مقدمه :
هرفردی درجامعه نیاز به آموزش دارد تا مراحل رشد وتکامل را طی کند به قول کانت «بشر تنها با تعلیم وتربیت تواند شد وآدمی چیزی جز آنچه تربیت از او می سازد نیست ». بنابر این نیاز به آموزش وپرورش از حقوق اسلامی افراذ بشمار می رود وهر گونه ایجاد تحول ورشد وپیشرفت فردی واجتماعی حاصل تربیت وآموزش است .راجع به تعلیم وتربیت وآثار مترتب برآن از دیر باز سخن بسیار گفته اند وگفته فوق در حقیقت مشت نمونه خروار است و… انشا در لغت به معنی سخن آفریدن و نشو نما دادن و بزرگ گردانیدن است. و در اصطلاح ادبیات عبارت از نگارش جمله ها و عبارتهایی است که افکار و اندیشه نویسنده را به صورتی روشن و زیبا بیان کند تا خواننده آنها را به آسانی بفهمد و برای او خوشایند باشد. یکی از مهم ترین ویژگی های انسان، خلاقیت است. آدمها با استعدادهای درونی خود می توانند خلاق باشند. زمانی که این استعدادها و قدرت تفکر دانش آموزان پرورش می یابد و جهت دار می شوند، خلاقیت شکل می گیرد و یکی از ابعاد خلاقیت، خلاقیت در نوشتن است. متاسفانه درس انشاء در بعضی مدارس جدی گرفته نمی گردد در حالی که انشا هم یعنی خلاقیت. یکی از دغدغه های مسئولان بحث خلاقیت است. به کارگیری مهارت های آموزگار خلاق در روند یادگیری فراگیرندگان قدم موثری است که می تواند در تدریس زبان و ادبیات فارسی تحول و دگرگونی ایجاد کند. انشا تراوشات فکری نویسنده در مورد موضوعی خاص است حال این که این تراوشات چگونه و با چه فکر و بیانی روی کاغذ جاری می گردد و به قوانین احتیاج دارد و در این موارد هر آموزگار ادبیاتی راهکار و روش تدریس به خصوصی دارد که طی سالیان تدریس خود هر کدام را ارزیابی می نماید و بهترین روش را در کلاس به کار می گیرد. اکثر اوقات کلاس درس انشا و نگارش برای دانش آموزان کلاس خسته کننده تکراری و غیرقابل تحمل است، در حالی که این درس و این ساعت باید دهن را روشن، اندیشه را رها و روح و قلب را آرام سازد. دانش آموزان از عقاید بگویند، از نوشتن لذت ببرند، فکر کنند و تخیلشان را قوی سازند. کلاس درس انشا باید تمرین خوبی برای خوب نوشتن، خوب اندیشیدن و خوب سخن گفتن باشد، نه کلاس درس که فقط سوال گیج کننده «آیا می توانم بنویسم» را در ذهن دانش آموز بپروراند و غصه ی این که (این بار انشایم را چه کسی بنویسد!؟) او را از نوشتن بیزار سازد یا موضوعات نازیبا، غیرادبی و تکراری شوق نوشتن را از او بگیرد. وقتی دانش آموز بداند که انشا به معنی آفریدن جمله هایی است که حامل افکار و احساسات درونی ما راجع به موضوعی خاص است فکرش را به کار می اندازد تا بهترین جمله ها را به نمایش بگذارد و شنونده را سرشوق آورد تا صحبت هایش را گوش دهد و سعی می نماید بهترین عبارات را برگزیند و جملاتش از نظر نگارشی و دستوری از اشکال خالی باشد. وقتی دانش آموز بداند که مدت زمان انشاء محدود است می کوشد افکارش را سریع مرور کند و افکار خود را هر چه سریعتر روی کاغذ بیاورد و بهترین استفاده را از حداقل زمان ممکن داشته باشد و می آموزد به دیگری وابسته نباشد، روی پای خود بایستد و می کوشد بهتر بنویسد. وقتی دانش آموز بداند که به انشایش به چشم نقد نگاه خواهند کرد می کوشد قبل از دیگران خودش انشایش را نقد کند و تا حد امکان مطالب زائد و بی ارزش را حذف و مطالب جالب تری را جایگزین کند. اگر دانش آموز تشویق شود کتاب هایی را که مطالعه می نماید خلاصه نویسی کند و زنگ انشا برای دوستانش بخواند او ضمن عادت به مطالعه و فرهنگ پذیری، در نوشتن انشاء نیز مهارت می یابد. اگر دانش آموز بداند که استفاده از احادیث و سخنان بزرگان دین و ادب به ارزش نوشته اش می افزاید همواره می کوشد ضمن مطالعه، از چنین مطالبی یادداشت بردارد تا به هنگام لزوم استفاده کند. اگر بداند آرایه های ادبی چه قدر نوشته اش را زیباتر می نماید قوه ی تخیل خود را به کار می گیرد و آرایه پردازی می نماید. وقتی دانش آموز بداند که اگر در انشایش جمله ای ارزشمند باشد که نظر دوستان را با جلب کند، آن ها یادداشت برمی دارند و او را تحسین می کنند، ناخودآگاه به سوی نوشتن جملات زیبا کشیده شده و در ضمن با یادداشت کردن مطالب مفید انشای هم کلاسی ها، می تواند در انشاهای بعدی خود نیز از آن ها بهره بگیرد و مطالب خود را نیز پربارتر کند.
بیان مسئله
یکی از عوامل متعدد ناموفق بودن درس انشا نداشتن روش مناسب است. لزوم به کارگیری روش مطلوب در تدریس به اندازه ای است که بعضی از دست اندرکاران علوم تربیتی بهره گیری از روش های مناسب را مهم تر از دانش آن درس دانسته اند. تلاش برای تدریس انشا امری ضروری و لازم است. در سر کلاس های ما تدریس به همان شیوه های سنتی تکرار مطالب گذشته است. و از دیدگاه علوم تربیتی هر کاری که مکانیکی انجام شود کاری آموزشی نیست. زیرا خلاقیت در آن وجود ندارد و تا خلاقیت نباشد مسائل اجتماعی، اقتصادی، صنعتی، و سیاسی حل نمی گردد و باید کاری کنیم که کلاس انشا تبدیل به کارگاه نوشتن شود. جمله نویسی ویا موضوع انشاء در کلاس درس ، باید طوری باشد که خاطره ای در ذهن دانش آموز تداعی کند یا چیزی را ببیند وبشناسد تا بتواند در مورد آن مطلب بنویسد.دانش آموزان دارای اختلال یادگیری در بسیاری از جنبه های بیان نوشتاری از همکلاسی های فاقد اختلال یادگیری،عقب ترند.این تفاوتها همیشه پایدار نیست وتا حدود زیادی برطرف می گردد. دانش آموزان دارای اختلال یادگیری احتمالاَ در زمینه جمله نویسی و انشاء نویسی ،یعنی دستور زبان ومحتوا ضعیف اند.هر چند دانش آموزان بزرگتر،اصول نحوی وواژگان پیچیده تری را نسبت به دانش آموزان خردسال به کار می برند . چرا بايد انشاء و جمله نويسي در ما تقويت شود؟ 1-جهت انتقال دانسته های خود به دیگران . 2-جهت تقویت استعداد و قوه تخیل خود. 3- جهت پرورش تفکر ،دقت،ادراک و استدلال خود. انشا در لغت به معني سخن آفريدن و نشو نما دادن و بزرگ گردانيدن است. و در اصطلاح ادبيات عبارت از نگارش جمله ها و عبارتهايي است که افکار و انديشه نويسنده را به صورتي روشن و زيبا بيان کند تا خواننده آنها را به آساني بفهمد و براي او خوشايند باشد. يکي از عوامل متعدد ناموفق بودن درس انشا نداشتن روش مناسب است. لزوم به کارگيري روش مطلوب در تدريس به اندازه اي است که بعضي از دست اندرکاران علوم تربيتي بهره گيري از روش هاي مناسب را مهم تر از دانش آن درس دانسته اند.تلاش براي تدريس انشا امري ضروري و لازم است. در سر کلاس هاي ما تدريس به همان شيوه هاي سنتي تکرار مطالب گذشته است. و از ديدگاه علوم تربيتي هر کاري که مکانيکي انجام شود کاري آموزشي نيست. زيرا خلاقيت در آن وجود ندارد و تا خلاقيت نباشد مسائل اجتماعي، اقتصادي، صنعتي، و سياسي حل نمي شود و بايد کاري کنيم که کلاس انشا تبديل به کارگاه نوشتن شود.
توصیف وضعیت موجود
اینجانب …. آموزگار پایه …. آموزشگاه … شهرستان….هستم و مدت …سال است که در آموزش و پرورش در حال خدمت می باشم. کلاسی که اقدام پژوهی فوق را مبتنی بر آن انجام می دهم پایه … این آموزشگاه می باشد که …. نفر جمعیت دارد. پس از چند جلسه تدریس در درس انشا به این نتیجه رسیدم که دانش آموزان به آسانی نمی توانستند بنویسند و افکار خود را بیان کنند و درس انشا برای آنها جذابیتی نداشت . نارسایی حتی بر نحوه ی پاسخ دادن آنها در دروس کتبی نیز اثر گذاشته بود. این مسئله فکر مرا به خود مشغول ساخته بود که به راستی چگونه می توانم دانش آموزان را به درس انشا علاقه مندکنم ؟ و شیوه های اندیشیدن را پیرامون یک موضوع فراهم آورم؟ و کلاس انشا را از حالت خشک و سرد بیرون بیاورم؟ و با استفاده از روش های مختلف، تجربیات اولیا همکاران و مشاوران و متخصصین تعلیم و تربیت دانش آموزان را از منزلگاه مراحل تفکر تحلیل، ترکیب، نقادی و نوآوری و ابداع بگذرانم؟ و به پرورش قدرت تفکر و تحلیل آنها بپردازم. در این پزوهش سعی خواهد شدعلل بی علاقه گی و بی انگیزی را بررسی کرده و راه کار هایی را برای این مورد ارائه دهم . مفاهیم و واژگان دانش آموز: شاگرد مدرسه،طالب علم،آموزنده علم در اصطلاح مدارج تحصیلی (لغت نامه دهخدا جلد اول ص 2240) کلاس :هریک از شعبه های مدرسه که شاگردان آن هم قوه و هم درس دریک اطاق درس می خوانند.(جلد دوم لغت نامه دهخدا ص 2299) علاقه:بدل دوست داشتن دوست داشتن و خواهش آن نمودن . دوستی لازم قلبی ،بستگی و ارتباط دوستی قلبی و حقیقی-(لغت نامه دهخدا) . بی علاقه :(از: بی + علاقه ) که دل بستگی به چیزی نداشته باشد. بی مهر. بی میل . || مرد مجرد. بی زن و خانمان . (ناظم الاطباء). و رجوع به علاقه شود. انگیزه انگیزه حالت مشخصی است که سبب ایجاد رفتاری معین می گردد. انگیزه های روانی به طور عمده تحت تأثیر اجتماع خاصی قرار دارند که شخص در آن رشد نموده است. انشا یا مقاله نوشته ای است که یک نگارنده با توجه به نقطه نظراتش می نویسد. یک مقاله ممکن است شامل عناصر مختلفی نظیر نقد ادبی، بیانیه سیاسی، مباحثات آموزشی و زندگی روزمره باشد. (از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد)