دكتر عبدالحسين زرين كوب منتقد و نويسندة موفق معاصر است كه در اين كتاب با قلم مو شكاف و توانايي خود نه تنها شخصيت فردوسي را تحليل و او را از خلال اثرش ميشناساند بلكه دربارة چند و چون شاهنامه به داوري ميپردازد. يكي از انواع نثر معاصر نثر تحقيقي هنري است. دكتر زرين كوب در اثر خود به نام نامورنامه از اين شيوة نثرنويسي بهره برده است. او با نگاهي تحليلي زواياي داستان هاي شاهنامه را از جهات مختلف تبيين ميكند. نويسنده شباهت هايي را ميان شاهنامة فردوسي و «انه ائيد» يافته است. اما هيچ يك از ديگر داستان هاي حماسي را قابل مقايسه با شاهنامه نميداند. شاهنامه داستان هايي حماسي است با زمينة قهرماني، قوميو ملي كه حوادثي خارق العاده در آن جريان دارد. هدف نويسنده از كتاب نامورنامه آشناسازي مردم با شاهنامه و قهرمانان ملي شان است. نويسنده هيچ گاه عواطف شخصي خود را مبنا قرار نداده به همين سبب در سرگذشت يا شرح قهرماني هاي پهلوانان و شخصيتهاي داستان هرگز دخالت و به نام و كام خود در باب آنها داوري نكرده است. با داستان هايي شفاهي و مدون سر و كار دارد كه در آن ها شرح پهلواني ها، عواطف و احساسات مختلف مردم يك روزگار و مظاهر ميهن دوستي و فداكاري و جنگ با تباهي ها وسياهي ها آمده است. دكتر زرين كوب شاهنامه را حماسه اي ميداند طبيعي و ملي كه عبارت است از نتايج افكار و قرايح و علايق و عواطف يك ملت كه در طي قرن ها تنها براي بيان وجوه عظمت و نبوغ آن قوم به وجود آمده است. اين حماسه سرشار از ياد جنگ ها، پهلوانيها، جان فشاني ها و در عين حال لبريز از آثار تمدن و مظاهر روح و فكر مردم يك كشور در قرن هاي معيني از ادوار حياتي ايشان است كه معمولاً از آنها به دوره هاي پهلواني تعبير ميكنيم.
نويسنده منظومههاي ايلياد و اُديسه هومر را نيز از اين نوع حماسه ها ميداند. و قهرمانان حماسه را با تمام دقتي كه از نظر عاطفي واحساسي در آنها وجود دارد قهرماناني ملي ميداند. به نظر نويسنده شاهنامه كتابي است در خور حيثيت انسان يعني مردميرا نشان ميدهد كه در راه آزادگي و شرافت و فضيلت تلاش و مبارزه كرده و مردانگيها نمودهاند. و اگر كامياب شده يا شكست خوردهاند حتي با مرگشان آرزوي دادگري و مروت و آزادمنشي را نيرو بخشيده اند. از اين رو شناختن اثر بزرگ فردوسي و به روح و جوهر آن پي بردن براي مردم ايران وظيفه اي است خطير و دل پذير. نويسنده شخصيت هاي مختلف شاهنامه را در كتاب خود به نام نامورنامه بيان كرده است. از رستم پهلوان نام آور گرفته تا كاووس شاه كه مردي خيره سر و گستاخ و مغرور بود.