روانشناسی و علوم تربیتی
دانلود تحقیق رشته روانشناسی سبک های تفکر والدین و نگرش های فرزند پروری چکیده سبک های تفکر والدین و نگرش های فرزند پروری مورد توجه قرار گرفتند از متغیر های مهم در رابطه با اضطراب کودک رفتار ها و سبک فرزند پروری والدین است و یکی از مهمترین تعیین کننده رفتارهای فرزند پروری، نگرش های فرزند پروری والدین است و این پژوهش رابطه ی چند نگرش فرزند پروری مادران(انتظارات نامناسب، فقدان همدلی نسبت به نیاز های کودک، اعتقاد به تنبیه بدنی به عنوان وسیله ای برای تربیت، معکوس شدن نقش های والد و فرزند، بی توجهی نسبت به توان و استقلال کودک) و اضطراب کودک را مورد بررسی قرار می دهد. همان گونه که گفته شد تعدادی از تحقیقات رابطه عقاید و شناخت والدین و اضطراب کودک را بررسی کردند مثلا مشخص شده که سوگیری های شناختی والدین در مورد رفتار اضطرابی، ادراک والدین از کنترل شخصی و عقاید والدین در باره کودکان، رفتار والدین را شکل می دهد که در ایجاد اضطراب کودک نقش دارد نگرش های فرزند پروری که در واقع همان عقاید والدین در مورد نحوه ی تربیت کودک هستند که نحوه ی تعامل با کودک را شکل می دهد. یکی دیگر از متغیر های شناختی که بر رفتار ها و ادراک افراد تاثیر گذار است و شیوه ترجیحی فرد برای استفاده از تواناییش را مشخص می کند، سبک تفکر است . تحقیقات مشخص کرده اند که سبک های تفکر نوع دوم (اجرایی، جزئی،محافظه کار، تک قطبی) با متغیر هایی مثل روان رنجوری،اعتماد به نفس پایین، استرس، اضطراب و افسردگی و ناسازگاری بیشتر با محیط رابطه دارند. با توجه به آنچه گفته شد این پژوهش کوشش می کند که دریابد آیا نوع خاصی از سبک تفکر مادران می تواند اضطراب کودک را پیش بینی کند؟ و اینکه آیا ترکیب خاصی از سبک های تفکر و نگرش های فرزند پروری اضطراب کودک را بهتر پیش بینی می کند؟ نظریه های سبک های هوش نظریه های سبک های هوش در یکی از این سه مقوله قرار می گیرند: سبک های شناخت مدار، شخصیت مدار و فعالیت مدار. سبک ها در مقوله شناخت مدار شباهت نزدیکی به توانایی ها دارند از این رو مشابه توانای ها، این سبک ها اغلب به وسیله تست های سنجش حداکثر عملکرد با پاسخ «درست» و «غلط» اندازه گیری می شوند. در این مقوله، مدلهای وابستگی-استقلال ویتکین (1964، به نقل از ژانگ و استرنبرگ،2005) و تکانشی- تاملی کیگان (1976، به نقل از ژانگ و استرنبرگ، 2005 ) بیشتر مورد علاقه و پژوهش قرار گرفته اند.در مقوله ی شخصیت مدار، سبک ها به عنوان چیزی نزدیک به خصوصیات شخصیتی دیده می شوند و سبک های این مقوله از طریق تست های نوع عملکرد (عملکرد خاص) ترجیهاً نسبت به حداکثر، اندازه گیری می شوند. کار اصلی در این مقوله توسط مایرز و مک کوالی (1988،به نقل از ژانگ و استرنبرگ،2005) انجام شده است که بر مبنای نظریه ی تیپ های شخصیتی یونگ صورت گرفته است. در آخر مقوله فعالیت محور بر مفهوم سبک ها به عنوان واسطه ی اشکال گوناگون فعالیت ها تمرکز می کند که جنبه ای از شناخت و شخصیت هستند. این سبک ها بیشتر روی عمل فرد و فعالیت هایی تاکید می کند که افراد در شرایط مختلف زندگی با آن درگیر هستند مانند کار و تحصیل. یک مجموعه کارهای اصلی که در این مقوله ارائه شده است نظریه های مشابهی از رویکردهای یادگیری سطحی و عمقی است که به طور جداگانه مطرح شده است(ژانگ و استرنبرگ، 2005). 2-3-2-نظریه خود مدیریتی ذهنی یکی از موفقیت های بزرگ در زمینه سبک ها در اواخر قرن بیستم بدست آمده مطرح کردن نظریه ی خود مدیریتی ذهنی توسط استنبرگ (1997) است. موفقیت این نظریه نه تنها به خاطر ارائه مدلی جامع در مورد سبک ها است همین طور منبع ایجاد مدل سه گانه سبک های ذهنی نیز است. استرنبرگ(1997) در این نظریه مطرح می کند که همان گونه که راه های گوناگونی برای اداره یک جامعه وجود دارد، راه های مختلفی برای اداره کردن و مدیریت فعالیت ها یا اعمال ما وجود دارد که به عنوان سبک های تفکر شناخته می شوند. بر طبق این نظریه انسانها را می توان در پنج حیطه ی کارکردها، شکل ها، سطح ها، حوزه ها، گرایش ها فهمید. کارکردها : برای خودمدیریتی ذهنی سه کارکرد می توان تصور کرد که عبارتند از : قانونی ،اجرایی و قضایی . فرد دارای سبک قانونی از انجام کارهایی که نیاز به خلاقیت دارد لذت می برد. یک فرد با سبک اجرایی، بیشتر به تکالیفی علاقه مند است که با آموزشهای صریح وروشن همراه باشد. در نهایت فرد دارای سبک قضایی، بیشتر توجه خود را بر ارزیابی بازده فعالیت های دیگران متمرکز می کند(ژانگ،2001). شکل ها: خودمدیریتی ذهنی فرد چهار شکل به خود می گیرد: تک قطبی، سلسله مراتبی،الیگارشی و آنارشی. یک فرد با سبک تک قطبی از انجام تکالیفی لذت می برد که به او اجازه می دهد در هر زمان صرفا بر یک تکلیف به طور کامل متمرکز می گردد، در حالی که فرد دارای سبک سلسله مراتبی ترجیح می دهد توجه خود را بین چند تکلیف اولویت بندی شده توزیع نماید و فرد با سبک الیگارشی تمایل دارد در همان محدوده زمانی روی چند تکلیف کارکند، بدون اینکه هیچ اولویتی قائل شود. سرانجام،افراد با سبک آنارشی بیشتر از انجام تکالیفی لذت می برند که در خصوص «چه» «کجا» «کی» و «چگونه» انجام دادن تکلیف اختیار لازم را داشته باشند(استرنبرگ،2009). سطوح: خودمدیریتی ذهنی فرد در دو سطح انجام می پذیرد : کلی و جزئی. افراد با سبک کل نگر به تصویر کلی یک موضوع توجه می کنند و بر عقاید انتزاعی متمرکز می شوند. در مقابل، افراد با سبک جزئی نگر از انجام تکالیفی لذت می برند که اجازه کار روی ابعاد ویژه و اصلی یک موضوع و جزئیات عینی آنها را بدهد(استرنبرگ،2009).حوزه ها: خودمدیریتی ذهنی شامل دو حوزه درونی و بیرونی است. افراد با سبک درونی از انجام تکالیفی لذت می برند که بتوانند آنها را به طور مستقل انجام دهند. در مقابل، افراد با سبک بیرونی تکالیفی را ترجیح می دهند که فرصت لازم برای تعامل با دیگران را به آنها می دهد(ژانگ،2001).گرایش ها: در خودمدیریتی ذهنی دو گرایش وجود دارد: آزاداندیش و محافظه کار. افراد آزاداندیش از انجام تکالیفی لذت می برند که تازگی و ابهام دارد؛ در حالی که افراد دارای سبک محافظه کار، متمایل به رعایت قوانین و روش های موجود درانجام تکلیف می باشند (استرنبرگ،2009). 3-3-2-متغیر های موثر درشکل گیری سبک های تفکر استرنبرگ(2009) مطرح می کند که ممکن است اولویت یک سبک امری ارثی باشد ولی تردید وجود دارد که قسمت اعظم آن تحت تاثیر این عامل باشد.وی عنوان می کند قسمتی از منبع ایجاد سبک های تفکر تحت تاثیر شرایط اجتماعی شدن افراد است همانطور که هوش تحت تاثیر این عوامل است. شرایط و ساختارهای اجتماعی باعث می گردد که در موقعیتی خاص یکی از سبک ها سود دهی داشته باشد و با توجه به تغیر شرایط سبک های مختلفی مورد تاکید قرار گیرد.یک چرخه بازخوردی مستمر بین بکار بردن یک سبک تفکر و چگونگی عملکرد آن در وظایف تحمیلی اجتماع وجود دارد. طبق نظراسترنبرگ(2009) از دیگر متغیر هایی که در تحول سبک های تفکر تاثیر دارند، عبارتند از: فهرست مطالب سبک های تفکر 1-3-2-نظریه های سبک های هوش 2-3-2-نظریه خود مدیریتی ذهنی 3-3-2-متغیر های موثر درشکل گیری سبک های تفکر 1-3-3-2-فرهنگ 2-3-3-2-جنسیت 3-3-3-2-سن 4-3-3-2-سبکهای تفکر والدین 5-3-3-2-مدرسه و شغل 4-2-2-پژوهش ها مربوط به سبک تفکر 5-2-2-نگرش های فرزند پروری 1-5-2-2-انتظارات نامناسب والدین از کودکان 2-5-2-2-فقدان همدلی نسبت به نیاز های کودک 3-5-2-2-عقیده ی قوی والدین در استفاده از تنبیه بدنی 4-5-2-2-معکوس شدن نقش های والد- فرزند 5-5-2-2-اجحاف در توان واستقلال کودک منابع