چکیده
بسیاری از دانش آموزان به درس ادبیات علاقه نشان نمی دهند و در برنامه ریزی خود جایی برای ادبیات در نظر نمی گیرند. بدین جهت دبیر را به اهداف مورد نظر نمی رسانند. بسیاری از اولیا نیز با فرزندان خود دراین زمینه هم فکری دارند . در بسیاری از مواقع مشاهده می کنیم که بی علاقه بودن یادگیرندگان به موضوعی خاص ، ناشی از علاقه مند نبودن والدین و مربیان آن هاست. که این امر علت های مختلفی دارد که باید مورد بررسی قرار گیرد . شاید یکی از علت ها این باشد، که در مدارس به این درس اهمیت داده نمی گردد و تصور می کنند چون فارسی زبان رایج است، هر کس بدون کم ترین اطلاعات می تواند از عهده ی تدریس برآید در صورتی که این تصور نادرستی است ، چون زبان ، مهم ترین ابزار انسان برای تفکر ، سخن گفتن،گوش دادن، خواندن و نوشتن است به همین جهت از درس های دیگر مهم تر و شایسته ی توجه بیش تری است که اگر به آن توجه نشود به طور غیر مستقیم به کار دبیران دروس دیگر هم لطمه وارد می نماید، زبان و ادب فارسی ، پلی است برای انتقال فرهنگ از نسل های گذشته به امروز و از امروز به آینده .ادبیات ، هنر آفرینندگی است و به آثار با ارزشی که بر گرفته از اندیشه و خیال باشد اطلاق می گردد و به خاطر بیان ارزشهای اجتماعی و انسانی، برای کلّ جامعه ی بشری، مفید بوده است . اینجانب … دبیر ادبیات فارسی آموزشگاه … برای علاقه مند نمودن دانش آموزان کلاسم به درس ادبیات فارسی سعی نموده ام که از روش سخنرانی ومتکلم وحده بودن در کلاس خارج شده واز وسایل کمک آموزشی وتدوین مطالب ادبیات فارسی به صورت پاورپوینت و فیلم آموزشی و انواع روش های مشارکتی استفاده نموده وکلاسی فعال وبا نشاط داشته باشم تا دانش آموزان با میل ورغبت بیشتری در کلاس درس حاضر شده و به درس ادبیات فارسی عشق بورزند.
توصیف وضعیت موجود:
اینجانب … دبیر … آموزشگاه …. شهرستان … مدت … سال است که در آموزش و پرورش در حال خدمت می باشم .و هم اکنون در آموزشگاه … در سمت دبیر …. تدریس می کنم. مساله ای که بنده با آن مواجه شدم وباعث شد که تغییراتی در کلاسم ایجاد کنم هر ساله در پایان هر دو نیم سال (اول ودوم ) از دانش آموزان می خواهم که نقطه نظرات خود را در قالب نظرا ت ، انتقادات و پیشنهادات در مورد روش تدریس بنده ارائه دهند پس از جمع آوری به این نتیجه رسیدم که دانش آموزانم به درس ادبیات فارسی کمتر توجه نشان می دهند ونمره ارزشیابی های مستمر آنان در این درس کمتر است و در فعالیت های گروهی شرکت نمی کنند .به همین دلیل تصمیم گرفتم پژوهشی در این زمینه انجام دهم. – چرا دانش آموزان به درس ادبیات فارسی علاقه چندانی ندارند؟ – آیا شیوه تدریس بنده یا دبیران سال های قبل سبب بی انگیزه نمودن آنها به درس ادبیات فارسی شده است؟ – عدم آشنایی دانش آموزان به نحوه ی مطالعه این درس ،سبب بي علاقگي آنها به اين درس شده است ؟ – عدم توجه به ارزشیابی های مستمر وتکوینی در یادگیری درس ادبیات فارسی تاثير داشته است ؟ – عدم استفاده از وسایل کمک آموزشی درتدریس توسط دبیران موثر بوده است ؟ – چگونه می توان دانش آموزان را به درس ادبیات فارسی علاقه مند سازم؟ اینها سوالاتی بودند که باید پاسخ آنهارا پیدا کرده وراهکارهای مناسب برای آنها پیدا می کردم. ارزشیابی بخشی از فرایند یاددهی – یادگیری است. همه دست اندرکاران امور آموزشی وتربیتی با کلمه ارزشیابی و امتحان آشنایی دارند . اگر بگوییم که ارزشیابی حلقه مفقوده یادگیری محسوب می گردد زیاد به خطا نرفته ایم چرا که از یک نظر ارزشیابی آخرین حلقه از فعالیت های آموزشی دبیر وبرنامه درسی محسوب می گردد واز نظر دیگر ارزشیابی در روش های فعال تدریس ادبیات فارسی باید مقدم واستمرار دهنده برنامه های درسی وفرایند تدریس شمرده شود. همه گمان می کنند که ارزشیابی مخصوص اندازه گیری دانش ها ومهارت ها ی دانش آموزان از مطالب مطرح شده در کلاس درس است در حالی که ارزشیابی باید شامل برنامه درسی وفعالیت های دبیر در کلاس ونحوه تدریس وی نیز می باشد وبه عنوان ابزاری برای درک نقایص برنامه وروند تدریس ویادگیری دانش آموز به کار رود.حال می توان گفت که ارزشیابی بخشی از فرایند یاددهی – یادگیری است وجدا از آن ودر انتهای آن قرار نمی گیرد.