حكما گفته اند كه ابزار حق شناسي و تكريم دربارة بزرگان نشانة نجابت و بزرگي است. اين مسئله نه تنها در روابط افراد با يكديگر بلكه در زندگي اجتماعي ملت ها نيز حقيقت و اهميت دارد و بقدر حفظ آثار عتيقه و صنايع ظريفه جالب دقت است.
اظهار قدرداني و حرمت در حق مردان نامور و صاحبان فضل و هنر در ميان يك ملت از يك طرف نام و نشان و عظمت مدني آن ملت را از محو شدن نگه مي دارد و او را در نظر تاريخ و اهل تحقيق بزرگ مي نمايد و از طرف ديگر براي افراد نسل حاصل و نژاد آينده ماية تشويق و سربلندي و وسيلة پرورش دادن حس غرور و قوة اراده
مي گردد.
چون در هريك از اعمال بشر يك سايق و محرك مادي يا معنوي موجود است يعني هر يك از كارهاي ما تكيه به يك اميد نفع مادي و يا معنوي مي كند پس در مساعي
و فداكاري هاي بزرگ نيز اميدها و سايق هاي بزرگ لازم است و آن جزء تشويق و تكريم و تبجيل چيز ديگري نيست. از اين رو هر قدر نام بزرگان يك قوم به حرمت ياد و خدمات آنان بسط و شرح و تقديس كرده شود، به همان درجه حس سعي و فداكاري و خدمت گذاري در نهاد افراد پرورش و قوت مي يابد. حس تقدير، يك نوع مكافات اجتماعي است و اين حس نه تنها در باره زندگان بلكه در حق مردگان نيز بايد به عمل بيايد تا به مشاهدة آن، زندگان نيز قوت قلب در يابند . و به زحمات سترگ تن در داده خود را به مقام بلند برسانند.
در كفيت تقدير خدمات يك شخص نيز دو نكته را كه اغلب ايرانيان در فهم و محاكمه آن به خطا مي روند در نظر بايد گرفت.