نهضتي که پيامبر اسلام پايه گذار و رهبر آن بود به مانند هرنهضت انقلابي ديگري
با يک جنبش و انقلاب ارتجاعي مواجه شد.
نهضتهاي انقلابي ساير پيامبران هم از اين جنبش هاي ارتجاعي در امان نمانده
اند،قرآن و تاريخ بسياري از اين نمونه ها را بيان مي کند.همانند رجعت قوم موسي در
بازگشت به گوساله پرستي به هنگام غياب چهل روزه موسي و يا اشاره حضرت عيسي در بيان
لزوم بعثت خود به رجعت قوم يهوداز تعاليم موسي و يکتا پرستي.همچنين خداوند در آيه
شريفه 253سوره بقره مي فرمايد:
"....ولوشاءالله مااقتتل الذين من بعدهم من بعد ما جاءتهم البينات و لکن
اختلفوا فمنهم من امن ومنهم من کفر و لوشاءالله مااقتتلوا ولکن الله يفعل ما
يريد"
"....واگر خدا مي خواست پس از فرستادن پيمبران و معجزات آشکار مردم با
يکديگر در مقام خصومت و قتال بر نمي آمدند ليکن بعد از آن برخلاف و دشمني باهم
برخاستند که برخي ايمان آورده و بعضي کافر شدند و اگر خدا مي خواست باهم بر سر جنگ
و نزاع نبودند و ليکن خدا به مصلحتي که داند هر چه مشيتش تعلق گيرد خواهد
کرد".
در اين آيه شريفه ارتجاع در بالاترين حد خود يعني جنگ و کشتار ميان مومنين
بيان شده است.