، گروه استانها- ونوس بهنود: برخواستن زودهنگام رأس ساعت هفت صبح، ورزش صبحگاهی در هوای سرد پاییز و زمستان اردبیل با انگشتان یخزده، تماشای پنهانی عکس و متن در گوشیهای همراهی که در وضعیت سکوت است، تکالیف سخت و معلمانی که برخی مرتب و تعداد هم نامرتب هستند، فرق گذاشتن بین دانشآموزان، خودکارهای جدیدی که مد شده است، صدای زنگ تفریح مدرسه که سالها است عوض نمی گردد، مدیری که با اخم روی ابرو و لبخند روی لب هر دو احساس را منتقل میکند و شیطنت های مسیر مدرسه تا خانه.
دانشآموزان اردبیلی با تمامی مفاهیمی که هر روز و هر روز تکرار می گردد آشنا هستند اما تنها یک سؤال کوچک میتواند آرامش ذهنی آن ها را به هم بریزد و از خنده و مسخرهبازی به سکوت و در نهایت چهرههای گرفته برساند. سؤالی که میپرسد هدفت از درس خواندن چیست؟
با توجه به مشکلات آموزشی در روند تحصیل دانشآموزان که در برخی مواقع ترک تحصیل و در برخی مواقع بیکاری بعد از فارغالتحصیلی و یا تمایل برای تغییر رشته تحصیلی را دارد، به میان دانشآموزان سه مدرسه ابتدایی، دوره اول متوسطه و دوره دوم متوسطه رفت تا پاسخ سؤال ذکر شده را جویا شود.
پاسخ دریافتی نشان میدهد دانشآموزان اردبیلی آینده تحصیلی مبهمی در ذهن دارند که به نظر میرسد بخش عمده آن به عدم توجه آموزش و پرورش در یاددهی مهارت های ذهنی و فکری، بی توجهی خانواده ها، نابسامانی رشتههای دانشگاهی، وضعیت بازار اشتغال و... بازمیگردد.
دوره ابتدایی: دوست دارم دکتر شوم
۱۰ سال بیشتر ندارد اما تل روی سرش را طوری پوشش داده که چهرهاش به بیشتر از سن اش میخورد. کتاب و دفتر السا و آنا را کنار یک دستش و پاک کن شجاع را دست دیگرش گذاشته است.
کیف میکی موس اش اثبات قطعی علاقهمندیاش به شخصیتهای کارتونی والت دیزنی است. نزدیک که میشوم با تعجب خیره می گردد. میپرسم درس خواندن را دوست داری؟ با تکان دادن سر پاسخ میدهد.
چند جمله دیگر باید از کارتونهایی که دور خودش جمع کرده سؤال میکنم تا بتوانم یخ سکوتش را آب کنم.
پاسخش به آرزوها دکتر شدن است. دکتر اطفال چرا که خواهر و برادر کوچکتر ندارد و دوست دارد بزرگتر که شد هر روز یک کودک را بیاورند پیشش و او حال آن ها را خوب کند.
همکلاسیاش وسایل باربی را دور خود چیده و تلاش میکند خط راستی روی دفتر سفید بکشد. هر بار یک انحراف و هر بار یک کاغذ است که پاره می گردد. با عجله بلند می گردد، کاغذ را در سطل زباله میاندازد و دوباره سرجایش مینشیند.
این ۱۵ امین خط راست است که کج می گردد. حالا دیگر عصبی شده است. آرزویش را که میپرسم میگوید نمی دونم. فقط دوست ندارم درس بخونم.
مربیان دوره ابتدایی نه تنها به واسطه کتب درسی بلکه در طول سال تحصیلی نیز نسبت به شناسایی توانمندی دانشآموزان برنامه خاصی ندارند. دانشآموز مستعد در درس علوم به همان شکلی آموزش میبیند که دانشآموز علاقهمند به هنر.
با وجود تلاش برای جویا شدن نظرات مسئولان آموزشوپرورش در خصوص مشکلات ترسیم آینده تحصیلی و شغلی دوره ابتدایی پاسخی دریافت نشد و هیچ یک از مسئولان حاضر به مصاحبه نشدند.
در وضعیتی که آموزش پایه و ابتدایی از سوی مدیران تأکید می گردد متأسفانه اغلب دانشآموزان بدون اینکه بدانند در چه رشته و حوزهای استعداد دارند وارد دوره اول متوسطه میشوند. این به منزله سپری شدن شش سال از عمر دانشآموز در یک فضای فانتزی و تخیلاتی کارتونها و در برخی مواقع تکالیف مدرسه است.
با وجود اینکه چهار کتاب آموزش پیشدبستانی در آموزشوپرورش استان تولید شده است، در این کتب صرفاً مفاهیم متعدد طوفان وار به دانشآموز تزریق می گردد و پرورش قوای خلاقیت، ایده پردازی، برنامهریزی و کار جمعی به صورت کمرنگ و حتی نامرئی مورد توجه قرار داده شده است.
دوره اول متوسطه: دوست دارم قهرمان شوم
هرچند شناسنامهاش گواه این است که ۱۳ سال دارد اما تصورش از خودش یک دختر ۲۰ ساله دانشجو است. آرزویش این است که میتوانست فلان خواننده را از نزدیک ببیند و با فلان بازیگر عکس سلفی بیندازد.
وقتی نزدیکش می گردد خودم را معرفی میکنم. میخندد و میپرسد مثلاً خبر جمع میکنی؟ چند سؤال دیگر البته در حال و هوای خودش باید بپرسم تا بتوانم به سؤال اصلی برسم.
میگوید: هدفی از درس خواندن ندارم خیلی از نابغهها درس نخوندن و نابغه شدن. منم می خوام یه روز آدم بزرگی بشم اما می دونم به درس خوندن ربطی نداره.
به دلیل تغییر سیستم آموزشی مدارس و حذف راهنمایی و تبدیل آن به متوسطه اول هنوز بسیاری از دانشآموزان این مقطع تحصیلی از جایگاه تحصیلی خود شناخت لازم را ندارند. قرار گرفتن در میانه مسیر تحصیل موجب شده دانشآموز متوسطه اول به مراتب بیشتر در فضای مبهم تحصیلی فکر خود را سپری کند.
یکی از والدین دانشآموزان در این خصوص به گفت: متأسفانه مدرسه هم برای تغییر ایدههای دانشآموزان کاری از پیش نمیبرد.
نزدیک به ۹۰ درصد دانشآموزان تمایل به حضور در رشته تجربی و پزشک شدن دارند اما این موضوع یک آفت استوی ادامه داد: هر چند گوشی همراه ممنوع است اما دانشآموزان متوسطه اغلب گوشی به مدرسه میبرند و در شبکههای مجازی موضوعات مختلف به هم نشان میدهند.
وی معتقد است اغلب موضوعات مورد بحث دانشآموزان هیچ درونمایه یادگیری ندارد و حتی به تحصیل آن ها آسیب میزند.
برخی کارشناسان تأکید دارند که در صورتی که آموزش مدرسه به مراتب جذابتر و قویتر وارد میدان شود دانشآموز میتواند از بسیاری از محرکهای دیگر در امان باشد. با این وجود به نظر میرسد در دوره اول متوسطه که انتخاب رشته شکل میگیرد نیز آموزشها روند جذابی طی نمیکند.
در سال تحصیلی جدید طرح هدایت تحصیلی که قرار بود مشاور دانشآموز باشد بسیاری از آن ها را ناراضی و به اجبار به رشته تحصیلی خاص سوق داد.
معاون متوسطه آموزشوپرورش استان اردبیل در این خصوص به گفت: ما هیچ اجباری در هدایت تحصیلی نداشتیم و اگر دانشآموزی در رشته خاصی استعداد داشت به همان رشته هدایت میشد.
علی ورودی تصریح کرد: بر خلاف بسیاری از استانها در اردبیل وضعیت آرامی در انتخاب رشته طی شد و ما توانستیم وضعیت پراکنش دانشآموزان را سروسامان بدهیم.
وی ادامه داد: نزدیک به ۹۰ درصد دانشآموزان تمایل به حضور در رشته تجربی و پزشک شدن دارند اما این موضوع یک آفت است و به همین دلیل هدایت تحصیلی برای تعدیل انتخاب رشته ضرورت داشت.
دوره دوم متوسطه: آینده موفق و شغل مناسب آرزوی من است
دوره دوم متوسطه کمی از التهابهای دوره اول فاصله دارد. نه از باربی خبری هست و نه از بازیگران. اینبار در رمانها، فیلمها و کلیپها و عکسهای اینستاگرام تخیلات دنبال می گردد.
گویی غفلتهای آموزشی موجب می گردد برخی تخیلات و فانتزیها به مرور پرداخته شوند. صحبت با دوم متوسطه به مراتب سختتر است. قاطعانه بسیاری از آن ها حاضر نشدند پاسخ بگویند. برخی به مربیان نیمنگاهی میانداختند و میگفتند نه و برخی به چهره من خیره میشدند و میگفتند حرف خاصی ندارند.
مجبور شدم برگهای در اختیارشان قرار بدهم و خواهش کنم به سؤالم پاسخ دهند. در کمال تعجب پاسخ اول که آینده موفق و شغل مناسب بود توسط ۱۰ دانشآموز عیناً در برگه تکرار شد.
ابهام در آینده شغلی و اینکه نظر و ایدهای برای آن وجود ندارد در دوره دوم متوسطه به مراتب شدت بیشتری دارد. موضوعی که حتی به اضطراب و افسردگی دانشآموزان منجر می گردد. هر چند آموزشوپرورش معتقد است دانشآموزان را با رشتههای مختلف تحصیلی دانشگاهی آشنا میکند اما یکی از دانشآموزان در این خصوص گفت: معلومه همه می خوان دکتر شن. وقتی دکترا اینقد پول در می آرن و مهندسا و معلما وضعشون اینه واسه همین می خوان دکتر شن.
متأسفانه وقتی دانشآموز میبیند وضعیت بازار کار مناسبی در انتظار وی نیست از درس خواندن دلسرد می گردد. در چنین فضایی دانشآموزان رشتههای ریاضی و انسانی به مراتب در فضای مبهمی مشغول به تحصیل هستند. رشتههایی مانند عمران، برق، مکانیک، کامپیوتر و صنایع و همچنین حقوق، مدیریت، حسابداری در کنار رشتههای علوم پایه مانند شیمی، فیزیک و ریاضی و زیستشناسی در خود اردبیل بازار کار مطلوبی ندارد.
مدیر یکی از مدارس در این خصوص به گفت: متأسفانه وقتی دانشآموز میبیند وضعیت بازار کار مناسبی در انتظار وی نیست از درس خواندن دلسرد می گردد.
مصطفی حضرتی که درسخوانهای دهه ۷۰ و ۶۰ را به یاد دارد، معتقد است دانشآموزان امروز به اندازه دانشآموزان دیروز درس نمیخوانند.
تمامی تلاش آموزشوپرورش برای متنوع سازی کتب البته به نظر میرسد چندان مورد استقبال دانشآموزان نیست؛ چرا که به موازات آن مدرسه با معضلی به نام پدیده آموزش شبکه مجازی مواجه شده و زور بازویش نتوانسته به آموزشی که همه و همه میدانند یک آفت است بچربد.
دانشآموزان اردبیلی در وضعیتی به کلاس درس میروند که هیچ هدف مشخصی برای خود ترسیم نکردهاند. هر چند برخی درسخوانها رشتههای تاپ در دانشگاههای مطرح کشور و یا حتی مهاجرت را دورنمای ذهنی دارند اما تکلیف مابقی دانشآموزان با سؤال آرزوها نامشخص است.
این وضعیت در بین دانشآموزان روستایی و به ویژه در بین دختران به مراتب تشدید می گردد. به گفته معاون متوسطه آموزشوپرورش استان تعداد دانشآموزان دختر متوسطه استان به دلیل ازدواج زودهنگام که اغلب در روستاها است با ریزش همراه است.
گویی مدرسه هیچ خط مستقیمی نمیتواند ترسیم کند و تمامی خطوط کج با کاغذهای مچاله شده به زبالهدانی روزهای سپری شده دانشآموز اضافه می گردد.