آسيب ناشي از خشونت شوهران از فشارهايي است كه بر زنان وارد مي شود . نگاهي سريع و گذار به به تاريخ نشان دهندة عظمت آلام و مصائبي است كه به واسطه خشونت مردانه ايجاد شده است . اينگونه خشونت در جنگها ، شكنجه ها و ارتكاب ضرب و شتم مردان در حق مردان زنان ، و كودكان نمود دارد . ضرب و شتم زنان در عين ارزش تلقي شدن در جوامع متداولترين شكل خشونت فيزيكي ، خشونت رواني ، خشونت اجتماعي ، خشونت اقتصادي و خشونت جنسي ، برداشتهاي خشونت آميز نسبت به زن بازتابي است از ارزشها و عقايد اعضا اجتماع كه اغلب چندين نسل را در بر مي گيرد . و محصول سنتها ، آداب و رسوم : عقايد مذهبي ، قوانين حقوقي و به عبارتي ديگر محصول فرهنگ جامعه است . از عواملي كه تبيينهاي خشونت مردانه مورد توجه قرار گرفته است . اقتصاد ، مذهب ، خانواده عوامل شخصي بيولوژيكي مي باشد .
الگوهاي فرهنگي تاريخي نه تنها خشونت مردان را تحريم نكرده بلكه آن را تشويق نموده است هر چه از نظر فرهنگي خشونت پذيرفته تر باشد و مورد تشويق قرار گيرد در نتيجه اين نگرش در مردان براي اعمال خشونت تقويت مي شود و نتيجه آن اعمال خشونت توسط مردان در انواع گوناگون عليه زنان مي باشد . تا زماني كه فرهنگ جامعه تغيير نكند و نگرش مردان نسبت بر خشونت عليه زنان تغيير نكند پديدة خشونت عليه زنان ادامه خواهد داشت .
متأسفانه در جامعه كنوني ما هنوز خشونت عليه زنان به وسيلة آداب و رسوم ، نگرشهاي سنتي و تفاسير مذهبي توجيه مي شود تا حد زيادي اين واقعيت پنهان نگه داشته مي شود . حتي خود زنان نيز بر اثر فشارهاي سنتي هزاران ساله اين واقعيت را به عنوان سرنوشت گريز ناپذير خود پذيرفته اند و براي بسياري از زنان اين مسئله عادي تقلي مي شود .