهند. در صورتی كه در یك بازار، قیمت اوراق بهادار، در هر لحظه از زمان "انعكاس كاملی" از همه اطلاعات در دسترس باشد، می توان آن بازار را كارآ نامید (چن و همکاران ، 2011).
تاریخچـه نظریههای مالی پنجاه سال گذشته را می توان در دو انقلاب و دگرگونی اصلی، خلاصه کرد. ابتدا انقلاب نئوکلاسیک در علوم مالی بود که با مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه ای (CAPM) و نظریه بازارهای کارا (EMT) در دهه 1960 و مدل قیمتگذاری دارایی سرمایه ای میان مدت و نظریه قیمتگذاری آربیتراژی (APT) در دهه 1970، آغاز شد. دوّمین دگرگونی اساسی، انقلاب رفتاری در مباحث مالی بود که در دهه 1980 با طرح پرسش پیرامون منبع نوسان در بازارهای مالی و با کشف ناهنجاریهای بی شمار و نیز تلاش در جهت یکپارچه کردن نظریه انتظار کاهنمن و تورسکی و دیگر نظریه های روانشناسی با نظریه مالی شروع شد (تلنگی، 1390).
علّت اصلی این تغییر و دگرگونیها را شاید بتوان در یک جمله آقای اندرلو خلاصه کرد که معتقد است: به موازات تغییر بازارها و بروز و ظهور نیروهای تکاملی جدید برای ایفای نقش، دیگر برندگان و بازندگان امروز، برندگان و بازندگان دیروز و فردا نیستند. بنابراین ضرورت همه دگرگونیهای نظری و عملی حفظ ماندگاری در این اقتصاد جهانی است. به دیگر سخن نظریههای نوی ابزاری جدید برای رویارویی با مسائل و مشکلاتی هستند که نظریات قدیمی از پاسخگویی به آنها عاجز بودند و در صورت استفاده نکردن از این ابزار و پارادایمهای نوی، اقتصاد یک کشور، در خوشبینانه ترین حالت، مؤفّق به حل مشکلات قدیمی خود خواهد شد و سهمی از بازارهای جهانی و البته آینده نخواهد نداشت.
پارادایم حاکم بر مباحث مالی امروز که محقق قصد توضیح، تشریح و مقایسه آن را دارد ، رفتار مالی نام دارد، که به زبان ساده عبارت است از یک الگوی فکری که در آن بازارهای مالی با استفاده از الگوهای مرکب از علوم اجتماعی، روانشناسی، مالی و چند رشته دیگر مطالعه می شوند و به عبارت بهتر عاملان اقتصادی در الگوهای رفتاری بر خلاف نظریه های نئوکلاسیک منطقی نیستند، بلکه یا به خاطر ترجیحاتشان و یا به دلیل سوگیریهای شناختی نرمالاند. این پارادایم نوبنیاد به اعتقاد رابرت شیلر یکی از حیاتیترین برنامه های تحقیقاتی بوده و آشکارا در رد نظریه بازار کارآ قرار گرفته است (راعی و فلاح پور، 1391).در اواخر دهه ی 70 میلادی، فرضیه ی بازار كارآ در مطالعات دانشگاهی به بالاترین حد خود رسید. در آن زمان انتظارات عقلایی تحوّلی عظیم در نظریه های اقتصادی به وجود آورد. و تفكّری جدید را مطرح نمود كه قیمت های دارایی را همچون قیمت سهام برآورد می كرد. این تفكّر فقط به خاطر این كه اطلاعات را به صورت معقول و درست با نظریه های آن زمان هماهنگ می كرد به عنوان بهترین اطلاعات راجع به ارز ش های بنیادی و تغییر قیمت ها در نظر گرفته می شد (شاپیرا و همکاران ، 2012).
بیشتر مدل های مالی در آن زمان به بررسی رابطه قیمت دارایی ها و متغیرهای كلان اقتصادی می پرداختند و سعی داشتند با استفاده از نظریه انتظارات عقلایی رابطه ای بین علوم مالی و اقتصادی تحت عنوان یك نظریه جذّاب ایجاد نمایند. به عنوان مثال رابرت مرتون در سال 1970 در مقاله "مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای چند دوره ای " نشان داد كه می توان مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای را به یك مدل اقتصادی جامع تعادلی و چند دوره ای تبدیل كرد. رابرت لوكاس در مقاله خود با عنوان" قیمت دارایی در اقتصاد بورسی " نشان داد كه در یك تعادل عمومی انتظارات عقلایی، قیمت عقلایی دارایی، توانایی پیش بینی عناصری را دارد كه به پیش بینی پذیری مصرف بستگی دارد.
داگلاس بریدن در سال 1979 نظریه بتای مصرفی را ارائه كرد. در این نظریه بتای سهام (معیار ریسك سیستماتیك یا غیر قابل حذف سهام) به وسیله همبستگی بازده سهام در مقابل مصرف سرانه تعیین می شد. موارد یاد شده از نظریه های پیشرفته موجود در آن زمان بودند. در اواخر دهه ی 70 با توجّه به تفكّرات جدید و دیدگاه های مختلف در خصوص نظریه های قبلی، راه حل های جدیدی در بازارهای مالی و اقتصادی پیشنهاد گردید. امروزه موضوع جالب این است كه دوباره مجّلات مالی شروع به گزارش ناهنجاریهایی ناسازگار با فرضیه بازار كارآ كردند.
اواخر دهه ی 80 میلادی تحقیقات مالی در مورد سازگاری فرضیه بازار كارآدر بازارهای سهام همراه با شواهد اقتصاد سنجی درباره سر ی زمانی قیمت ها، سودهای تقسیمی و درآمد سهام به اوج خود رسید. این امر موجب به وجود آمدن تردید های در خصوص این كه آیا قیمت سهام با پیش بینی های به دست آمده از مدل فرضیه بازار كارآ تفاوت دارد، گردید.
ناهنجاریهای كشف شده را می توان به عنوان انحراف از حقایق بنیادی بازاركارآ در نظر گرفت. به نظر می رسد ناهنجاریهایی همانند اثر ژانویه و اثر روزهای هفته برای فرضیه بازار كارا نگران كننده تر باشد. حتّی ناهنجاریهای تأثیرگذارتر از آنچه گفته شد، وجود دارد و آن همبستگی قیمت سهام با بالا رفتن حجم معاملات است. مواردی كه گفته شد، حداقل به طور ضمنی بیان می كند كه برخی از تغییرات قیمت اوراق بهادار، هیچ دلیل بنیادی نداشته و به خاطر عواملی است كه در مدل ها لحاظ نشده است (خواجوی و قاسمی، 1391).
فهرست مطالب
مبانی نظری و ادبیات
2-1 مقّدمه
2-2 بخش اوّل: مبانی نظری عکس العمل بازار سهام
2-2-1 تاریخچه پیدایش مباحث مالی – رفتاری
2-2-2مفروضات رفتاری سرمایه گذاران
2-2-3تئوری های روانشناسی سرمایه گذاران
2-2-3-1تئوری چشم انداز
2-2-3-2نظریه رفتارهای مبتنی بر تجربه و آزمون خطا
2-2-3-3نظریه رفتار گلهای در بازارهای مالی
2-2-3-4دیدگاه معامله گران اختلال زا در مالیه
2-2-4واکنش بیش از حد و واکنش کمتر از حد
2-4بخش دوم - پیشینه تحقیقات انجام شده
2-4-1تحقیقات داخلی:
2-4-2تحقیقات خارجی
منابع و مأخذ